eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
233 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
موسی نظامی نبود؛ اما مهندس برق بود و به سبب سابقه درخشانی که در انجام کارهای فنی داشت، قرارگاه خاتم الانبیا با او همکاری می‌کرد. او در زمینه موشکی فعالیت می‌کرد و خبره بود. هرچند که ناگفته نماند موسی برای دریافت مدرک مدارج بالاتر در دانشگاه ثبت نام کرده و قرار بود از ابتدای سال تحصیلی ۹۷ دانشجو شود؛ اما زودتر در دانشگاه امام حسین (ع) فارغ التحصیل شد. شجاعت و تخصص موسی زبانزد همگان بود. من گمان می‌کنم این شجاعت، از ایمان و توکل به خدا نشأت می‌گرفت؛ چرا که همیشه به خدا توکل می‌کرد و هر موفقیتی را فقط از لطف و جانب او می‌دید. داستان پیوستنش در زمره مدافعان حرم نیز کاملا داوطلبانه بود و در مدت کوتاهی پس از درخواست او، کارهای اعزامش انجام شد. او حقیقتا یک سرباز انقلاب وظیفه شناس بود. سربازی که برای عمرانی و آبادانی کشور، حاضر بود هر رنج و سختی را تحمل کند تا وظیفه‌اش را به نحو احسن انجام دهد.
مرداد ۱۳۹۶. تنها کسی که از مقصد سفرش مطلع بود، من بودم. به مادرشان هم گفت، «مدتی خارج از کشور است و نمی‌تواند تماس بگیرد. نگران او نباشید.» چهار روز از اعزام موسی نگذشته بود که پدرش فوت کرد . می‌دانستم نمی‌تواند برگردد، به همین دلیل خواهش کردم که کسی این خبر ناگوار را به او نگوید. آن‌جا بود که همه فهمیدند موسی کجا رفته است. اما پاسخ حقیقی به سوال چرا رفته است را نمی‌دانستند. موسی سپرده بود، «اگر مجبور شدی بگویی کجا هستم، نگو برای دفاع از اعتقاداتش رفته، بگو برای انجام کار به سوریه رفته است! دوست ندارم کسی بداند، چراکه این سرّی است میان من و حضرت زینب (س) که جز تو کسی از آن خبر ندارد.» موسی رفت و دو ماه پس از فوت پدرش برگشت. وقتی رسید تازه از ماجرای فوت پدر آگاه شد و اندوهی فراوان تمام وجودش را فرا گرفت... وقتی برگشت، زنجیر دور گردنش خودنمایی می‌کرد. با دیدن آن زنجیر با ترس پرسیدم، «دور گردنت چیست؟» گفت، «زنجیر!» گفتم، «شما که اهل زنجیر نبودی! پلاک است؟» زنجیرش را باز کرد تا نشانم دهد. پلاک بود. پرسیدم، «مگر مدافع حرم هستی که پلاک داری؟!» گفت، «نه، این نشان نوکری حضرت زینب (س) است! باید همراهم باشد تا من را گم نکنند.»
تمام روزهای اعزامش، سهمیه ما فقط هفته ای ده دقیقه، شنیدن صدای او از پشت تلفن بود و پس از این مدت تلفن بطور خودکار قطع می‌شد. مدیریت آن‌که در این مدت کوتاه چه مطلبی را بگویی یا چه مطلبی را نگویی تا بیشتر صدای او را بشنوی، خود حدیث مفصلی است‌. به خاطر دارم یک مرتبه که تماس گرفته بود، سه یا چهار دقیقه بیشتر نگذشته بود که موسی خداحافظی کرد.‌ ناراحت شدم، دلیل عجله‌اش را که پرسیدم، گفت، «یکی از دوستانم سنگ کلیه دارد و از درد به خود می‌پیچد. نمی‌توانم او را به حال خود رها کنم و پای تلفن بمانم.» گفتم، «حالا که سهمیه این هفته‌ات را سوزاندی و تماس گرفتی، حداقل صدای بچه‌هایت را بشنو!» پاسخ داد، «نه، دلم راضی نمی‌شود. امروز خانواده و بچه‌های دوستم مثل شما منتظر تماس پدرشان هستند، اما او نمی‌تواند با آن‌ها تماس بگیرد، من نمی‌توانم ببینم بچه‌ای منتظر تماس پدرش است و من با خیال آسوده با فرزندانم صحبت می‌کنم. دفعه بعد که تماس گرفتم با پسرها صحبت می‌کنم.» و تلفن را قطع کرد. موسی حقیقتا سنگ صبور و دلسوز دیگران بود.
