eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
8.6هزار ویدیو
234 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
این مدافعان امنیت را به یاد بسپارید 👆این 24 نفر، مظلومانه و در عین حال در کمال وحشی گری اغتشاش گران، به شهادت رسیدند...
⭕️آشوب‌ها تمام شد؛ همه به خانه‌هایشان برگشتند؛ الّا شهدا... ✍️
29.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 همین ابتدا تاکید می کنم این یک فیلم عادی نیست و اگر روحیه حساس یا اعصاب ضعیفی دارید آن را نبینید. دیشب قبل از برنامه به جناب نوبخت معاون فرهنگی سپاه تهران گفتم که حتما جزییات و نحوه شهادت دلخراش 3 بسیجی در آشوبهای اخیر تهران را توضیح دهید. ابتدا ابا داشت و گفت شاید خانواده هایشان ببینند و ناراحت بشوند و حال شان بدتر شود، گفتم این حرف درست است اما اگر شما روایت اصلی را نگویید هیچ کس دیگر نخواهد گفت و مظلومیت این بچه ها بازهم پنهان خواهد ماند. در این جنگ رسانه ای چاره ای نداریم جز اینکه واقعیت را به مردم بگوییم که این بچه ها با چه مظلومیتی توسط داعشی های وطنی شهید شده اند. باید روایت کنیم تا در تاریخ ثبت شود، کسانی که با شعار «برای تو کوچه رقصیدن» و «برای یک زندگی معمولی» به خیابان آمدند، قبل از رسیدن به قدرت چه جنایاتی را رقم زدند...
رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای (دام ظله) : آن روزها دروازه‌ی شهادت داشتیم ولی حالا معبری تنگ. هنوز هم برای شهید شدن فرصت هست... باید دل را صاف کرد... ، باران رحمت الهی است که به زمین جانها، حیات دوباره می دهد، عشق ، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد... 💢 شهدای مدافع امنیت در اغتشاشات اخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Poyanfar - Chador Bano (128).mp3
4.02M
مداحی های ویژه حجاب و عفاف واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو
و از تو می پرسند: زیبایی را کجا میشود یافت؟! به آنها بگو: "در چهره آنانکه از خدا حیا می کنند"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯 دیدن این کلیپ بسیار لازم و ضروری است... ♨️رهبر معظم انقلاب : «ابوذر را ، یا عمار را ، یا مقداد را، یا میثم تمار را یا مالک‌اشتر را کمتر به عبادتشان مدح میکنیم! تاریخ اینها را به مواضعی میشناسد که تعیین‌کننده بود! توانست حرکت کلان جامعه را شکل بدهد و هدایت کند!» #⃣ 🅱 (بصیرت) ╔═"═••⊰💙⊱••═''═╗ ╚═-═••⊰💙⊱••═-═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لینک کانال الحقنی بالصالحین 👇👇 مخصوص خانم هاست ایتا👈 http://eitaa.com/joinchat/870907916Cd8412d1e23
این روزها حجابم را محکم تر میگیرم تا یادم باشد... آخرین نگاه السلام به خیمه ها بود🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شانزدهمین روز از چله 🍃🌷سی و پنجم ( )🍃🌷 مهمان سفره شهید 🥀 روح الله قربانی 🥀هستیم.
روے⫷ ⫸ خیلےحساس‌بود... براے عفاف‌و‌حجاب‌ ارزش‌ زیادےقائل‌بود. اگرتوے خیابان‌ خانم‌بدحجابـےرامےدید، خیلے بہ‌هم‌مے ریخت...😔 مےگفت:🌱 غیرت‌ِمن‌ قبول‌نمےڪنہ‌ چنین‌صحنہ‌ هایـےروببینم‌و‌‌ تحمل‌ڪنم . . ! عاشق‌ پوشش‌ِ #[چــٰادر] ‌بود روےآن‌خیلے هم‌حساس‌بود بہ‌خانمش‌ مےگفت:🌱ـ ـ ـ مراقب‌باش‌هیچ‌وقت‌ نشہ مااز .😭❤️‍🔥...
