eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
10.5هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر خداوند شهادت را نصیبم کرد، بنده از شهدایی هستم که حتما یقهٔ بی‌حجاب‌ها و کسانی که ترویج بی‌حجابی می‌کنند را می‌گیرم. شهید جواد محمدی شادی روحش صلوات
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 بشارتی کمتر شنیده شده از رهبر انقلاب درباره ظهور.. ان‌شاءالله ملت ایران این پرچم را استوار نگاه خواهند داشت و به عج تحویل خواهند داد اللهّمَ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌ الفَرَج
مِهر مادر و شکوه وطن در دفاع مقدس، آن زمان که خاک وطن از آتش دشمن می‌سوخت و آسمان از دود خمپاره تیره بود، مردانی برخاستند که راهشان نه از نقشه‌های نظامی می‌گذشت، بلکه از دل خاک و ذکر اهل بیت(ع) می‌گذشت. یکی از این مردان، شهید عبدالحسین برونسی بود؛ بنّایی از مشهد که در میدان نبرد، فرمانده‌ای شد بی‌نظیر، اما راز فرماندهی‌اش نه در فنون جنگ، که در توسل به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) نهفته بود. برونسی هرگاه در عملیات راه گم می‌کرد، سر بر خاک می‌نهاد و با دلی شکسته زمزمه می‌کرد: «یا فاطمه الزهرا، خودت راه را نشانم بده.» و گویی خاک، به احترام نام بی‌بی، دهان می‌گشود و مسیر را روشن می‌ساخت. این توسل راه‌گشا بود و جان‌پناه رزمندگان. در یکی از شب‌های عملیات، هنگامی که نیروها در محاصره‌ی دشمن گرفتار شده بودند و آب به کلی قطع شده بود، فرمانده گروهان با دلی شکسته به حضرت زهرا (س) متوسل شد. همان شب، در دل خاک خشک، چشمه‌ای جوشید. آب از زمین برخاست و همه فهمیدند که این امداد، از سوی مادری‌ست که هیچ‌گاه فرزندانش را بی‌پناه نمی‌گذارد. و آن سربند‌های «یا زهرا» که میان بچه‌ها چون پرچم نجات دست به دست می‌شدند، خود حدیثی دیگر بودند. گاه میان رزمندگان دعوا می‌شد برای بستن آن به پیشانی. آن سربند پارچه‌ای عهدی بود میان خاک و آسمان. سال‌ها گذشت و جنگی دیگر در گرفت؛ جنگی ۱۲ روزه، بی‌خبر و بی‌رحم. آن روز، بچه‌ها با پدرشان به روستا رفته بودند و من، تنها پای اجاق ایستاده بودم. ناگاه صدای پدافند شهر برخاست و ما که معنای آن را نمی‌دانستیم، تنها دیدیم که دود غلیظ و رد موشک، درست بالای سر خانه‌مان نقش بست. در همان لحظه، بدنم از ترس خشک شد. نه توان فریاد داشتم و نه مجال گریختن. تنها چیزی که از جانم برخاست، زمزمه‌ای بود از دعای توسل: «اَلسلام علیک یا فاطمه الزهرا، یا بِنتَ محمّد، یا قُرَهَ عَین الرسول…» و همان لحظه، یادم آمد که در دفاع مقدس نیز، هر گرهی با توسل به حضرت زهرا (س) باز می‌شد. یادم آمد که آن مادر، در دل آتش و خون، پناه دل‌های شکسته بود. و انگار چادر بی‌بی دو عالم، سایه‌اش را بر خانه‌مان گسترد. موشک گذشت، خانه ماند و من نیز ماندم، با دلی لرزان و در پناه مادری که هیچ‌گاه فرزندانش را تنها نمی‌گذارد. این سرزمین، این مردم و این خاک، همه طفیلی وجود حضرت زهرا (س) هستند. همان مادری که خلقت همه به خاطر خلقت اوست. همان مادری که چادرش، امن‌ترین سنگر دنیاست. ما در پناه چادر بی‌بی دو عالم زندگی می‌کنیم و تا این چادر بالای سرمان هست، هیچ دشمنی، هیچ موشکی، هیچ ترسی، نمی‌تواند ما را از پا بیندازد. یا فاطمه! تو پناه همه‌ای، تو مادر همه‌ای و ما، تنها به امید نگاه تو زنده‌ایم. ✍🏻مریم قپانوری
وَ حَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا و چه خوش رفیقانی بودند!
🌹سلام بر فرزندان زهرا سلام بر صورت‌ها و پهلوها و بازوهای شکسته و خون‌آلود.....
هفته دفاع مقدس گرامی باد
▫️هر روز شهدا میگن : سلام ...قرارهامون یادتون نره. برای خدا کار کنید و به او توکل کنید ، مثل ما ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بغل خداوند متعال شیخ اسماعیل رمضانی