نسرین افضل در سال 1338 در خانواده مذهبی در استان فارس پا به عرصه وجود نهاد و روزها و سالهای کودکی را به عطر رأفت و عطوفت مادری نیکروش و به همت و اهتمام پدری مخلص و متدین با شریفی گذراند.
وی در دوران تحصیل به عنوان یکی از دانشآموزان پرشور و باشعور، بر بسیاری از نابسامانیها در رژیم طاغوت، خردمندانه اعتراض کرد، تا جایی که مورد تعقیب نیروهای امنیتی قرار گرفت. وی با روحی سرشار از پیوستگی به درگاه احدیّت کمر به خدمت خلق خدا بست و قدرت خویش را صرف خدمت در کمیته امداد و کمیته امام و سپاه و جهاد سازندگی نمود.
وی مطلوب خود را در جهاد سازندگی یافته و با خدمت به محرومترین قشر جامعه بیشترین قرب به پروردگار را برای خود کسب می نمود. وی در نخستین تلاش های خداپسندانه اش، به عنوان جهادگری آراسته به گوهر اندیشه و خرد در یکی از روستاهای مجاور شیراز «روستای دودج» برای زنان و دختران جوان آن دیار به برگزاری کلاس های فرهنگی همّت می گمارد و آنان را با اصول و معارف انسان ساز اسلام مأنوس و مألوف می کند؛ سپس فعّالیّت پر بارش را در روستای دیگر «دشمن زیاری» ادامه می دهد و در منطقه «فراشبند» از توابع استان فارس به برگزاری نمایشگاه عکس و کتاب مبادرت می ورزد.
در آغاز سال 1360 نسرین از فقر فرهنگی شدید کردستان آگاه شد و با برادر بزرگوارش احمد افضل (مفقود الاثر) درمورد رفتن به آنجا به مشورت پرداخت و در همین زمان بود که جهاد اعلام کرد که جهت رشد هر چه بیشتر فرهنگی خواهران در کردستان احتیاج است که تعدادی از خواهران متعهّد به آن خطّه عزیمت نمایند و مجدّانه به کار بپردازند.
دگر بار شهیده افضل فضیلت الهی خویش را هویدا کرد و با کوشش فراوان خواهران دیگری را جمع کرده و با مشورت با علمای شهر راهی کردستان شد. چیزی نگذشت که گوهر وجود وقف الهی شده نسرین عزیز بر همه نمایان شد و همه ارگان ها سعی در به خدمت گرفتن او داشتند و او که هدفش به جز قرب الهی نبود تا آنجا که توان داشت ارگان های ضعیف و مردم محروم آنجا را توان الهی می بخشید حتی وقت استراحت شبانه خویش را در فرمانداری و برای تقسیم کوپن های مردم مهاباد صرف می نمود گاهاً تا نیمه های شب با وجود خطرهای فراوان آن شهر که چون شهر به تاراج رفته در اختیار ضدانقلاب بود برای آموزگاران متعهد آن دیار جلسه می گذاشت.
وی به خاطر نیاز شدید آموزش و پرورش به مربی، با عنوان مربی تربیتی در مهاباد مشغول به کار شد و همزمان معلمان نهضت سوادآموزی نیز تحت تعلیم او قرار گرفتند. وی در سال 1361 با یکی از پاسداران ازدواج کرده و پس از ازدواج با وجود فعالیت زیاد اجتماعی، آنگاه که به کاشانهاش بازمیگشت، با ذوق و ظرافتی ستودنی، خانه ساده و بیپیرایه را به بهشتی روح بخش تبدیل کرد.
این شهیده در آخرین شب فروزندگیاش، با وجود تب شدید و بیماری از همسرش خواست که او را به مجلس دعای توسل برساند؛ با وجود پافشاری همسرش برای استراحت، در مراسم دعا حضور یافت و به گفته دوستانش آن شب مثل همیشه او به شدت منقلب بود. مراسم دعا و نیایش به پایان رسید و این شهیده، در حالی که برای مراجعت به منزل سوار اتومبیل بود، مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و از آنجاکه همیشه آرزو داشت مانند شهید مطهری به شهادت برسد، پس از یک سال
. نسرین افضل، روز چهارم دیماه 1361 در شهرستان مهاباد استان آذربایجانغربی به شهادت رسید.
وصیتنامه شهیده نسرین افضل
«ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله...» شهادت بالاترین درجهای است که یک انسان می تواند به آن برسد و با خونش پیامی می دهد به بازماندگان راهش.
«یا ایتها الفس مطمئنه» ارجعی الی ربک راضیه المرضیه، فدلی فی عبادی وادخلی جنتّی. ای نفس قدسی ودل آرام (بیاد خدا). امروز بحضور پروردگارت بازآی که توخشنود (به نعمت های ابدی او ) و او راضی او تواست. باز آی و در صف بندگان خاص من درآی. و در بهشت من داخل شو.
