eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
8.4هزار ویدیو
232 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
تا قیامت سرِ سربند تو بی‌بی دعواست معنیِ این سخنم را شهدا می فهمند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ خواندن دعای فرج امام زمان علیه السلام ✅ 14 یا 114 ( یاالله یامحمد یاعلی یا فاطمه الزهرا یا صاحب‌الزمان ادرکنی ولاتهلکنی ) ✅ خواندن صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها ✅ خواندن صلوات خاصه آقا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_نهم ✅ خواندن دعای فرج امام زمان علیه السلام ✅ 14 یا 114 ( یاالله یامحمد یا
سلام برشما خوبان، همراهان همیشگی کانال 👈 پانزدهمین روز از 💐 💐 مهمان سفره پر برکت شهید 🍃🌷 مهدی ذاکر حسینی 🍃🌷 هستیم .
42.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر شهید مدافع حرم مهدی ذاکر حسینی که بعد از ۷ سال مفقودی ، در ۱۶/۹/۱۴۰۲ تشییع و تدفین شد ، کنار قبر پسرش در امامزاده صالح: میگفتم مادر چرا تو داوطلب میشی و میری؟ گفت مادر اسلام دستور داده اگر آه مظلومی رو شنیدی در هر جای دنیا باید از او دفاع کنید نباید بذاریم به ذهن دشمن برسه که بخواد بیاد داخل مرز با ما بجنگه و قبلش باید بریم دفاع کنیم
💐تصاویر اختصاصی از وداع خانواده معظم شهید مدافع حرم مهدی ذاکر حسینی در معراج شهدای تهران
شهید مهدی ذاکرحسینی فرزند امیرعلی از رزمندگان لشکر عملیاتی 27 حضرت محمد رسول الله (ص) که در 26 خرداد 1395 در حومه شهر حلب سوریه بر اثر موشکباران دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شهید ذاکرحسینی از تکاوران بسیار شجاع لشکر 27 بود و هنگام شهادت 31 سال سن داشت. مهدی ذاکر حسینی فرزند امیرعلی 27 شهریور ماه 1363 در تهران متولد شد. با مدرک دیپلم به سپاه رفت و پس از استخدام درسش را ادامه داد. دیپلم فنی مکانیک داشت و وقتی به سپاه رفت در کار مکانیک خودروها بود. خیلی این کار با علاقه مندی اش جور در نمی آمد. از همانجا آنقدر پیگیری کرد تا او را برای کارهای رزمی فرستادند.
از طریق نیروی زمینی سپاه به بخش تکاوری رفت و دوره ها را با موفقیت گذراند و در این فاصله چندین و چند بار لوح و جایزه گرفت. دو بار در سطح لشکر محمدرسول الله(ص) به عنوان پاسدار نمونه انتخاب شد. به کارش خیلی علاقه مند بود. پدر شهید بازنشسته و افسر ارشد نیروی هوایی ارتش است و سابقه سال ها رزمندگی و خدمت را دارد. او رسم زندگی نظامی را از پدر آموخته بود. اولین بار سال 1393 بحث اعزامش به سوریه پیش آمد. قبلاً در دهه 80 برای مبارزه با گروه پژاک اعزام شده بود. وقتی جسارت تکفیری ها به حرم اهل بیت علیهم السلام را دید، نتوانست بماند. نسبت به بقاع متبرکه اهل بیت (ع) به ویژه حضرت زینب سلام الله علیها بسیار حساس بود و می گفت من سرباز و فدایی حضرت زینب (س) هستم. در نبردهای مختلفی که در سوریه تجربه کرده بود، یک بار گردنش صدمه دیده و چند تا از دندان هایش به خاطر مبارزه با داعش شکسته بود. چهار بار به سوریه اعزام شد و مادرش هر بار برایش گوسفند عقیقه می کرد تا سالم برگردد. مهدی ذاکر حسینی مجرد بود. می گفت تا زمانی که این داعشی ها از بین نروند من ازدواج نمی کنم، چون احتمال شهادت برایم هست.
بار چهارم که عزم سفر به سوریه کرد، 20 خرداد 1395 بود. به عنوان فرمانده با 30 نیرو عازم سوریه شد. مأموریت مهمی در پیش داشتند. نیرو های تکفیری در حلب جمع شده بودند و می خواستند قسمت مهمی از این شهر را که رزمندگان آزاد کرده بودند، بار دیگر تصرف کنند. شهید مهدی ذاکر حسینی شب تا صبح در ماه رمضان مقابل دشمن مقاومت می کند. در آخر، فرمانده میدان به آقا مهدی بیسیم می زند و می گوید نیروهایت را به جای امن منتقل کن، چون از سه طرف محاصره شده بودند. مهدی با دستور فرماندۀ میدان، نیروها را تک تک به جای امنی می فرستد. دوستانش اصرار می کنند تو هم باید با ما بیایی که می گوید اول شما باید سالم بروید بعد من می آیم. تروریست ها هم تمام توان شان را برای زدن او جمع کرده بودند. با خمپاره و بمب کپسولی کل ساختمانی که پناه گرفته بود را زدند. بعد از یک انفجار شدید مهدی شهید شد. پیکرش 7 سال مفقود بود تا نهایتا در جریان تفحص سوریه کشف و شناسایی شد.