نام و نام خانوادگی: روح‌الله قربانی تاریخ تولد: ۱ خرداد ۱۳۶۸ محل تولد: تهران، دولاب وضعیت تأهل: متأهل فرزند دوم خانواده سردار داود قربانی دانشجوی کارشناسی زبان اعزام به سوریه به‌عنوان پاسدار نیروی قدس شهادت در تاریخ: ۱۳ آبان ماه سال ۹۴ محل شهادت: سوریه، دمشق، حلب محل دفن: بهشت‌زهرا قطعه ۵۳
بخشی از وصیت نامه شهید : چیزی که نمی‌دانید عمل نکنید. ادای کسی را در نیارید. بدون علم درست وارد کاری نشوید مخصوصا دین؛ اول واجبات بعد مستحبات مؤکد مثل کمک به پدر و مادر و دور و بری‌ها.. نه حج و کربلا صد بار… بدون این کارها؛ هیئت و زیارت با توجه به نیاز با توجه به دین و سیدالشهدا، مستثنی است و فقط قال الله: افضل الاعمال بر والدین و اولادها.
همسر شهید می گوید : 👇 👇
آقا روح‌الله هدیه امام رضا(ع) به من بود. همسری که امام هشتم به آدم هدیه می‌دهد و امام حسین(ع) او را می‌گیرد وصف نشدنی است، من عروس چنین مردی بودم. با بچه‌های دانشگاه رفته بودیم مشهد. آنجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم. گفتم: یا امام رضا(ع) اگر مردی متدین و اهل تقوا به خواستگاری‌ام بیاید قبول می‌کنم. یک ماه بعد از اینکه از مشهد برگشتیم روح‌الله آمد خواستگاری‌ام. از طریق یکی از اقوام با هم آشنا شدیم. پدر او از سرداران سپاه و از مجاهدان هشت سال دفاع مقدس و مادرش هم فرهنگی بود. البته روح‌الله در 15سالگی مادرش را از دست داده بود. تدارک ازدواج را در حد و اندازه آبروی خانواده برگزار کردیم. همه چیز خیلی زود سر و سامان گرفت. البته می‌دانستم قرار نیست به خانه مردی بروم که همه امکانات زندگی‌ام از همان اول تأمین باشد اما معتقد بودم که با هم کار می‌کنیم و زندگی‌مان را می‌سازیم. رفتیم حوالی میدان امام حسین(ع) خانه‌ای 47 مترمربعی اجاره کردیم و زندگی‌مان شروع شد. با اینکه خانه‌ام کوچک بود ولی برای من حکم کاخی را داشت که من ملکه‌اش بودم. از همان ابتدا می‌دانستم با چه کسی ازدواج کرده‌ام. یعنی می‌دانستم شهادت و دفاع از کشور حرف اول روح‌الله است. حرف شهادت در خانه‌مان بود ولی فکرش را نمی‌کردم روح‌الله روزی شهید شود.
