هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سی_ام
#چهل_روز_با_هشت_شهید (شهدای با بصیرت)
✅ به فضل الهی هر 5 روز سر سفره یک شهید هستیم
✅ قرائت زیارت عاشورا از طرف شهید آنروز هدیه به امام حسین علیه السلام
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سی_ام #چهل_روز_با_هشت_شهید (شهدای با بصیرت) ✅ به فضل الهی هر 5 روز سر سفره یک شهید هستیم
پنجمین روز از چله 🌟 💫 سی ام 🌟💫
مهمان سفره شهید 🌷 سید حسن آیت 🌷 هستیم.
«محسن آیت» فرزند این شهید والامقام نیز معتقد است که
پدرش در روزهای آخر حیات خود، از این که پس از خلع بنیصدر، مجدداً افرادی با تفکرات انحرافی قدرت گرفتهاند، ناراضی بود و حتی در روز شهادتش که رأی اعتماد به کابینه شهید باهنر مطرح بود، نگران سپردن سمتهای حساس به اشخاصی با سوابق نامطلوب بوده است. پس از رأی اعتماد مجلس به وزارت خارجه کابینه شهید باهنر هم وی میگفت که اگر انفجار هفت تیر روی نداده بود، در مجلس، اینقدر تنها نمیماندم و افراد بیشتری با من در مخالفت با وزارت او همراهی میکردند.
وی افزوده است: با توجه به مواضع سیاسی شهید «آیت» در رویارویی با طیف وسیعی از مخالفان تفکر راستین انقلاب اسلامی، موارد مبهمی در این حادثه وجود دارد و مثلاً این اطمینان وجود ندارد که آیا تنها گروه مشارکتکننده در ترور وی، مجاهدین خلق بودهاند یا مجموعههای دیگر هم به نوعی در این ماجرا نقش داشته و احتمالاً انجام برخی هماهنگیها را به عهده داشتهاند.
«محسن آیت» در توضیح این ابهامات گفته است: یکی از محافظان شهید آیت درست شب قبل از ترور عوض شده بود که این مسئله در آن شرایط بسیار عجیب میکرد. پاسداری که در زمان ترور همراه ایشان بود، مهارت کافی نداشت و نه تنها اقدامی برای دفاع از شهید آیت به عمل نیاورد، بلکه عملاً در صندلی عقب خودرو و پشت سر ایشان پناه گرفت.
وی تأکید کرده است: چهره فردی که به عنوان ضارب اصلی معرفی و مجازات شد، با چهره کسی که به ایشان تیراندازی کرد شباهت کامل نداشت. فردی که پدر را به رگبار بست، فردی با محاسن مشکی بود؛ اما فردی که به عنوان ضارب وی محکوم شد، بور بود و شاید لازم میبود که برای روشن شدن قضیه، تحقیقات مفصلتری صورت بگیرد.
«محسن آیت» گفته است: با توجه به این که ضارب معرفی شده، عامل بیش از 20 مورد فعالیت تروریستی بوده است و اعتراف به ترور شهید آیت، تغییری در مجازات او به وجود نمیآورده است، این امکان وجود دارد که برای فرار ضارب اصلی، اجرای ترور را به عهده گرفته باشد.
اسنادی که بعد از ترور «آیت» دست منافقین افتاد
برخی افراد درباره ترور شهید «آیت» مطرح میکنند که وی در حال انتقال اسناد مهمی درباره وزیر پیشنهادی امورخارجه دولت شهید باهنر به مجلس بوده است که ناگهان ترور شده و این اسناد دست منافقین افتاده است.
در همین رابطه، «ابراهیم اسرافیلیان» نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی در گفتوگویی نقل کرده است: روزی که قرار بود وزیر پیشنهادی امورخارجه دولت شهید رجایی به مجلس معرفی شود و رای اعتماد بگیرد، شهید «آیت» سخت بیمار بود و چند روز غیبت داشت؛ اما تمام اسناد خودش را جمع و جور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل میکند و میگوید، من از وی خواستم که به مجلس نرود و استراحت کند؛ اما گفت که امروز باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقتها را برای مردم روشن کنم.
وی افزوده است: این اسناد وزیر پیشنهادی امورخارجه با [...] را اثبات میکرد؛ اما زمانی که شهید «آیت» از در منزل خارج شد ترور شد. همسر شهید «آیت» میگوید که اسناد را «آیت» پشت شیشه اتومبیل قرار داده بود؛ اما ضاربان آنها را دزدیدند و بعدا باجناق «آیت» دنبال پوشه رفت تا اینکه به وزارت امور خارجه رسید، در آنجا فردی گفت که اسناد دست من است، همین جا باشید تا من آنها را بیاورم، باجناق شهید «آیت» چند ساعت صبر کرد؛ اما از آن فرد خبری نشد تا اینکه معلوم شد از در دیگر ساختمان فرار کرده است.
همسرش «مهرانه معلم دامغانی» گویا بعد از ترور، خودش را به «آیت» میرساند تا بتواند در آخرین لحظات حیات، سر همسرش را در آغوش بگیرد اما در حرفهایش صحبتی از تازه کار بودن محافظ نمیکند: «آن روز ساعت ۶:۳۰ صبح جلسه داشت... محسن (فرزندم) را بیدار کردم، محافظ هم در حیاط قدم میزد و ماشین را آماده میکرد... گفتم امروز خستهای، کمی دیرتر برو، مجلس هم اکثریت پیدا کرده، مریضی، چند روزی مرخصی بگیر، گفت: نه، هفته آینده مجلس راجع به مطبوعات جلسه خواهد داشت... بعد از لایحه مطبوعات شاید یک هفتهای مرخصی بگیرم... چند دقیقه به هفت مانده بود که از در بیرون رفت... معمولاً بدرقهاش میکردم ولی آن روز در آشپزخانه کار داشتم... ناگهان صدای رگبار شنیدم رفتم بالای تراس، دیدم خودش را انداخت پشت بشکه نفت، مرتب صدای رگبار میآمد... من هم فریاد میکشیدم... دویدم توی کوچه، راننده شوکه شده بود... دیدم محافظش تیر خورده و خونریزی دارد... خودش هم از ناحیه گردن و مغز تیر خورده بود، او را از ماشین بیرون کشیدم دیدم از بینی و دهانش خون بیرون زد، رنگش زرد شد و...».
جواد موگویی» نویسنده کتاب «اسرار آیت» و کارگردان فیلم مستند «پرونده ناتمام» گفته است: «پرونده شهید آیت را برای اولین بار لابه لای پروندههای شهدای نخبه دیدم... مقداری که جلو رفتیم متوجه شدیم که اطلاعات ما در خصوص این شهید بزرگوار بسیار ناقص است... اوایل سال ۸۹ مشغول جمع آوری اسناد و تحقیقات در مورد ایشان شدیم.
متأسفانه سندی از شهید آیت وجود نداشت، یعنی از مرکز اسناد انقلاب اسلامی گرفته تا مجلس شورای اسلامی و همچنین مؤسساتی چون هابیلیان و شهدای ترور و هر جایی را که فکر میکردیم سند و مدرکی در خصوص ایشان وجود داشته باشد را گشتیم و هیچ مدرکی از آیت پیدا نکردیم.
یعنی مرکز اسناد حتی یک عکس از شهید آیت نداشت... شیوه ترور شهید آیت نیز شاخص و متفاوت است... محافظش بعد از ترور غیب میشود... من پرونده را از بیمارستان رسالت تهران گرفتم، دیدم آدرس آن محافظ هم جعلی است... نام او را در لیست بازنشستگی نیروهای مسلح هم پیدا نکردم...»!
جواد موگویی می گوید :
«در دادگاه انقلاب که بنده پس از نامه نگاری پرونده را گرفتم، پرونده ۱۵ صفحه بود که شامل گزارش شهربانی و کمیته و بازجویی و شاهدان عینی بود... فقط ۲ برگ بازجویی بود... من پرونده را بردم و نشان آقای روح الله حسینیان و جواد منصوری دادم که آقای منصوری گفتند حداقل باید در مورد آیت یک پرونده ۳۰۰ صفحهای دیگر هم باشد!... جالب است که دادگاه انقلاب آن زمان حتی یک کپی از پرونده را نیز برای خود نگه نداشته در حالی که باید تجمع کل پرونده در دادگاه انقلاب وجود داشته باشد...».
این را هم از قول فرزند شهید «محسن آیت» اضافه کنیم که گفته است فردی که بعدها به عنوان ضارب پدرم معرفی شد، شباهتی به کسی که من در صحنه ترور دیدم نداشت!