مدتی که موسی ماموریت بود، غذایی که دوست داشت را نمی‌گذاشتم. حتی ته دیگ غذا را دور می‌انداختم و از هرچیزی که دوست داشت، فرار می‌کردم. میوه مورد علاقه او انبه بود، پس از شهادتش انقدر این میوه در یخچال ماند تا خراب شد، هیچکس دلش نمی‌آمد به میوه مورد علاقه پدر دست بزند.
حدود بیست روز به عاقبت به خیری موسی مانده بود که تماس گرفت و برای اولین بار از دلتنگی‌اش سخن گفت‌. همواره کسی که دلتنگی اش را بروز می‌داد، من بودم؛ اما این بار من داشتم او را دل‌داری می‌دادم. و این نخستین باری بود که موسی احساساتش را به زبان می‌آورد. گفتم، «همسر عزیزم، من و شما جزو سربازان و مدافعان حضرت زینب (س) هستیم! شما خادم خانم (س) هستی! من یقین دارم تمام این دوری و سختی‌ها برایمان تبدیل به پاداش می‌شود. غصه نخور و باز هم تحمل کن تا ان‌شاءالله این ماموریت نیز به پایان برسد.» نمی‌دانم خداوند آن روز چه توانی به من عطا کرد که توانستم جملات همیشگی موسی را به زبان بیاورم. او همواره می‌گفت، «شاید اگر شما شریک و همراه زندگی من نبودی، من سرباز حضرت زینب (س) نبودم. این شما بودی که با ایثار خود سبب شدی من با خیال راحت در این مسیر قرار بگیرم. یقین دارم اگر در این راه عاقبت به خیر بشوم، شما بدون من نیز می‌توانی بچه‌ها را به ثمر برسانی و زندگی را مثل همیشه مدیریت کنی.»
شهید از حُسن اعتماد مسئولین در منطقه سوریه بویژه پشتیبانی خطوط و یگان های رزم بهرمند بودند و توانست فردی موثر باشد. از آنجائیکه موشک های نقطه زن و برخی سلاح های دقیق نظامی نیاز به ارسال و دریافت اشعه های ( اپتیکی و یا لیزری ) بر روی اهداف دارد. این شهید بزرگوار توانست توانمندیها و علم خود را در این زمینه بروز داده و یادگاری را از خود به ارمغان گذارد. بدلیل حساسیت و اهمیت مراکز پشتیبانی و تحقیقاتی که مورد رصد و هدف دشمنان اسلام بویژه صهینویستی ها قرار می گیرد . این شهید بزرگوار با ویژگیهایی آشکار و پنهانی که داشته است در راه مدافعت از حرم در کشور سوریه و همچون سرورش حسین ابن علی علیه السلام در سوریه به فیض شهادت نائل گردید. این شهید بزرگوار با وجود دو فرزند خردسال و نوجوانش، پای بر روی حوائج دنیوی خود گذاشت و راه سرخ شهادت که همانا راه رسوال الله و فرزندان اطهرش است را انتخاب نمود.
