غرق زخمیم ...
ولی قامتمان خم نشده
سایه ی چادراو ، از سر ما کم نشـده
📎نصب پرچم حضرت زهرا(س) روی گبند مولا علی(ع)
#یا_مولاتی
#یا_فاطمة_اغیثینی
التماس دعا
#پیشنهاد_ویژه
📚 #کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
✔️توضیحات ؛
🔹اگر می خواهید از آن سوی #مرگ با خبر شوید، حتما این کتاب را بخوانید.
توصیه شده به مطالعه توسط #حجت_الاسلام_عابدینی ( #سمت_خدا )
🔸یکی از #مدافعان_حرم ، که در جریان عمل جراحی برای لحظاتی از دنیا می رود و سپس با شوک در اتاق عمل، دوباره به #زندگی برمی گردد؛ اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی سخت است! ...
•┈••✾••┈•
📍 #سراسرکشور
🚚 #ارسال_رایگان
🔙 #ضمانت_بازگشت_پول تا ۷ روز
•┈••✾••┈•
💵 #قیمت ؛
۸۵۰۰ تومان کتاب + ارسال رایگان
♨️(۵۸ درصد تخفیف روی مجموع هزینه ۹۵۰۰ تومان کتاب+۱۰۰۰۰ تومان هزینه ارسال)
•┈••✾••┈•
👇لینک#توضیحات و #خرید👇
🌐 http://app.ninawa.ir/mobile/280J-7B93-JL8F-0C2L#/nav/e-commerce238
•┈••✾••┈•
#ضمانت_کیفیت_کالا
#حمایت_از_تولید_داخلی
#توانمندسازی_مومنین
#نهضت_معیشت
#بازارچه_مهدوی ( #فرهنگی)
💎 @bazarcheh_mahdavi
لذٺزندگےبه بندگے
ولذٺبندگےبا شهادٺ
کاملمےشود.
.
لایقنبودنـ معنےاش
تلاشنکردننیسٺ
#تلاش_کنیم
شاید"لایق"شدیم...
9.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥
🔻 #بســیارزیـــبا
علت #تـوسل اڪثر شـهدا به خانم
فاطــمه زهـــرا سـلام الله علیها در چـیست؟
👌بشـنوید پاســخ حجت الاسلام و المــسلمین مــــیر حبیب اللهی مؤلف
ڪتاب فاطــمه شـــهیده
■ #فاطــــــــــمیه
سلام و صلوات خداوند بر
❣️ حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا سلام الله علیها
به نیابت از
☀️ حضرت سیدالساجدین، امام زین العابدین علیه السلام و
☀️ حضرت امام باقر علیه السلام و
☀️ حضرت امام صادق علیه السلام
#سهشنبه
سی و نهمین روز از چله نوزدهم
مهمان سفره 🌷 شهید علی قوچانی 🌷
هستیم .
#شهدا و حضرتزهرا(س)
شهید که شد
جنازش موند تو منطقه
حاج حسین خرازی
منو فرستاد تا دنبالش بگردم
رفتم منطقه ، همه جا رو آب گرفته بود
هر چی گشتم اثری از علی نبود!
خبرش رو که به حاجی دادم، باورش نشد
خودش اومد باز گشتیم، فایده نداشت ،
جنازش موند که موند ...
علی دو سال قبل توی بقیع
متوسل شده بود به بانوی مدینه
خواسته بود شهید که شد
بی مزار بمونه شبیه بی بی
حاجتش رو گرفت ،
همون طور که میخواست
گمنام باقی موند و بدون مزار ...
سردارجاویدالاثر #شهید_علی_قوچانی
فرمانده؛تیپ یکم
لشکر ۱۴ امام حسین(ع)
شهید حاج علی قوچانی درروز اول تیرماه ۱۳۴۲در شهر اراک دیده به جهان گشود.وی در کودکی به همراه پدر و مادرش از اراک به اصفهان آمد، شرایط معیشتی ایجاب می کردکه درمحل های مختلفی زندگی کنند. از همان کودکی باکاستی ها وسختی ها انس گرفت وسازندگی او از همین دوران آغازشد. ازهمان کودکی حالاتی کنجکاوانه داشت. بسیار جسور و چالاک و فعال بود.
