eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
9هزار ویدیو
238 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇👇 ✅ 1- زیارت عاشورای غیر معروفه به نیابت از بقیه الله الاعظم عج ✅ 2- تلاوت سوره والفجر هدیه به اباعبدالله الحسین علیه السلام ✅ 3- هر روز 100 مرتبه سوره توحید هدیه به شهدایی که از شهدای کربلا معرفی می شوند ✅ 4-یکبار در طول این چله خواندن نماز امام حسین علیه السلام 👇 ✅5- تاکید و انس معنوی عمیق بیشتربه حجاب فاطمی ،وتاسی به حضرت زینب سلام الله علیها همان چیزی که خواسته و وصیت همه ی شهدای مابود.
سلام علیکم هفدهمین روز از چله✨ بیست و پنجم ✨ از اصحاب الحسین سر سفره شهید 💫 سعید بن عبدالله حنفی 💫 هستیم.
«سعيد» فرزند «عبدالله حنفي» است. او از محترمان و مردي شناخته شده از اهالي كوفه است كه به شجاعت و عبادت نيز شهرت داشت. سيره‌نويسان و تاريخ‌نگاران، نوشته‌اند هنگامي كه خبر مرگ معاويه به مردم كوفه رسيد، شيعيان گرد هم آمدند و نامه‌اي به امام حسين عليه‌السلام نوشتند كه در وهله اول نامه توسط «عبدالله بن وال» و «عبدالله بن سبع» و مرتبه دوم توسط «قيس بن مسهر» و «عبدالرحمن بن عبدالله» و بار سوم توسط «سعيد بن عبدالله حنفي» و «هاني بن هاني» ارسال شد. نويسندگان نامه‌اي كه توسط سعيد ارسال شد، عبارت بودند از: «شبث بن ربعي، حجار بن أبجر، يزيد بن حارث، يزيد بن رويم، غزرة بن قيس، عمرو بن حجاج و محمد بن عمير». نوشته بزرگان كوفه به امام عليه‌السلام چنين بود: «به نام خداوند بخشنده مهربان اما بعد؛ البته مرغزار، سبز و ميوه‌ها رسيده است، هرگاه خواستيد به سوي سپاهي آراسته و آماده (كه در خدمت شما است) گام پيش نهيد»
امام به محض دريافت نامه‌ي آنها، نامه‌اي را توسط سعيد و هاني از مكه به كوفه ارسال فرمودند. نوشته امام چنين بود:   «به نام خداوند بخشنده مهربان. اما بعد؛ سعيد و هاني نامه شما را به من رسانيدند، در حالي كه آخرين كسي هستند كه بر من نامه آورده‌اند. من همه‌ي آن داستاني را كه بيان و يادآوري كرده‌ايد فهميدم اكثر شما گفته بوديد كه ما امامي نداريم پس تو (به سوي ما) رو كن، اميد است خداي تعالي بين شما و ما بر هدايت و حق جمع كند. بنابراين، برادر و پسر عمو و مورد اعتماد از اهل بيتم، - مسلم بن عقيل - را به سوي شما مي‌فرستم. از او خواسته‌ام كه براي من از حال شما، امر شما و ديدگاه‌هايتان بنويسيد. اگر او بر من نوشت كه همه شما همراه و نيز صاحبان فضل و انديشه بر آن چه نوشته و فرستاده‌ايد اتفاق نظر دارند، به زودي به سوي شما - ان شاء الله - خواهم آمد. پس به جانم قسم، امام نيست مگر كسي كه خود عامل به كتاب باشد و به قسط عمل نمايد، و حق را بپردازد و خويشتندار براي خداوند متعال باشد. والسلام.   امام نامه را توسط «سعيد» و «هاني» به سوي اهل كوفه فرستاد و سپس مسلم را همراه قيس و عبدالرحمن به سوي آنها گسيل داشت.
هنگامي كه سعيد نامه امام را به اهل كوفه رسانيد. خود به انتظار قدوم مسلم لحظه‌شماري مي‌كرد تا اين كه مسلم وارد كوفه شد و به منزل مختار فرود آمد. «عابس» و سپس «حبيب» خطبه خواندند و پس از آن دو نفر «سعيد» از جاي برخاست و سوگند ياد كرد كه بر ياري حسين پافشاري خواهد كرد و خود را فداي او خواهد كرد. مسلم نامه‌اي را توسط «سعيد» به امام حسين عليه‌السلام ارسال داشت. سعيد دست‌نوشته مسلم را به امام تحويل داد و با آن حضرت پيوسته باقي ماند تا اين كه همراه او در كربلا به فوز شهادت نائل آمد.
