️عمرسعد قبل از جنگ اقرار میکند؛
میدانم که اگر برای حسین بجنگم؛ اهل سعادتم،
و اگر با حسین بحنگم؛ اهل شقاوت..
اما چه کنم که نمیتوانم از مُلکِ ری بگذرم!
اندکی تأمل ؛
مُلکِ ریِ ما کجاست که نمیگذارد،
در قافلهی حسین بمانیم؟!🤔
#بصیرت
#التماس_دعای_عاقبت_بخیری
هيئت تمام شد، همه رفتند و تو هنوز . . .
يک گوشه ای نشسته ای و آرام گريه ميکنی . . .😢😔
اَلّلهُمَّ عَجِّـــل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🙏
📢📢📢📢
سلام علیکم
الحمدلله ،به فضل الهی توانستیم
با یاری شما بزرگواران
برای قلب نازنین امام زمان علیه السلام
3 گوسفند قربانی کنیم 👌
✅ شب تاسوعا 1
✅ روز عاشورا 2 تا
ان شاالله قلب حضرت زهرا سلام الله علیها به مژده ظهور شاد شود🙏
هدایت شده از ستاد پشتیبانی جبهه مقاومت
13.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷السلام علیک یا ذبیح العطشان
سروران ارجمند!
با کمک های خود، ما را در خرید صد دستگاه آب تصفیه کن جهت مدافعان عزیز حرم و شیعیان مظلوم سوریه یاری نمایید به هر مقدار که میتوانید.
اجرتون با حضرت سیدالشهدا علیه السلام
🔴 شماره کارت بانک ملی
6037991899983781
🔴 پرداخت آسان و فوری:
https://ppng.ir/d/LenS
🔴 لطفا تصویر فیش واریزی را برای ما ارسال فرمایید:
@salamygarm
#نشر_حداکثری
🔴 کانال رسمی ستاد پشتیبانی جبهه مقاومت :
👇👇👇
@moghavematt
🚩 12 شهید در عاشورای حسینی نیجریه
🔹 نیروهای دولتی نیجریه روز سهشنبه با حمله به عزاداران حسینی در شهر کادونا دست کم 12 نفر را به شهادت رساندند.
🔹جنبش اسلامی نیجریه درباره جزئیات تیراندازی به عزاداران گفت: یک تیم مشترک ارتش و پلیس نیجریه به سمت شرکت کنندگان در یک موکب عاشورایی برای گرامیداشت شهادت حضرت امام حسین (ع) در منطقه کادونا تیراندازی کرد.
🔹پلیس نیجریه در ایالت کاتسینا نیز به سمت هواداران شیخ ابراهیم الزکزاکی رهبر شیعیان این کشور که برای برگزاری مراسم عاشورا در مرکز این ایالت تجمع کرده بودند، تیراندازی کرد.
🔹برخی اطلاعات نیز از زخمی شدن شمار دیگری در ایالت های دیگر نظیر کومبی و ایلیلا و پاوچی در جریان تیراندازی به مواکب حسینی (ع) خبر می دهند.
🔹جنبش اسلامی نیجریه اعلام کرد: این اقدامات در چارچوب موج اقدامات مسئولان علیه فعالیت دینی این جنبش صورت می گیرد.
🔹ارتش و پلیس نیجریه روز دوشنبه نیز یکی از حسینیه های ایالت سوکوتو را محاصره کرد.
@moghavematt
وقتی ثاقب نیت جهاد در جبهه مقاومت را کرد مانعش نشدم. زمانی که میخواست راهی ایران شود به من گفت شما خیلی زود به صحن حضرت معصومه(س) میآیی و روی جنازه من شیون میکنی💔. این را که گفت ته دلم خالی شد. نگران تنهاییام شدم و به ثاقب گفتم: شما خاطر من را نمیخواهی، منی که هنوز دستانم به حنای روز عروسیام رنگین است😔. شما خاطر مادر جوانت را نمیخواهی.
ثاقب در جواب من گفت: من از تو سؤالی دارم. فرض کن آن دوستان و همرزمانی که با من در حال رزم هستند اگر اتفاقی برایشان بیفتد، شهید یا مجروح شوند، من به کمکشان نروم و پیکر و بدنشان را به عقب نیاورم⁉️ اجازه بدهم که پیکرشان دست تکفیریهای داعشی بیفتد، میدانم که اگر بروم شاید کشته شوم❗️ آیا واقعاً نباید بروم؟
نمیدانم ثاقب چگونه نحوه شهادتش را در این سؤال برای من روشن و واضح بیان کرد.....🕊💔
همرزمانش میگفتند وقتی فرمانده حاج حیدرشهید شد، «کربلا» برای آوردن حاج حیدر جلو رفت و خودش را روی پیکر حاج حیدر انداخت تا شاید تیر و ترکش کمتری به بدن شهید اصابت کند.😔 در نهایت زمانی که میخواست پیکر شهید حاج حیدر را به عقب بیاورد با اصابت تیر به قلبش به شهادت رسید.😭💔
دوستانش میگفتند یکی از وصیتهایش📝 این بود که من دوست دارم و آرزو میکنم گمنام شوم و جنازهام بازنگردد... دوست دارم مانند ابا عبدالله(ع) که سه روز پیکرشان بدون کفن روی زمین گرم کربلا مانده بود😔، حتی به اندازه همین سه روز مفقود بمانم و در انتها به آرزویش رسید و حالا بعد از یکسال و نیم پیکرش شناسایی شد😭😭
#شهید_ثاقب_حیدر با نام جهادی "کربلا"
شهیدپاڪستانی از لشگر زینبیون
مادر شهید
ثاقب حیدر کربلا
مادر سه دختر و دو پسر هستم. عاقبت بهخیری بچهها برای من و پدرشان خیلی مهم بود. زمانی که ثاقب را باردارشدم، همسرم بسیار به من سفارش میکرد که حواست به لقمهای که میخوری باشد، به حلال بودنش اطمینان پیدا کن، در مجلس غیبت و تهمت ننشین و بدگویی کسی را نکن. تا زمان به دنیا آمدنش من مراقب بودم. دعا و اعمال مستحب زیادی را انجام میدادم. وقتی هم که ثاقب به دنیا آمد، پدرش از من خواست تا آنجا که میتوانم به حسینیه بروم و نوزادم را در حسینیه شیر بدهم. میگفت حضور در حسینیه از لحاظ ایمانی و معنوی به فرزندمان کمک خواهد کرد. امروز که مادر شهید شدهام متوجه سفارشهای همسرم در مورد تربیت ثاقب شدهام. خدا را شاکرم که همه آن ملاحظات و مراقبتها اینگونه ثمر داد. به یاد دارم وقتی ثاقب کودک بود هر روز عصر همه دوستانش را جمع میکرد و دسته عزاداری ابا عبدالله(ع) به راه میانداخت و برای بچهها مداحی میکرد.
پسرم 13 سال بیشتر نداشت که کمر همت بست برای جهاد با دشمنان اسلام. از سال 2007 و با شروع جنگ در پاراچنار پسرم آرام نگرفت و سلوک جهادیاش آغاز شد. وهابیها به آزار و اذیت شیعیان منطقه میپرداختند و به مقدساتشان توهین میکردند. ثاقب در همان اوایل ماجرای توهین وهابیها به ساحت اهل بیت، خونش به جوش آمد. 45 نفر از بچههای بسیج پاراچنار را جمع کرد و رفتند سمت مسجد ضراری که در مرکز شهر بود تا در مقابل وهابیها بایستند. پسرم موقع ورود به مسجد توسط نیروهای نظامی تیر خورد و دو شبانهروز در جوی فاضلاب افتاد تا اینکه بنده خدایی از شیعیان به کمکش رفت و پسرم اولین جانبازیاش را در 13 سالگی به دست آورد.
