eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
8.3هزار ویدیو
232 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید عطری از وقتی که خودش را شناخت راه خود را پیدا کرد و روزه و نماز هایی که حتی بر او واجب نبود را به جا میاورد در ماه رجب و شعبان علاوه بر ماه رمضان روزه میگرفت شهید عطری بسیار دغدغه مند دوران خود بود و همیشه با اشاره به حدیث پیامبر اکرم میگفت نگه داشتن ایمان در این دوران همانند نگه داشتن آتش در کف دست است توجه کردن به یتیمان از دیگر شاخصه های اخلاقی شهید بود شهید با وجود حقوق پایین خود و تمام مشکلاتی که وجود داشت سرپرستی یک یتیم را قبول کرده بود و این در حالی بود که هیچ کس از این قضیه با خبر نبودند  اخلاص در عمل و حساس بودن به حفظ بیت المال دیگر شاخصه های اخلاقی شهید عطری بود همسر شهید عطری میگوید روحیه توکل اخلاق و شجاعت شهید آن چنان زیاد بود که اگر شهید نمیشد باید تعجب میکردیم
در واقع شهدا واسطه ازدواج من و حسین شدند. بعدها متوجه شدم که نذری هم بر سر مزار مرحوم نخودکی‌اصفهانی کرده بود که بعد از ازدواج با هم به آنجا رفتیم. در اولین جلسه خواستگاری من و محمدحسین نیم ساعت بیشتر با هم صحبت نکردیم، اذان مغرب شد و ایشان به مسجد محلمان رفت و نماز خواند. زمان آشنایی‌مان ایشان دانشجوی دانشگاه امام حسین(ع) سپاه بود و بعد از اتمام تحصیلات در سپاه مشغول خدمت شد. من و محمدحسین در 19 بهمن ۱۳۸۰مصادف با روز دحوالارض عقد و در آذر ماه سال 1381 زندگی ساده و بی‌آلایش‌مان را آغازکردیم. محمدحسین و من، اعتقادی به تجمل و خریدهای آنچنانی نداشتیم. همیشه دغدغه این را داشتیم طوری رفتار کنیم که خدا و امام زمان(عج )‌ راضی باشند.
به مادرش می‌گفت شما چهار پسر دارید، نمی‌خواهید یکی را هدیه کنید. وقتی من شهید شدم باید مثل مادر احمدی‌روشن محکم باشی و خوب صحبت کنی.   با حرف‌ها و کارهایش ما را برای شهادتش آماده می‌کرد. قبل از تولد زهرا دخترم یک CD  از دختر شهید محمد ناصر ناصری به خانه آورد. دختر شهید در آن برای پدرش می‌خواند: «بابا‌جان باز سلام، منم زهرایت، دختر کوچک تو.‌ ای امید من و‌ ای شادی تنهایی من. یاد دارم که دم رفتن تو دامنت بگرفتم و به تو می‌گفتم پدر این بار نرو. پدر این بار نرو. من همان روز بله فهمیدم سفرت طولانی است....»   بعد رو به من کرد و گفت: اگر من صاحب فرزند دختر شدم، اسمش را زهرا می‌گذارم. تا زمانی که شهید شدم زهرایم برایم اینگونه بخواند. دخترمان زهرا ۱۴ تیر ۱۳۸۴ به دنیا آمد. محمدحسین در دوره‌ای این صحبت‌ها را می‌کرد که نه جنگی بود و نه شهادتی مطرح بود. اما شرایط اینگونه مهیا شد تا به آرزویش برسد و شهید مدافع حرم شود و دخترمان زهرا طبق خواسته پدر در مراسم پدر شهیدش از اشعاری که خود شهید از امام زمان (عج) و حضرت زینب (س) سروده بود، خواند.
بابا جان سلام ای پدر جان من منم زهرایت دختر کوچک تو ای امید من و ای شادی تنهایی من یاد داری دم رفتن دامنت بگرفتم و من گفتم پدر این بار نرو بله من همان روز فهمیدم سفرت طولانی است.
بخش هایی از  وصیتنامه شهید: «تفکر کردن بهتر از زیاد سخن گفتن است. زیرا تفکر، انسان را آگاهتر و زیاد سخن گفتن، انسان را دچار آفت زبان میکند که اعم است از دروغ و غیبت و ... حیا داشتن مرد و زن نمیشناسد؛ چه در رفتار و چه در گفتار .. ما نباید فکر کنیم چون مرد هستیم میتوانیم از هر گفتاری و یا از هر پوششی استفاده کنیم. از نظر بنده جوان با حیا کسی است که بالاتر مچ دستش را نامحرم نبیند. سفارش من به همسر و دخترم حفظ حجاب برتر است. از همسر بزرگوارم میخواهم که فرزندانم را همچون من مطیع رهبر عزیزمان پرورش دهد؛ زیرا آقا مایه افتخار و مباهات ما مسلمانان و همه ی مظلومان عالم است.»
روزی شهید عطری با اشاره به تابلویی که در آن تصاویر 33 شهید دفاع مقدس در محوطه مسجد سلیمانداراب نصب شده بود، گفت: "فلانی! اون جای خالی رو میبینی، اونجا جای عکس منه! من دارم می‌بینم که عکس من اینجا میخوره" بعد از مدتی که دیدم عکس شهید عطری در همان جایی که اشاره کرده بود اضافه شده، یاد جمله آن روزش افتادم.
آری انگار زهرا درست پیش بینی کرده بود چهاردهمین روز از خرداد 92 شهید عطری چهلمین روز از ماموریت خود در سوریه را سپری میکرد تماسی با فرماندهی گرفته میشود که مهمانی از ایران عازم سوریه است و باید مسئول راننده به فرودگاه رفته تا مهمان را همراه خود به جمع مدافعان حرم بیاورد انگار مسئول این کار در آن روز مسئولیت دیگری بر عهده داشتند شهید عطری خود قبول میکند به فرودگاه برود در مسیر بازگشت از فرودگاه تکفیری ها خودروی شهید را مورد اثابت خمپاره قرار میدهند ودر اثر اصابت ترکش به دو پای شهید عطری هر دو پای شهید قطع میشود ودر اثر خونریزی زیاد دعوت حق را لبیک و دعای اللهم امرزقنا شهادت خود مستجاب میشود و به مقام رفیع شهادت نائل آمد
هفتم اردیبهشت ماه سال 1392 بود که از همه خانواده خداحافظی کرد و حلالیت گرفت و رفت. بعد از ۴۰ روز حضور در سوریه در 14 خرداد 1392 روز شهادت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) با دهان روزه و لب تشنه به شهادت رسید. 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لینک کانال الحقنی بالصالحین«چله ی شهدا»👇👇 مخصوص خانم هاست ایتا👈 http://eitaa.com/joinchat/870907916Cd8412d1e23
▫️برادران عزیز، خواهران عزیز! قدر این ماه رمضانی را که الان در آن هستیم، بدانیم. هزاران هزار در طول تاریخ آمده و رفته؛ هزاران هزار ماه رمضان خواهد آمد که من و شما در آن ماه رمضان نیستیم؛ حالا در بین این میلیاردها ماه رمضان تاریخ، ما در چند ماه یا چند ده ماهش هستیم، توفیق به ما داده شده که حالا بیست ماه، سی ماه، پنجاه ماه، شصت ماه رمضان را از دوره‌ی تکلیف تا آخر عمرمان در بین این مجموعه‌ی ماه رمضان‌های تاریخ [حضور] داشته باشیم؛ خب، همینها را قدر بدانیم. پارسال در همین ماه رمضان، کسانی بودند از دوستان ما و از نزدیکان ما که امسال نیستند. نمیدانیم سال دیگر کدامِ از ما خواهیم بود، کدام نخواهیم بود؛ این ماه رمضان را قدر بدانید. ماه است، ماه است، ماه تذکّر است، ماه توجّه به خدای متعال است، ماه عبادت است، ماه گریه است، ماه دل‌بستن به معنویّات است؛ گفت: بسا تیر و دی‌ماه و اردیبهشت‌ بیاید که ما خاک باشیم و خشت 🌷رهبر_انقلاب ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥ ❤️ اُردیبهشتی✨ گویا خدا هم میدانست که تو از همان اول بهشتی هستی... پروردگارم از همان اول تورا فرشته ی بهشتی آفرید ، فرشته ای که زمین برای وسعتِ قلبِ بزرگ و پاکش کوچک بود... فرشته ای که در اوج جوانی سبک بالانه پر کشید... از ماه تولدت پیداست که تو از همان اول هم زمینی نبودی و از اهل بهشت بودی... از نامَت که ابراهیم است پیداست که آتَشِ افتاده بر زندگیِ گمراهان را گلستان خواهی کرد... از نامِ خانوادگی ات پیداست که هادیِ هدایت کننده بودی و همواره هستی... از چشمانت پیداست که آنها کارِ یک خلقتِ معمولی نیستند، چشمانِ گیرا و هدایت گر نصیبِ هرکَس نمی‌شود، همان چشم ها که معادله ی هر گناهی را بر هم میزنند... الحُب أنْ أحبكِ ألف مرّة وفى كُلّ مرّة أشعرُ أنى أُحبكِ للمرّة الأولى عشق آن است كه هزار بار دوستت داشته باشم و هربار حس كنم اولين بارى است كه دوستت دارم! هرروز بیش تر از دیروز و کمتر از فردا دوستت دارم... ‌  ‌ تولدت مبارک اُردیـــــ‌بـــــهـــــشـــــتـــــی جان :)) ❤️🍃
💐﷽⁦💐 ☀️سفارشی از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم ☀️ به امیرالمؤمنین علیه السلام ✅برای امام صادق(ع) فرمودند: رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود: اباالحسن! ماه رمضان نزدیک شده است، قبل از افطار دعا کن، جبرئیل پیش من آمد و گفت: یا محمد! کسى که در ماه رمضان با این دعا قبل از افطار دعا کند، ✅خداوند دعاى او را مستجاب، ✅ نماز و روزه او را قبول ✅ و ۱۰ دعاى او را مستجاب مى‌کند، ✅گناه او را بخشیده، ✅ غم و غصه او را از بین برده، ✅ گرفتاری‌هایش را بر طرف کرده، ✅ حاجات او را برآورده کرده، ✅ او را به مقصودش رسانیده، ✅ عمل او را با عمل پیامبران و صدیقان بالا برده ✅ و در روز قیامت چهره او درخشان‌تر از ماه شب چهارده خواهد بود. به جبرئیل گفتم: آن دعا چیست ؟ گفت : بگو :👆👆👆 📚اقبال الاعمال ، ج۱ ، ص ۱۱۳
دعای افتتاح.mp3
49.97M
🎙 دعای افتتاح •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
3331871174.mp3
3.44M
🌟 در واکنید؛ بنده شــرمنده آمــده آلوده ای فراری و یک دنده آمده ... 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
💠 دعای روز نهم ماه رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻 🌻 🌼 .. سلام!! چه غریبانه....رمضان بی حضورتان آغاز شد و روزهایش سپری می‌شود 🌼 پس کدام سحر؟! کدام افطار؟! کدام عید؟! این غم فراق به شادی حضورت مبدل می‌شود . 🌼 آقا جان... رمضان بی ظهور شما... رمضان نمی شود کاش امروز روز ظهور شما باشد . 🌼 مولای خوبم هر کجا هستی با هزاران عشق سلام 🌼 السلام علیک یا صاحب الزمان 🌼 أللَّهمَ عـجِـلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج
✨ا ﷽‌ ا✨ جوانان انقلابی ؛ یاران مهدی عج مراقبت‌های معنوی 👇👇 تلاوت قرآن و ذکر هدیه به شهدای روز درماه شعبان 👈 مناجات شعبانیه درماه رمضان 👈 دعای افتتاح و ابوحمزه ثمالی ✅ مرور ویژگیهای جوانان انقلابی و مطالبات حضرت آقا از جوانان
دیشب بهشت بودم. بهشت كوچكي در همين حوالي بهشتي كه دعوتم كرد بهشتي كنار خودش و دیشب مهمان خلوت دونفره شان شدم. آخ كه چقدر دلم برايش تنگ شده نه اينكه بود و برايم كاري ميكرد كه صد البته اگر بود، كارها ميكرد. دلم برايش تنگ شده كه بود و براي مادرش كاري ميكرد براي خستگي هايش براي غصه هايش براي تنهايي هايش و براي كاسه صبرش كه مبادا ترك بردارد. كاش مجيد بود تا خاله آن پيراهن خاكي را قاب نمي كرد كاش بود تا مادرش به من نميگفت ؛ حسين جان بيشتر به من سر بزن. كاش بود و اصلا مادرش نياز به سر زدن چون مني نداشت. كاش و صد كاش... . بگذريم. دیشب بهشت بودم از آن بهشت هايي كه دور و برمان زياد است و ازشان غافليم. دیشب در ميان لطافت و اندوه اين بهشت و نگاه هاي مادرانه ي خاله، فكري در جانم پر و خالي شد: نكند آنقدر دير بجنبيم كه ديگر كليدداري نباشد تا در اين بهشت ها را برايمان باز كند برايمان چاي بريزد و برايمان درد دل كند. نكند روزي حسرت جانمان را آتش بزند نكند... . بگذريم.
دنیاگریزی در سیره شهید مجید صنعتی نمی دانم مجید چه کرده بود که آن همه ثروت حاج رحمت نتوانست پا بندش کند. یک روز بعد از صبح گاه دیدمش. احساس کردم به او بیش از همه سخت می گذرد. ازش پرسیدم: مجید! این جا خوب است یا ویلای تان در خیابان پاسداران؟ سرش را انداخت و پائین و گفت: اینجا خیلی خوش می گذرد.در وصیت نامه اش نوشته بود: «خدایا! تو شاهد باش که همه مظاهر دنیا را به سویی افکندم و به سمت تو آمدم».به نظرم همه زندگی مجید در همین یک جمله معنا می شود.