🌹متن کامل وصیت نامه شهید مهدی ذاکر حسینی 🌹 بسمه تعالی این دنیا فانی و کوچک است دل بستن به دنیا  انسان را از اهل بیت دور می‌کند از این رو کسانی که مهر امام حسین را در دل دارند با یکدیگر خوب باشند و با روی گشاده با هم رفتار کنند صداقت را پیشه خود قرار دهید و از دروغ و نیرنگ دوری به ورزید که سرچشمه هر ظلم نیرنگ است به قول و وعده های تان عمل کنید و کارهایتان را خالصانه برای خداوند انجام دهید و از ریا بپرهیزید ما شیعه هستیم و باید ظلم ستیز بوده و از مظلوم دفاع کنیم وظیفه همه مسلمانان و شیعیان است که در هر جای دنیا صدا و مظلومی را شنیدند به آنجا بروند و از حقوق مظلومان و اهل بیت دفاع کنند  چراکه دفاع از مظلوم حد و مرز نمی شناسد و اسلام مرز ندارد  و باید برای گرفتن حق مظلوم جنگید و این جنگ انشاالله به قیام آقا حضرت مهدی وصل می شود شهدای این جنگ شهدای خاص هستند همیشه پشتیبان ولی فقیه خود باشید و از رهنمودهای ولایت فقیه تبعیت کنید  قسمت نبود که من ازدواج کنم ولی از همه می‌خواهم که به توصیه حضرت آقا آیت الله خامنه ای مبنی بر افزایش جمعیت جامعه عمل بپوشانند و نسل شیعه را افزایش دهند پدر و مادر عزیزم من فدایی و غلام حضرت زینب هستم و از آنجا که دوست ندارم در رختخواب از دنیا بروم و آرزویم شهادت است تا جان در بدن دارم از حرم آن حضرت دفاع خواهم کرد در حد مقدورات سعی کردم به دیگران کمک رسانی کنم از من راضی باشید و حلالم کنید من نه حق کسی را خورده ام و نه به کسی بدهی دارم  از آنجا که آقا اباعبدالله الحسین مرا طلبیده است بعد از شهادت گریه نکنید و برای من قرآن تلاوت کنید از دوستان و همکاران با رویی گشاده پذیرایی کنید در حفظ امانت کوشا باشید و با دل و جان از آن نگهداری کنید  و دعای همیشگی شما اللهم عجل لولیک الفرج باشد انشاالله
قضیه شال اسرار آمیز مهدی که همیشه در عملیات ها به سرش می بست چه بود ؟؟؟🤔🤔🤔🤔 به قول قدیمی ها گندم از گندم ،میروید و جو از جو 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 اجداد شهید مهدی ذاکر حسینی از ذاکران اهل بیت بودند . آنها همیشه در مناسبت های مذهبی ،برای اهل بیت (ع) تعزیه خوانی می کردند . 🏵به همین دلیل آنهارا ذاکر حسینی می خواندند 🏵 پدر بزرگ مهدی همیشه شال مشکی را روی سر می بست و تعزیه خانم حضرت زینب (س) را اجرا می کرد ، و حالا مهدی و شال اسرار آمیزش ......... 🌼در عملیات آخر ، به خاطر موقعیت حساس خلصه و همچنین درگیری های فراوان ،مهدی فرصت بستن شال را پیدا نکرد و در همان عملیات به درجه رفیع شهادت نائل آمد🌼 🌷برگرفته از کتاب از مهدی تا مهدی (ع)
پدر شهید می گوید : 👇 در خواب فضایی جلوی من باز شد و دیدم چند نفر رزمنده مشغول صحبت هستند. آنها را نشناختم. جلوتر رفتم تا بشناسم شان. خواستم مزاحم صحبت شان نشوم دوباره به عقب برگشتم. ناگهان دیدم آقای سیدی با سیمای نورانی و عمامه و ردای مشکی کنارم ظاهر شدند. نگاهی به من کرده و وقتی نگاهم به ایشان افتاد تبسمی کردند. حال و هوایی عجیبی به من دست داد که آن شخص انگار خود آقاست. من تا می خواستم آقا را در آغوش بگیرم مهدی را دیدم. دیدم از یک سمت به سمت دیگر حرکت می کند و با لباس نظامی به مأموریت می رود. تا صدایش کردم به طرفم آمد. دیدم با آن چشم های براقش از دیدن من تعجب کرده است. گفتم بابا کجایی مادرت منتظرت است. دیدم ایشان جوابی نمی دهد و انگار مأموریت داده اند تا چیزی نگوید. با رنگ رخسار روشن و بشاشی که داشت به من فهماند کار مهمی به او داده اند و وقت برایش مهم است. خداحافظی کردیم و مهدی رفت و از نظرم پنهان شد. یکباره از خواب بیدار شدم و حال و هوای عجیبی داشتم. برای مادرش تعریف کردم و گفتم خیالم راحت شد و می دانم مهدی پیش آقاست. برایم مسجل شد طبق آیه شریفه مهدی شهید زنده است و خیالم راحت شد. بعد از این خواب هم نویسنده کتاب شهید هم خواب جالب تری دید. ایشان به من زنگ زد و گفت خواب دیده مهدی پیش خانم فاطمه زهرا (س) است.