مجاهد پاراچنار
ما از زمان آبا و اجدادمان در پاراچنار با وهابیت بر سرمسئله اهل بیت(ع) و علوی بودنمان در جنگ بوده و هستیم. بر سر همان مسئله توهین به امام حسین(ع) حدود چهار سال جنگ ما طول کشید و نزدیک به 3 هزار نفر شهید دادیم و خانههای زیادی از شیعیان ویران شد. پسرم در همه سنگرهای جنگ از سال 2007 تا 2012 حضور داشت. پدرش از شاگردان شهید عارف حسینی بود و پسرم را با تفکر انقلابی و جهادی آشنا کرد. ثاقب در مدت سالها حضورش در جنگ بارها جانباز شد.
پسرم از همان دوران کودکی عاشق امام خمینی(ره) بود. عشقش به امام را از قاب عکسهایی که روی دیوار نصب میکرد درک میکردیم. خانواده ما یک خانواده مذهبی است. خانوادهای که موجودیت دینی و مکتبیاش را از انقلاب و امام خمینی(ره) به دست آورده است. همین باعث شد تا علقه خاصی به رهبری و ولایت فقیه در میان خانواده به وجود بیاید. درباره ارادت و علاقه ثاقب به امام خامنهای (مدظله العالی) خاطره زیبایی برایتان روایت میکنم. زمانی که ثاقب میخواست از پاکستان به ایران برود به ما گفت من آرزو دارم برای یک بار هم که شده امام خامنهای را زیارت کنم. تنها آرزویی که دارم همین است. پسرم از همه اعضای خانواده تقاضا کرد که برای رسیدن به این خواسته دعایش کنند.
من منتظر تولد فرزندم بودم که همسرم راهی میدان جهاد شد. وقتی دخترم به دنیا آمد، ثاقب به خواب معلم روستا آمده و گفته بود که نام دخترم را تسکینه بگذارید. ما هم دیدیم نمیشود تسکینه خالی باشد پدرش که فدایی خانم زینب(س) است گفتیم ظلم است که نام تنها یادگارش را زینب نگذاریم و برای همین نام دخترم را تسکینه زینب گذاشتیم. یعنی آرامشدهنده بیبی زینب(س). وقتی به ایران آمدم متوجه شدم ایشان بعد از شهادتش به خواب معلم روستا آمده است.
حقوق 10 میلیون تومانی
ثاقب وقتی در امارات کار میکرد حقوقش ماهانه به پول ایران 10 میلیون تومان بود. اما وقتی خبر تجاوز تروریستهای تکفیری را شنید، سوئیچ اتوبوس را زیر لاستیکش گذاشت و به ایران آمد. وقتی به ایران رسید با عمویش تماس گرفت و گفت من در ایران هستم و دیگر بازنمیگردم. برای همیشه خدانگهدار. عموی ثاقب با پدرش تماس میگیرد و میگوید ما این همه برای ثاقب هزینه کردیم و این کار و زندگی را برایش مهیا کردیم نمیدانیم چه شد که به همه دنیا پشت و پا زد و راهی ایران شد.
همسرم به همین راحتی از مال دنیا و از همه تعلقاتش گذشت. وقتی شنید حرم عمه سادات در خطر است دیگر چیزی برایش مهم نبود. چشمانش را بر مال دنیا بست و رفت. وقتی از ایشان پرسیدند چرا نماندی و ماشینت را نفروختی و به کسی اطلاع ندادی پاسخ داد نگران بودم حتی لحظهای درنگ و تعلل من باعث شود تکفیریها به حرم نزدیک شوند آن وقت من دیگر نتوانم پاسخی به ابا عبدالله(ع) بدهم و شرمسار خواهم شد. الحق و الانصاف هم که خانم حضرت زینب(س) خوب از ایشان پذیرایی کرد؛ بیانصافی بود ثاقب به شهادت نمیرسید.