در دوران انقلاب با اینکه سن چندانی نداشت به اندازه توان خود در رویداد های انقلاب شرکت و فعالیت کرد.هنوز در اوان جوانی بود که بعد از انقلاب،روستاهای سمیرم و بوئین میاندشت را زیرپاگذاشت ودر خدمت انقلاب، به کمک محرومان و مستضعفان آنجاشتافت. با شروع درگیریهای کردستان با سن کم و جثه کوچک، به هرنحو ممکن، خود را به آنجا رساند. در کردستان شاهد درگیریها و خیانتهای مدعیان طرفداری از خلق یعنی دمکراتها و چپ گراها بود و در آنجا کم کم چهره خود را نشان داد.سالها شرکت فعالانه و مستمر او در جبهه های خون و آتش و درگیری با گروههای محارب و منافق در جنوب وغرب از او فرمانده ای ساخته بود شجاع، صبور و رازدار. زاهد شب بود و شیر روز. بارها تا مرزشهادت پیش رفت. در سال ۱۳۶۳ به مکه معظمه مشرف شد وپس از چندی ازدواج کرد.
او به عنوان فرماندهی مدیر ولایق، هدایت بخشی از نیروها را در حمله به فاو،بعهده داشت. در منطقه استراتژیکی کارخانه نمک از خود رشادتهای فراوان نشان داد و سرانجام پس از شش سال رشادت و جانبازی، در سن ۲۲ سالگی، در یک عروج آسمانی، تماشاگر راز شد و روح و جسم خود را نثار دوست کرد.
در ایام نوروز که لباس برایش می خریدند نمی پوشید،می گفت: «شاید بچه های فقیر و یتیم ببینند و آه بکشند»، لباس های نو را می گذاشت چند ماه بعد می پوشید.
دوران نوجوانی او مقارن بود با ایام انقلاب، کم سن و سال بود اما بسیار پر تحرک ، چالاک ونترس،مثل بقیه مردم در تظاهرات شرکت کرده و اعلامیه های حضرت امام راپخش می کرد.
چشیدن طعم محرومیت ها باعث شد که پس از انقلاب برای کمک به نقاط محروم سمیرم وبوئین و میاندشت عازم آن منطقه شود.
درگیری های غرب کشور بالا گرفته بود،علی که حالاجوانی ۱۷-۱۶ ساله بود برای گذراندن دوره آموزش نظامی ثبت نام کرد،و بلا فاصله پس ازآموزش با گردان حضرت مسلم عازم دهگلان کردستان شد.
هنوز غائله کردستان ادامه داشت که دشمن بعثی مرزهای کشور را آماج گلوله های خود قرار داد. ضرورت جنگ باعث شدبچه های گردان مسلم که همه اصفهانی بودند عازم دار خوئین وخط شیر شوند.
علی سخن گوی گردان مسلم شده بود و سوالات و کنجکاوی های خود و دیگران رابه فرماندهان خط دارخوئین منتقل میکرد،همانجا بود که حسین خرازی جوانی را یافته بود که علاوه بر گذراندن دوره آموزش نظامی عمومی و تکاوری از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بود، جوانی رشید با قامتی بلند و پر جذبه.
در عملیات فرماندهی کل قوا شایستگی های خودش را نشان داد و پس از آن با قبول مسئولیت از فرماندهی گروهان گرفته تا فرماندهی تیپ در تمام عملیات های لشکر امام حسین(ع) نقش به سزایی ایفا کرد.
منافقین او را شناسایی کرده بودند چند بار به جان اوسوء قصد شد،یکبار برادرش را که شباهت زیادی به او داشت مورد سوء قصد قرار دادند و یک بار هم یکی از دوستان علی را که موتور او را قرض گرفته بود تا جایی برود به جای او ترور کردند.