سالها مداحی کرده ام وفقط حرف زده ام حالا وقت عمل کردن است. لذا با وجود دو فرزند خردسال و نوجوانش،  پای بر روی حوائج دنیوی خود گذاشت وعلیرغم اینکه نیروی ویژه نظامی نبود. دوره های پیش نیاز و تخصصی مختلفی را جهت حضور و مقابله با گرگ ها و دشمنان اسلام که در لباس میش به میدان آمده بودند ، با موفقیت و توان بالا گذراند وراه سرخ شهادت که همانا راه رسوال الله و فرزندان اطهرش است را انتخاب نمود. روز پنج شنبه 31 خرداد سال 97 در حالیکه روزه بود به همرزمش می گوید خواب دیدم شهید میشوم . غسل شهادت میکند و بعد از انکه روزه خود را با  افطار باز میکند و نماز میخواند به درجه رفیع شهادت نائل میشود
سرانجام در روز پنج شنبه 31 خرداد سال 97 در حالیکه روزه بوده به همرزمش میگوید خواب دیدم شهید میشوم . غسل شهادت میکند و بعد از انکه روزه خود را با افطار باز میکند و نماز میخواند به درجه رفیع شهادت نائل میشود. شهید موسی رجبی می گفت خوش به حال شهید حججی ، شهدا همه پیش خداجایگاه خاصی دارن اما اگه شهید بی سر بشی یعنی امام حسین هم به نوکری قبولت کرده مثل اربابت شهید بشی خیلی لذت داره. پیکر شهید موسی به مشابه مولایش امام حسین (ع) بی سر شد و دو تا از انگشتهای دستش و همونایی که انگشتر مینداخت قطع شد..
زندگی من و موسی به معنای حقیقی، یک عاشقانه شیرین بود. در تمام لحظات این زندگی غرق شادی و خوشبختی بودیم. به قدری ما کنار همدیگر خاطرات لذت‌بخش داریم، که تا آخر عمر می‌توانم با یاد آن خاطرات زندگی کنم‌. فقط از دنیا این را انتظار نداشتم که عمر زندگی قشنگ‌مان انقدر کوتاه باشد. ان‌شاءالله ادامه آن در بهشت... موسی مظلومانه به شهادت رسید. هیچ‌کس نمی‌دانست چرا به سوریه رفته است. مردم فقط قضاوت می‌کردند و تهمت‌ می‌زدند. می‌گفتند: او برای پول رفته. پس شهید نیست و... من تنها سکوت می‌کردم و فرو می‌ریختم؛ چراکه هیچ‌کس از عشق و هدف و اعتقادات موسی خبر نداشت، چه برسد از کارش... حتی به من هم که همسرش بودم، می‌گفت، «هرچه کم‌تر بدانی، راحت‌تر هستی...»
روزهای بسیار سختی را سپری کردم. از یک طرف دلتنگ موسی بودم و از طرف دیگر شنونده زخم‌زبان‌ها. در عین حال که می‌دانستم او حضور دارد، بی قرار حضورش بودم. چرا که موسی جایگزین تمام نداشته‌های من بود. او خواهرم بود، دخترم بود، پشت و پناهم بود. تکیه گاهم بود. مشاورم بود. راهنمایم بود. برای هر تصمیمی ابتدا با او مشورت می‌کردم. هرگاه دلخوری داشتم، با او درددل می‌کردم. حرف‌هایم را می‌شنید و در پایان با لبخند می‌گفت، «تا من را داری، غم نداری! من هستم، خیالت راحت باشد!» و با چهره معصوم آرامَش، آرامم می‌کرد و ناراحتی را از دلم می‌ربود. اما حالا در روزگاری که نیست، غم و غصه جای خالی‌اش را پر کرده و تنها امیدم وعده پروردگار است که شهدا زنده هستند. پس حتما روح او نیز همواره حضور دارد و همراه ماست. هرچند که یقین دارم خداوند سرپرست خانواده شهداست و به کرّات دست یاری خدا را در زندگی‌ام احساس کرده‌ام و همین صبر و آرامشی که در برابر این غم بزرگ دارم، یا کارهایی که هیچ‌وقت گمان نمی‌کردم تنها از پسش بربیایم، اما حالا می‌توانم، گواه این مدعاست. هرگاه کم می‌آورم یاد سفارشش می‌افتم که گفت، «هرکجا کم آوردی، بگو: یا زینب!» و هربار که می‌گویم با انرژی به زندگی برمی‌گردم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشیع شهید گمنام در روز شهادت امام صادق ع باحضور نماینده مقام معظم رهبری در وزارت دفاع ومسئولین کشوری