محدثه‌سادات محسنی می‌گوید: «به‌واسطه شغلم با خانواده شهدا و ایثارگران در ارتباط هستم. در روزهایی که نوشتن زندگی‌نامه  شهید جویبار، از شهدای دفاع مقدس، را به دست گرفته بودم، به ناگاه اتفاقی برایم افتاد. عید سال ۹۵ بود. شبی خواب دیدم در یک بیابان هستم. جوانی نزدیک می‌شود و می‌گوید از اینجا برو؛ اینجا عملیات است. فقط به پدر و مادرم سلامم را برسان. بعد هم ترکشی خورد و همه‌جا پر از دود شد. خواب را برای همسرم تعریف کردم. گفت چون درگیر نوشتن کتاب درباره شهدا هستی، فکرت مشغول است و این خواب را دیده‌ای. ماجرا اما آنجا تمام نشد. آن خواب و آن جوان را فراموش نکردم. گویی در شهر و میان  نام و عکس شهدا دنبالش می‌گشتم. خرداد همان سال قرار شد در مراسم بزرگداشت یک شهید شرکت کنم. شهید مدافع حرمی که جاویدالاثر بود؛ جوانی از جوانان اکباتان که به‌نوعی بچه‌محل هم بودیم. تا آن موقع تصویری از شهید ندیده بودم. مراسم از ساعت ۴ تا ۶ برگزار می‌شد و من به‌اشتباه فکر کردم مراسم ساعت ۶ شروع می‌شود. دیر به مراسم رسیدم. مقابل در ورودی بنر بزرگی از عکس شهید و نامش را دیدم. همان‌جا خشکم زد. این تصویر، تصویر همان جوانی بود که در خواب دیده بودم: شهید مهدی ذاکر حسینی. من به مراسم او دعوت‌شده بودم! همان موقع، نزد پدرش رفتم. حرف زدم. ارتباطم با خانواده شهید زیاد شد  و قرار شد تا کتابی درباره زندگی این شهید مدافع حرم بنویسم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌عروج با حضرت زهرا سلام الله علیها 🔰آیت الله العظمی شاه آبادی: در نوافل شب به مقام شامخ حضرت زهرا سلام الله علیها توجه کنید و بدانید که استمداد گرفتن از آن حضرت، موجب ترقی و قرب معنوی می شود و خداشناسی انسان را زیاد می کند. 🔰همچنین قبل از اذان صبح، صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها را بفرستید. 📗 عارف کامل، ص۴۸ =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 دعای آیت‌الله جاودان(حفظه‌الله) برای فعالین حجاب در مترو 🔸کارتان خیلی مهم است، خسته نشوید...
27.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرکار خانم گیتی معینی بازیگر قدیمی و کارکشته سینما و تلویزیون برای نماز صبح وارد امامزاده ای می‌شود که از قضا نمایشگاهی به مناسبت هفته بسیج در آنجا برگزار هست بقیه ماجرا را ببینید تماشایی است ... یادبگیرند سلبریتی های غرب زده ی دوزاری ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تفاوت خیره کننده سلام‌الله‌علیها با حضرت مریم سلام‌الله‌علیها از بیان رهبری
در آخرالزمان مردم دنیا بخاطر 《مُلِئَت ظلماً و جوراً》 با تمام وجود احساس درد می‌کنند اینجا ‎ اینه که مردم دنیا رو از این احساس درد، متوجه کنند به عامل درد، یعنی مستکبرین و صهیونیسم جهانی و از عامل درد متوجه کنند به دوای درد، یعنی ظهور ‎ عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و حضرت مسیح