eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.3هزار ویدیو
258 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ خواندن دعای فرج امام زمان علیه السلام ✅ 14 یا 114 ( یاالله یامحمد یاعلی یا فاطمه الزهرا یا صاحب‌الزمان ادرکنی ولاتهلکنی ) ✅ خواندن صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها ✅ خواندن صلوات خاصه آقا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_نهم ✅ خواندن دعای فرج امام زمان علیه السلام ✅ 14 یا 114 ( یاالله یامحمد یا
سلام برشما خوبان، همراهان همیشگی کانال 👈 هفدهمین روز از 💐 💐 مهمان سفره پر برکت شهید 🍃🌷 مهدی حسینی 🍃🌷 هستیم .
شهید مهدی حسینی متولد بیست و هفتم مردادماه سال ۱۳۵۹ در محله شهید مدنی نظام‌آباد دیده به جهان گشود؛ این شهید بزرگوار بعد از طی کردن دوران تحصیل وارد دانشگاه افسری سپاه شده و در سال ۱۳۷۸ پس از اتمام دوران دانشگاه در یکی از یگان‌های سپاه مشغول به خدمت شد. مهدی با توجه به مأموریت‌های کاری به سوریه، لبنان و عراق سفرهای متعددی داشت. از ویژگی‌های بارز او اهتمام بسیار زیاد در یادگیری زبان‌های خارجی بود به گونه‌ای که به زبان‌های انگلیسی، اسپانیایی و عربی تسلط کامل داشت. از دیگر خصوصیات بارز مهدی، تبعیت از ولایت فقیه، مهربانی و خنده‌رویی بود. مهدی در سال ۸۸ در مهار فتنه نقش بسزایی داشت که نمونه آن خط‌شکنی در درگیری‌های روز عاشورا بود. مهدی حسینی یکی از آن رزمندگان و مستشاران زبده نظامی در سوریه بود. از بسیجیان هیأت «یازهرا (س)» بود که در ۱۲ مهر ۱۳۹۵ در سوریه به شهادت رسید. از وی یک دختر شش ساله به نام نغمه به یادگار مانده است.
شهید مدافع حرم که مهرماه سال ۹۵ در دفاع از حرم شهید شد. «سید مهدی حسینی» محافظ آیت الله «حسینی» نماینده رهبر معظم انقلاب در سوریه بود. بلند بالا و قوی بنیه و در هیبت یک بادیگارد رسمی. بچه جنوب شهر بود و خیلی گرم و گیرا.
آنچه از «مهدی حسینی» به خوبی در ذهنم مانده، تاسف او از این بود که چرا نمی‌تواند به خط مقدم نبرد برود و بجنگد. راضی نبود که بی نصیب از جنگ بماند. تمنای رفتن داشت. می‌گفت: «اینجا جای من نیست ( حفاظت از شخصیت ها)؛ در اولین فرصت کار حفاظت را تحویل می‌دهم و می‌روم خط.» انتظار و اشتیاق او بعد از مدتی رنگ واقعیت به خود گرفت. بعد از اینکه دوره ماموریت و نمایندگی آیت الله «حسینی» در سوریه تمام شد و ایشان به عراق رفتند، مهدی هم آزاد شد! به نظرم حضور او در منطقه درگیری و خط مقدم نبرد خیلی طول نکشید. او خیلی زود شهادت را پیدا کرد. شهید «مهدی حسینی» الحق خوش رفتار و خوش برخورد بود. شیطنت‌های جالب و بامزه‌ای داشت. فهم سیاسی و دغدغه فرهنگی و دلسوزی نسبت به خانواده شهدا در او وجود داشت. اوضاع سوریه و وضعیت جنگ را به خوبی برای ما تحلیل می‌کرد. دغدغه‌های خوب، مبارک و والایی داشت. قوی بود و شجاع و عاشق شهادت. آه و حسرت او در فراق رفقای شهیدش را خوب به یاد دارم. «مهدی حسینی» لایق شهادت بود و به مراد دلش رسید. شهادت او مرا شوکه و البته شرمسار کرد. امثال او هرگز از خاطره‌ها نخواهند رفت. رحمت خدا بر او. در مورد زندگی این شهید عزیز، نشر ۲۷ بعثت کتاب «تمنای بی خزان» را منتشر کرده است که حتما کتاب خواندنی و جالبی است. مزار مطهر شهید در بهشت زهرای تهران قطعه ۲۶ قرار دارد
همسر شهید می گوید : با مهدی عهد بستیم که هرگاه فرزندمان متولد شد، دهه دوم محرم در منزل‌مان هیات بگیریم. هرچند ابتدا به نیت فرزندمان بود، اما سپس تصمیم گرفتیم این مراسم را برای رشد معنوی بیش‌تر خود برگزار کنیم و از سیره امام حسین (ع) درس بگیریم. مراسم عزاداری از سال ۱۳۹۲ آغاز شد و همچنان ادامه دارد. مهدی هیچ‌گاه شعار نمی‌داد و محب اهل‌بیت (ع) بودن خود را در عمل ثابت می‌کرد. زمانی‌که می‌گفت، «اگر در عاشورا بودم، با ارباب همراه می‌شدم.» در واقعیت نیز همان را نشان می‌داد. سال ۱۳۹۵ اولین مرتبه‌ای بود که وی برای ماه محرم در ایران حضور نداشت. زمانی‌که به وی می‌گویند، «اگر می‌خواهی به ایران برگرد!» پاسخ می‌دهد، «حتی اگر تنهاترین سردار باشم، امسال مراسم عزاداری سالار شهیدان را با کمک بچه‌ها در سوریه برگزار می‌کنم. ان‌شالله حضرت زهرا (س) قبول می‌کنند.» هر چند که این فرصت مهیا نشد. تصاویر شهادت وی نشان می‌دهد که همچون حضرت زهرا (س) از پهلو مجروح می‌شود و ظهر اولین روز ماه محرم با لبان تشنه به آرزوی خود می‌رسد.
برادر شهید مهدی حسینی از آخرین دیدار خود با برادر اینطور روایت می کند: «آخرین باری که آمد یک هفته بیشتر نماند وقتی گفت می خواهد برود پدرم معده اش خونریزی کرد. خودش پدر را به بیمارستان برد. چند ساعت بعد پرواز داشت. در همان بیمارستان من را کشید کنار و گفت: «مراقب مامان و بابا باشید، من دارم می روم». می دانست برنمی گردد. وی ادامه می دهد: «آخرین باری که سوریه بود گفت: «صدای بچه ات را برایم بفرست». گفتم تو که می خواهی برگردی. گفت: «عکسش را دیدم ولی صدایش را نشنیدم صدای گریه اش را برایم بفرست». گفتم آخر این چه کاریست؟! گفت: «تو چه کار داری برایم بفرست». برادر شهید به نحوه شهادت برادر خود اشاره می کند و می گوید: «چون حضرت زهرا(س) را دوست داشت و حضرت زهرایی بود مثل ایشان هم از ناحیه پهلو آسیب دید و شهید شد. ما بچه های هیات یازهرا(س) هستیم و دوست داریم مثل مادرمان از دنیا بریم، حتی یک طرف صورت مهدی هم کبود شده بود».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما و قدیمی‌ترها و خیلی قدیمی‌ترها در تضعیف مقصّریم! حرف فاطمیه، حرف آتش و میخ و دیوار، که سالهاست بر آن، می‌نالیم، نبوده و نیست!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 فرهنگ فاطمیه... 🔹فاطمه سلام‌الله‌علیها از کثرت عبادت پاهایش‌ ورم کرده. 🎙استاد رفیعی فاطمیه