🔻کارگزاران حج با رهبر انقلاب دیدار کردند 🔹در آستانه‌‌ اعزام حجاج بیت‌الله‌الحرام به سرزمین وحی، دست‌اندرکاران و کارگزاران حج کشورمان، صبح امروز با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
📩 طوری فرهنگسازی کنید که تا اسم حج می‌آید جوان امروزی ما به یاد مفاهیمی چون تمدن سازی، اتحاد جهانی و فرامرزی و رفع تمایز بیفتد ✏️رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار کارگزاران حج: مسئولان محترم در این زمینه‌ها فرهنگ سازی کنند. کاری کنید که تا اسم حج می‌آید، تا اسم کعبه‌ی معظّمه می‌آید آن جوان امروزی ما این مفاهیم به ذهنش خطور کند. مفهوم تمدن سازی، مفهوم اتحاد جهانی، مفهوم نگاه به فرامرزی و بین‌المللی، مفهوم رفع تمایز، اینها به ذهنش بیاید. ✏️ اینی که امام بزرگوار (رضوان اللّه علیه) اصرار کردند بنده هم تأکید کردم به تبع ایشان که حتماً در نمازهای مسجدالحرام، نمازهای اهل سنّت شرکت کنید. به خاطر همین است. ۱۴۰۲/۲/۲۷ 🏷 💻 Farsi.Khamenei.ir
📩 چرا رهبر انقلاب روی مسئله‌ی دشمن‌شناسی تاکید میکنند؟ ✏️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، صبح امروز در دیدار کارگزاران حج: امام علیه‌السلام به مناسبت وجوب حج این حرف‌ها را میفرمایند: «وَ لَوْ كَانَ كُلُ‏ قَوْمٍ‏ إِنَّمَا يَتَّكِلُونَ عَلَى بِلَادِهِمْ وَ مَا فِيهَا» اگر قرار باشد که هر جمعیتی، هر ملتی فقط به خودشان، به مسائل کشور خودشان به مسائل شهر خودشان بپردازند به آنها فقط تکیه کنند و اهمیت بدهند؛ هَلَكُوا؛ از بین میروند. ✏️ اگر شما ندانید در دنیا چه میگذرد، ضعیف میشوید. هَلَكُوا، تعبیر امام صادق علیه‌السلام. «وَ خَرِبَتِ الْبِلَاد» همان کشور خودتان منطقه‌ی مورد نظر خودتان هم نابود میشود، خراب میشود. «وَ سَقَطَ الْجَلَب‏»، جلب یعنی درآمد؛ درآمدهای ملّی‌تان هم کاهش پیدا میکند. باید بدانید در دنیا چه خبر است. ✏️«وَ سَقَطَ الْجَلَبُ وَ الْأَرْبَاحُ وَ عَمِيَتِ الْأَخْبَار» از دنیا بیخبر میمانید. باید نگاه کنید به دنیا. دنیا چه خبر است. ✏️اینکه ما تکرار میکنیم مسئله‌ی دشمن‌شناسی را، دشمن را بشناسید روش‌های دشمن را بشناسید، کارکرد دشمن را بشناسید، مقدار پیشرفت دشمن را بشناسید، ضعف دشمن را بشناسید قوّت دشمن را بشناسید بر این اساس است. ۱۴۰۲/۲/۲۷ 🏷 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ۲۷ اردیبهشت ، سالروز وفات فقیه عارف آیت الله العظمی بهجت شادی روح مطهرشان صلوات محمدی 💐 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