بعد از شهادت آقا روح الله پیش خودم گفتم روح الله کاش یه جوری اسمت خیلی بزرگ می‌شد و حضرت آقا می‌آمدند خانه ما. جوری که حضرت آقا را ببینم و برایشان از بالا و پایین‌های زندگی، از سختی‌هایی که کشیدم، از شیرینی زندگی با تو برایشان بگویم. من همیشه خیلی رمان خواندن را دوست داشتم و به خانم مولایی (نویسنده کتاب دلتنگ نباش) گفتم همیشه دوست داشتم قصه زندگی‌ام به شکل رمان نوشته شود، اما هیچ نکته و حکمتی در آن نمی‌دیدم که بخواهم آن را بزرگ کنم تا شهادت روح الله که برجستگی زندگی من بود. وقتی می‌نوشتیم هیچ وقت فکر نمی‌کردم کتاب به حضرت آقا برسد و کتاب را بخوانند. کتاب از طریق مادر و به واسطه یک بنده خدا دست حضرت آقا رسید. وقتی از بیت تماس گرفتند و گفتند حضرت آقا فرمودند سلام من را به همسر شهید برسانید و از او تشکر کنید باورم نمی‌شد. چهار ستون بدنم لرزید. فکرش را هم نمی‌کردم. آنجا من برای چندمین بار به روح الله گفتم خوب شد شهید شدی! من خیلی چیز‌های بزرگی دیدم. همین که حضرت آقا داستان زندگی من و تو را خواندند برای من آبی روی آتش دلم هست و بعد از آن دیدار با حضرت آقا که هیچ وقت باورم نمی‌شد ایشان یک روز من را دعوت بکنند به صورت اختصاصی زیارتشان کنم آن هم در شرایطی که تمام قصه زندگی من را می‌دانند. این خیلی برای من شیرین بود. از دیدن ایشان زبانم بند آمد. هنوز وقتی فکر می‌کنم به خودم می‌گویم چرا آن روز گریه کردم تا نتوانم بقیه حرف‌هایم را بزنم. خیلی ملاقات شیرینی بود. شیرین‌ترین لحظه‌اش هم زمانی بود که به آقا گفتم روح الله می‌گفت صدای پای امام زمان می‌آید و آقا با یک معصومیت خاصی سرشان را پایین انداختند و گفتند خوشا به حالشان. آنجا دوباره به حال روح الله غبطه خوردم. درست است از دست دادنش برای من خیلی سنگین بود، اما من جایگزین‌های دنیایی زیبایی هم در قبالش دیدم، دیدن حضرت آقا، تقریظ کتاب، زیارت حضرت زینب که این‌ها بهترین تسکین‌ها برای من بود.
یک هفته قبل از شهادت تماس گرفت. قبلا هر وقت تماس می‌گرفت، زود قطع می‌شد اما این بار یک ساعت و نیم با من حرف زد اما تلفن قطع نشد. از روح‌الله نپرسیدم که چرا تلفن قطع نمی‌شود گفت این دنیا می‌گذرد تمام می‌شود مادرم هم رفت خیلی‌ها رفتند حاج آقا مجتبی تهرانی هم رفت (روح‌الله شاگرد حاج آقا مجتبی تهرانی بود) گفت این دنیا خیلی کوتاه است. اگر من شهید شدم تو ناراحت نباش من به تو قول می‌دهم که آن دنیا همیشه با هم باشیم. یک ساعت و نیم روح‌الله از این حرف می‌زد که آنجا کار خیلی زیاد است و باید بماند از من می‌خواست که بگذارم بماند. آقا روح‌الله از ظلم به مظلوم خیلی ناراحت می‌شد و ظلم را برنمی‌تافت همیشه می‌گفت در سوریه افرادی هستند که مورد ستم قرار می‌گیرند در حالی که بی‌گناه هستند. می‌گفت من باید بروم و در نابود کردن این ظلم کمک کنم و می‌گفت که حرم حضرت زینب(س) نباید خالی بماند. می‌گفت ما باید برویم تا حرم خالی نباشد.
معراج شهدا. خيلي حالم بد بود و اصلاً متوجه اطرافم نبودم. نمي‌دانم چطور آن لحظات برايم گذشت. خيلي لحظات سختي بود. وقتي رسيديم به معراج كمي معطل شديم تا او را آوردند. هنگام ورود من از بالاي سرش وارد شدم. چيزي از جسمش نمانده بود. اگر نمي‌گفتند او روح‌الله است نمي‌شناختمش. فقط سرش را به من نشان دادند. ولي با همه اين جراحات من به جز زيبايي چيزي نديدم. صورت روح‌الله به من آرامش داد و از اضطراب‌ها و پريشاني‌هايم كم شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا