هدایت شده از مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
بهترین اعمال شب عاشورا به روایت سید بن طاووس | خبرگزاری فارس
https://www.farsnews.com/news/13920822000179/%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%B4%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D8%A7%D9%88%D9%88%D8%B3
هدایت شده از مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
نماز روز عاشورا (زاد المعاد) | موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام
http://ahlolbait.com/doa/8007/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرا رسیدن روز عاشورا را به صاحب عزا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ،نائب برحقش امام خامنهای
وشماعزادران تسلیت عرض می نماییم
ان شااله رهرو واقعی امام حسین علیه السلام باشیم


در ۳۰ خرداد ۱۳۷۳ ه.ش که مصادف بود با روز دهم ماه محرم الحرام سال ۱۴۱۵ ه.ق و روز عاشورای حسینی، حرم حضرت رضا (علیه السلام) عاشورایی را تجربه کرد که به عاشورای رضوی مشهور شد..
در آن روز عزاداران حسینی در حال نوحه خوانی و سینه زنی به سمت حرم مطهر روان بودند، صحن ها و بست های حرم مملو از جمعیت بود.
در هنگام عزاداری در ساعت چهارده و بیست و شش دقیقه بعدازظهر، ناگهان بمبی قوی که مخفیانه و از قبل در نزدیک ضریح مقدس جاسازی شده بود منفجر شد، بر اثر این صدای مهیب شیشه های حرم فرو ریخت، چراغ ها خاموش شد و غوغایی عجیب به پا شد.
بر اثر شدت انفجار، قسمت هایی از پنجره های دور گنبد مطهر در ارتفاع شانزده متری، انحراف پیدا کرد و تمامی شیشه های ضریح درهم شکست.
تأثرانگیزترین بخش کار، جمع آوری قطعات پیکر شهداء از برخی رواق های منتهی به روضه منوره بود.
در اثر این انفجار هولناک و خونین ۲۷ نفر از زائران امام هشتم (علیه السلام) به درجه رفیع شهادت رسیدند و عده زیادی نیز مجروح شدند.
صحنههایی که دل عاشقان اهلبیت(ع) را به در آورد و اشکها را جاری کرد. تصور چنین بیحرمتی به ساحت امام هشتم(ع) را نمیکردیم؛ آینهکاریها و لوسترها شکسته، فرشها، در و دیوار، دیواره های ضریح مطهر و حتی داخل آن، کتابهای قرآن، مفاتیح و ادعیه همگی آغشته به خون مطهر شهدا شده بودند. دیدن دست و پای قطع شده رمق را از ما گرفته بود، با تأثر و سختی آنها را جمع کرده و داخل کیسههایی ریختیم تا به خارج از روضه منوره برده شوند. آن روز، شیفت کشیک دوم خدام بود؛ بقیه خادمان هم حضور یافتیم و با اندوه بسیار اقدام به نظافت و شستوشوی بقعه مبارکه کردیم.
عاشورای رضوی
در عاشورای سال ۱۴۱۵ هجری قمری جمعیت عزادار حسینی در حرم مطهر رضوی شاهد جنایت هولناک از سوی منافقین کوردل بود؛ حادثه ای که با هدف اختلاف افکنی بین شیعه و سنی انجام شد که در پی آن کودکان بی گناه و زنان و مردان مظلوم قربانی شدند و کارنامه سراسر جنایت این فرقه سیاه تر از قبل شد.
بخشی از پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه ای
منافقین کور دل و خائن نشان می دهند که برای حریم مقدس اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نیز، هیچ گونه حرمتی قایل نیستند و زمان و مکانی به این عظمت و قداست مانع و رادع خونخواری و ددمنشی و کینه سبعانه آنان نسبت به ملت ایران نیست. لعنت خدا و نفرین و نفرت بندگان خدا بر آن دست های جنایتکار و دل های سیاه باد.
یاد همه شهدا گرامی وراهشان پر رهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
محمود براتی برای کمک به مصدومان و شهدای عاشورای رضوی مأمور شده بود یا خودجوش برای یاری به مجروحان این واقعه در حرم مطهر حضور یافت؟
روز عاشورای سال 73 طبق سنوات گذشته جهت راهنمایی هیأت و دستههای عزاداری در حرم مطهر رضوی مأمور شده بودم. بست طوسی تا سقاخانه محدوده حفاظتی من بود و در این مسیر رفت و آمد میکردم. ساعت 14 گذشته بود به من فیش غذای حضرت دادند تا برای صرف ناهار به مهانسرا بروم. قبل رفتن به غذاخوری حضرت، ابتدا جهت عرض سلام و تسلیت به امام رضا(ع) جلوی پنجره فولاد رفتم، دقایقی نگذشت که صدای مهیب انفجار از داخل روضه منوره بلند شد. فریادهای بیامانی از داخل میآمد و همه سراسیمه به سمت بیرون حملهور بودند.
• اولین صحنهای که با آن روبرو شدید...
وحشت جمعیت از صدای مهیب انفجار که برای سریع خارج شدن از روضه منوره از هم سبقت میگرفتند و برخی زیر دست و پا میافتادند. کربلا در مشهد تکرار شده بود، زائران با سر و صورت خونی بیرون میدویدند. صحنههای دلخراشی که دل هر مسلمانی را به درد میآورد.
صحنه ناراحتکننده این واقعه، عکس کودکی بر روی دستان شما است. آن بچه در آغوش شما نفس میکشید؟
در آن همهمه و هیاهویی که در صحن انقلاب شده بود، نفهمیدم چه کسی این بچه را بغل من قرار داد. بدترین و سختترین لحظه عمرم قرار گرفتن این کودک بر روی دستانم بود که از درون نالهای سر دادم و با گفتن یا امام رضا(ع) او را به سمت اورژانسی در بست نواب صفوی بردم، ولی متأسفانه با در بسته مواجه شدم. آن کودک روی دستم به زحمت نفس میکشید، دهانش به هم میخورد، جان میداد و من ضجه میزدم؛ او را به طرف قبر مطهر امام رضا(ع) گرفتم و فریاد زدم آقا خودت شاهد باش. اولین آمبولانس که برای حمل شهدا و مجروحان به داخل صحن آمد، بچه را داخل آمبولانس گذاشتم، ولی او دیگر نفس نمیکشید و روی دستان من شهید شد.