از آنجا كه امام حسين عليه‌السلام از عاقبت جنگ آگاه بود و مي‌دانست كه همه ياران به شهادت خواهند رسيد، شب‌هنگام همه ياران را فراخواند و پس از اتمام حجت، بيعت را از گردن آنها برداشت تا آن كه آمادگي ماندن ندارد يا دلبستگي و تعقل خاطري به دنيا دارد، بدون احساس شرم از آن سرزمين رخت بربندد.   در پاسخ امام، بسياري از ياران چون مسلم بن عوسجه، زهير و سعيد سخن‌ها گفتند. آن چه به نقل از ابومخنف و نيز زيارت ناحيه مقدسه به دست مي‌آيد اين است كه سعيد بن عبدالله از جاي برخاست و اين گونه امام خود را پاسخ گفت: «به خدا سوگند، شما را رها نخواهيم كرد، تا كه خداوند بداند كه در دوران غيبت رسول او صلوات الله عليه در حفظ و حراست شما كوشا بوده‌ايم، آگاه باش اي عزيز! به خدا سوگند اگر بدانم كه در ركاب شما كشته مي‌شوم، سپس زنده شده بار دگر مي‌سوزم و زنده مي‌شوم و تا هفتاد بار ديگر كشته و زنده مي‌شوم، از تو جدا نخواهم شد، تا اين خونم را نثارت كنم، و چرا اين گونه نكنم در حالي كه كشته شدن را يك بار بيش نيست و پس از آن كرامت و بزرگواري به گونه‌اي است كه نهايت ندارد.»
هنگام ظهر روز عاشورا، امام حسين عليه‌السلام با ياران باقي مانده خود به اقامه نماز ظهر ايستادند. اما چگونه مي‌توانستند نماز را به پايان برند در حالي كه دشمن، تيرها را به سوي آن حضرت و يارانش نشانه گرفته بودند. در اين ميان دو تن از ياران وفادار امام به نام‌هاي «زهير» و «سعيد» سپر بلاي آن حضرت شدند و تيرها را به جان خريدند. آن قدر تير بر جسم آن دو عزيز نشسته بود که در این میان سعید بعد از سلام بر امام بر زمين افتاد و جام شهادت را نوشيد. سعيد هنگامي كه بر بدن جاي نيزه و شمشير و سيزده تير داشت اين چنين گفت: «خدايا! اينها را چون قوم عاد و ثمود از خود دور ساز و مورد لعن قرار ده. پروردگارا! سلام مرا به پيامبرت برسان، و به او از درد جراحاتم بگو، من ثواب تو را خواسته‌ام تا ذريه پيامبرت صلي الله عليه و آله و سلم را ياري رسانم». سپس رو به امام حسين عليه‌السلام كرد و گفت: «اوفيت يابن رسول الله؟؛ اي فرزند رسول خدا! آيا من به عهد خود وفا كرده‌ام؟» امام فرمود: «نعم، انت امامي في الجنة؛ آري، تو در بهشت پيش مني سپس به شهادت رسيد.
در زيارت ناحيه درباره سعيد آمده است: «فقد لقيت حمامك و واسيت امامك، و لقيت من الله الكرامة في دارالمقامة، حشرنا الله معكم في المستشهدين، و رزقنا مرافقتكم في اعلي عليين؛ تو مرگت را ديدار و امامت را ياري كردي و با كرامت و گراميداشت خداوند، سراي جاويدان را ديدار خواهي كرد؛ خداوند ما را با شما خواستاران شهادت محشور سازد؛ و دوستي و همراهي شما را در والاترين مقامات روزي ما گرداند». درسي كه مي‌توان گرفت: امام معصوم امثال سعيد را حتي سرمشق رفتاري خود معرفي مي‌كند. اين، گوياي رفعت و منزلت اين مرد مجاهد است. ما نيز بايد از خدا بخواهيم كه اينان را سرمشق رفتار و كردار ما قرار دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا