فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺مداحی محمود کریمی برای ناشنوایان در #شب_قدر
🔹حاج #محمود_کریمی در دومین شب از مراسم احیای قدر و در شب #شهادت_امام_علی(ع) برای ناشنوایان مداحی کرد.
🔹همراهی ناشنوایان حاضر در این مراسم (در یکی از رواقهای حرم امام رضا علیهالسلام) و اشعار خوانده شده بسیار زیبا بود
⚡آغاز فعالیت تبلیغی و جهادی طلبه مضروب جنایت مشهد
🔹️حضور حجت الاسلام پاکدامن، طلبه واقعه حرم مطهر رضوی در مراسم احیا و از سرگیری فعالیت جهادی.
🔹️وی در حالی که مورد اصابت ۲۰ ضربه چاقوی ضارب تکفیری قرار گرفته بود به لطف الهی و کمک پزشکان روز پنجشنبه با بهبودی نسبی از بیمارستان مرخص شد و بلافاصله فعالیت های تبلیغی اش را از سر گرفت تا نشان دهد هیچ چیز نمی تواند سد راه او و ارتباطش با مردم شود.
ختم قرآن کریم
جهت سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
سلامتی رهبر عزیزمان
به نیابت از
امام و شهدا
سردار دلها
شهید گرانقدر حججی
و دو شهید گرانقدر حرم مطهر امام رضا علیه السلام
اموات مومنین و مومنان و اموات ذوالحقوقین و اساتید بالاخص اموات کانال
جهت مشارکت روی لینک زیر کلیک کنید:
https://quran.isca.ac.ir/khatm/join/d92170e8-e0f4-43c3-9f97-e44c424fdefa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تشییع شهید آبسالان در زاهدان
⭕️ امیرالمؤمنین علی(ع) را «که کُشت» و «چه کُشت»؟
🔹 یک وقت میگوييم على(ع) را كه كشت و يك وقت میگوييم علی(ع) را چه كشت؟
🔸 اگر بگوييم على(ع) را كه كشت، البته عبدالرحمن بن ملجم. اگر بگوييم على(ع) را چه كشت، بايد بگوييم #جمود و #خشکمغزى و #خشكهمقدسى. همينهايى كه آمده بودند على(ع) را بكشند، از سر شب تا صبح عبادت میکردند.
🔹 واقعاً خيلى تأثرآور است. على(ع) به جهالت و نادانى آنها ترحم میكرد، تا آخر هم حقوق آنها را از بيتالمال میداد و به آنها #آزادی_فكرى میداد.
🔺 ابن ابیالحدید میگوید: اگر میخواهید بفهمید که #جمود و #جهالت چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند. گفتند: ما میخواهیم خدا را عبادت بکنیم و چون میخواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم.
🖋 آیت الله شهید #مطهری
📚 منبع: اسلام و نيازهای زمان، ج۱، ص۸۰
خـدایـا...
بگیـر از مـن!
آن چـه که "#شهـــادت"
را می گیـرد از مـن...😔😔
این روزهــا عجیب دلم؛
به سیم خـاردار هـای #دنیــا !
گیـــر کرده است...
#ابو_تـراب را گفتنـد:
یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟!
چه کردی که #علـی شدی!؟
فرمود:
إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی!
نگهبـــان #دلــــــم بودم...
◼️ روایتی از تشرف امام خمینی به حرم حضرت امیرالمومنین(ع) در سال 44
▪️در پی تبعید امام خمینی از ترکیه به عراق در سال 44، ایشان در 23 مهر از کربلا راهی نجف شدند و در نخستین اقدام به زیارت مرقد مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) شتافتند. به روایت آیتالله اشرفی شاهرودی، امام در میان استقبال باشکوه اهالی نجف، نزدیک غروب به این شهر رسیده و «مستقیما از درب مقابل ایوان طلا وارد حرم مطهر شدند.» آیتالله سید محمد بجنوردی درباره استقبال ویژه از امام خمینی در حرم میگوید: «امام به اتفاق همراهان به نجف وارد و یکسره به طرف حرم حضرت علی(ع) رفتند. آنجا مردم عرب برخورد عجیبی با ایشان داشتند؛ یعنی به قدری جمعیت زیاد بود و اطراف امام را گرفته بودند و دستهایشان را میبوسیدند که واقعا جان امام در خطر بود. لذا ایشان زیارت کردند و از حرم خارج شدند...»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدای گمنام چگونه از روی آزمایش دی ای ان شناسایی می شوند؟
•°🌱
#روز_بیست_و_دوم
اولین روزے ڪه فرزندان حیدر، بے علے(ع)😭
جاے اطعام سحر، در گوشه اے غم مےخورند😭
#بحق_فرزندان_امیرالمؤمنین_ع❤️
#یا_رب_الهـےالعفو🌹
حاج آقا دولابی:
اولیای خدا چه چیزی برداشت کردند که وقتی به این ماه (رمضان)می رسیدند
مثال بارز
واشتاق الی قربک فی المشتاقین
بودند . بی شک به خدا اطمینان داشتند و در هر حال رضا بودند .