※مجموعه کتابهای انسان‌شناسی برای کودکان به زبان فارسی ۱- وقتش نیست ۲- خانه قبلی، خانه بعدی ۳- کت چرمی‌ات را پاره کن ۴- اگر دوست نداری میتوانی کرم بمانی ۵- به نظر من ۶- تو هنوز یک شیری ۷- یه جای کار ایراد داره ۸- من توی آینه جا نمیشم! ۹- مراقب باش خاموش نشی! 🔺※ پک کامل نُه تایی کتاب کودک به زبان فارسی ــــــــــــــــــــــــــ ※ مجموعه کتاب‌های انسان‌شناسی برای کودکان به زبان انگلیسی ۱- یک جای کار ایراد داره! ۲- به نظر من ۳- تو هنوز یک شیری! ۴- حتما بر میگردد ــــــــــــــــــــــــــــ ※ نمایشنامه صوتی ↓↓ ۱- وقتش نیست! ۲- کت چرمی ات را پاره کن! ۳- اگر دوست نداری، میتوانی کرم بمانی! ۴- یک جای کار ایراد داره ۵- حتما بر میگردد ۶- تو هنوز یک شیری ۷- به نظر من ۸- مراقب باش خاموش نشی! ـــــــــــــــــــــــــــــــ ※ کتاب صوتی موزیکال خانه قبلی ـ خانه بعدی: نسخه صوتی نسخه تصویری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کتاب کار والدین: - خانه‌ای برای شُدن - معلمی برای شُدن - شروعِ شدن - به سمتِ شدن 👶 Kids.montazer.ir 🆔 @forosh_ketab1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بعضیا وقت ظهور به امام می‌پیوندند، بعضیا هم بعد از ظهور، اما اینا خیلی فرق دارند با کسانی که قبل از ظهور خودشون رو به امام رسوندند. استاد شجاعی 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥درخواست یک دانشجوی بجنوردی از رئیس دستگاه قضا برای برخورد با سرشاخه‌ها و هنرمندان مروج بی حجابی 🔸سرشاخه‌های الگوی غلط پوشش در جامعه را تنبیه و مجازات کنید. 🔸خیل کثیری از هنرپیشه‌ها، هنرمندان و سلبریتی‌ها که به بهانه آزادی عقیده و بیان جوانان وطن را گمراه می‌کنند و در نهایت کار مردم را به منجلاب می‌کشند و با یک تعهد خود را خلاص می‌کنند. 🔹آقای قوه قضائیه چرا راجع به ترک فعل مدیران کم کار و بی کیفیت ولو در ظاهر مذهبی و انقلابی اقدامی نمی‌شود؟
31.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهید گمنامی که دو محکوم به قصاص را از مرگ نجات داد. قرار بود قاتلان در ۲۶ اردیبهشت‌ماه، پای چوبه دار قصاص شوند... اما خانواده محترم رضایی، به احترام حضور و آرمیدن شهید گمنام در روستای انزها، پس از ۱۲ سال از خون جوان ۲۶ ساله خود گذشتند و از قصاص منصرف شدند. 🕊این شهید ۴۵ ساله که در عملیات خیبر در جزیره مجنون به فیض شهادت نائل آمده بود و پیکر پاکش در منطقه بر جای مانده بود، با تلاش گروه‌های تفحص شهدا کشف و پس از اطمینان از عدم شناسایی، به‌عنوان شهید گمنام روز گذشته همزمان با سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) در روستای انزها، از توابع بخش مرکزی فیروزکوه به خاک سپرده شد.
امام على عليه السلام: خداوند براى مهدى، مردمانى را بر مى انگيزد كه از گوشه و كنار زمين جمع مى شوند، همچنان كه ابرهاى پراكنده پاييزى به هم مى آيند. به خدا سوگند، من نام هاى آنها را و نام اميرشان را و جايى را كه مركب هايشان را مى خسبانند، مى دانم. مهدى به كعبه وارد مى شود و مى گريد و به درگاه خدا زارى مى كند. خداوند عزّوجلّ فرموده است: «يا [ كيست ] آن كس كه درمانده را ـ چون وى را بخواند ـ اجابت مى كند و گرفتارى را برطرف مى گرداند و شما را جانشينان اين زمين قرار مى دهد؟ » بحارالأنوار جلد33 صفحه158