آدم ها برایشان فرقی نمی کرد و همه را به دید الهی می دیدند . مریضی و بی پولی و مرگ و غم و غصه و حتی شادیها برای آنها نشانه است از سلطان السلاطین . چرا ما به خدا اعتماد و اتکا نمی کنیم
در صورتی که می دانیم کسی ما را اندازه او دوست ندارد و به فکر ما نیست و توکل بر غیر او خسران دنیا و عقباست.
"خاب الوافدون علی غیرک و خسر المتعرضون الا لک"
4_5796381386147367694.mp3
5.28M
صوت سه دقیقه
محبت امام
حاج آقا عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ تا امشب حتما این کلیپ رو ببینید.
التماس دعا فرج 🤲
#شب_قدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_قدر
انا انزلناه فی لیله القدر
تمام اتفاقات در عالم با محاسبه و امضاء امام زمان عج الله شکل میگیرد.
#کلیپ🎬
#استادشجاعی
📌 *غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد.*
🔹️ سردار مدافع حرم #حاج_مهدی_نیساری درشب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد ، سردار نیساری فردی که برای شناسایی پیکر *شهیدحججی* به مقر داعش رفت وازطرف سیدحسن نصرالله لقب پهلوان مقاومت گرفت.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
📌 *غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد.* 🔹️ سردار مدافع حرم #حاج_مهدی_نیساری درش
📌 *غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد.*
🔹️ *ماموریت ویژه #سردار_مهدی_نیساری برای شناسایی پیکر مطهر #شهید_محسن_حججی:*
◇ بعد از *شهادت حججی* تا مدتها ، پیکر مطهرش در دست داعشی ها بود تا اینکه قرار شدحزب الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
◇ بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر *محسن و دو شهیدحزب الله* را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
◇ به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر *محسن* را شناسایی کنی؟"
◇ می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.اما آن موقع ، *محسن* برایم از همه چیز وحتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
◇ در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود ، با اسلحه اش ما را می پایید.
◇ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"میخکوب شدم ، از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم.
◇ رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟!
این بدن *اربا_اربا شده* این بدن قطعه قطعه شده!"
◇ بی اختیار رفتم طرف داعشی عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.داد زدم: *"پست فطرتا ، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!"*
◇ حاج سعیدحرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت :"این کار ما نبوده ، کار داعش عراق بوده."دوباره فریاد زدم : *"کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"*
◇ داعشی به زبان آمد گفت: "تقصیرخودش بود.از بس حرص مون رودرآورد.نه اطلاعاتی بهمون داد ، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کردکه از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
◇ هرچه می کردم ، پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکررا برای شناسایی دقیقاباخودمون ببریم."
◇ اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه ، پیکر *محسن* نبود وداعش میخواست فریب مان بدهد.
🔹️ توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"* گفتم : "بی بی جان خودتون کمک مون کنید ، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.یکباره چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن ناگهان فکری توی ذهنم آمد.خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن ، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم.
◇ نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی ، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.دیگر خیلی خسته بودم.
◇ هم خسته ی جسمی و هم روحی.
واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردا حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله ، پیکر *محسن* را تحویل گرفته اند.
🔹️ به دمشق که رسیدم ، رفتم حرم *بی بی حضرت زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم ، یکی از بچهها اومد پیشم و گفت: *"پدر و همسر شهید حججی به سوریه اومده اند. الان هم همین جا هستن.توی حرم."*
◇ من را برد پیش *پدر محسن* که کنار ضریح ایستاده بود. *پدر محسن* می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تاچشمش به من افتاد ، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: *"از محسن خبر آوردی"*
◇ نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل دادهاند؟!
بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
◇ گفتم: "حاجآقا، پیکر محسن مقرحزب الله لبنانه ، برید اونجا خودتونببینیدش."
◇ گفت: "قَسَمَت میدم به بیبی که بگو."
◇ التماسش کردم چیزی از من نپرسد.دلش خیلی شکست.دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح *حضرت زینب علیها السلام* و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم.همه محسنم رو.
تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارمویش رو برام آوردی ،راضی ام."
◇ وجودم زیر وروشد.سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود.به سختی لب باز کردم و گفتم: *"حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی اکبرعلیه السلام اربا اربا کرده ان."*
🔹️ هیچ نگفت فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: *"بیبی جان، این هدیه را از من قبول کن!*
🏴 فزت و رب الکعبه
◾ سپهبد قاسم سلیمانی: وقتی شمشیر بر فرق مبارک امیرالمومنین فرود آمد، این جمله را فرمود: فزت و ربّ الکعبه. به خدای کعبه رستگار شدم. این رستگاری دو وجه دارد: یکی آسودگی از نامردمان، یکی رسیدن به آن جایگاه بزرگی که امیرالمؤمنین در عطش آن به سر میبرد.
📸 تصویر: حضور در حرم مطهر حضرت امیرالمومنین، علی علیهالسلام