پروردگارا! سپاس که ما را در مبارزه با طاغوت و براندازی رژیم کفر پیشه و وابسته به شیطان بزرگ، آمریکای جهانخوار یاری فرمودی و به ما رهبری آگاه و پرتوان ارمغان نمودی تا ما را از تاریکي ها و ظلم رهانید و با ایجاد وحدت در میان مردم مسلمان و شهید پرور نظام جمهوری اسلامی را در این سرزمین مقدس بنا نهاد.
خداوندا، به ما توفیق عبادت و اطاعت عنایت فرموده و ما را از شر هوای نفس محفوظ بدار. بارخدایا، به ما یاری کن تا با اسلام راستین آشنایی پیدا کرده و در عمل به تعالیم آن بکوشیم. ایزدا، ما را در کسب علم و ترویج فرهنگ قرآن و اسلام در مدارسمان یاری و موفق دار.
الها! بما قدرتی عنایت کن که پرچم لا اله الا الله را بر سراسر جهان به اهتزاز درآوریم. خداوندا، کشور اسلامی ما را از کشورهای تجاورزگر و سلطه طلب بی نیاز دار.
بار الها، اخلاق اسلامی، آداب و عادات قرآنی را بر کشور عزیزمان ایران و مدارسمان حاکم بگردان. بار ایزدا، به رهبر کبیرمان امام خمینی عمر و توفیق بیشتر عنایت دار تا با رهنمودهایش مسلمین و مستضعفین جهان به استقلال و آزادی واقعی دست یابند.
خداوندا، ایران و اسلام را از شر کفار و منافقین و حیلههای زورمداران شرق و غرب و نوکرانشان به دور داشته، رزمندگانمان را در جبهههای حق علیه باطل پرتوان و پیروز بدار. کریما، ما را در صدور انقلاب خونبارمان به جهان، توان ده و آن را تا انقلاب مهدی (عج) استوار بدار.
همسرم بدان که من نسرین کسی که تو را دوست دارد، شهادت را هم بسیار دوست میدارم، چون خدای خود را در آن زمان پیدا میکنم. از تو میخواهم اگر میخواهی فردی خداگونه باشی و درس دهنده، از امروز و از این ساعت سعی کنی تماس خود را با خدای خویش بیشتر کنی و همین طور معلّمی باشی جدّی.
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را
به #نیابت از
همه شهدای صدر اسلام تاکنون
به ویژه
بانوی شهید
❣نسرین افضل❣
هدیه می کنیم محضر نورانی
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شباهت
حضرت مریم سلام الله علیها
و
حضرت زهرا سلام الله علیها
#اختصاصی میلاد مسیح علیه السلام
هدایت شده از آقا تنها نیست
🔴این انقلاب آیندهاش تضمینشده است، قطعی است، زوالپذیر نیست.💪
نائب المهدی امام خامنه ای ۹۶٫۱۱٫۱۰
اللهم عجل لولیڪ الفرج
🆔👇👇👇
@agha_tanha_nist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیر تاریخی تغییر
#پوشش #حضرت_مریم علیه السلام در هنر #مسیحی در گذر زمان
یکی از غم بارترینِ عملیات ها در جنگ هشت ساله ایران و عراق، عملیات #کربلای_چهار بود....💔😢
آنها در 3 و 4 دی سال 1365 به آب زدند
ولی به علت #لو.رفتن عملیات،
بسیاریشان در اروند رود به شهادت رسیده
و #اُسرای آنان نیز دست بسته و #زنده زنده دفن شدند😢💔
هدیه به روح مطهرشون سه صلوات محمدی بفرستید...
🌺اللهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌺
زندگینامه
فاطمه در سال 1339 در یکی از روستاهای اطراف اصفهان به دنیا آمد. آن روزها در روستا مدرسه ی دخترانه نداشتیم. یک مدرسه در روستا بود، آن هم معلم مرد داشت. پدرش قبول نکرد و فاطمه در خانه نزد برادرش ابراهیم خواندن و نوشتن را یاد گرفت. فاطمه در پانزده سالگی با پسر خاله اش مرتضی که دانشجوی دانشگاه علم و صنعت و کارمند راه آهن بود، ازدواج کرد.
فاطمه و مرتضی حدود یک سال و دو سه ماه با هم نامزد بودند. در آن زمان به همراه مرتضی به حلبی آباد اطراف تهران رفت و تعدادی عکس گرفت. فاطمه قرآن را خوب می خواند و در جلسات تفسیر قرآن شرکت می کرد. هنوز طعم شیرین خوشبختی را نچشیده بود که به همراه همسرش و خانواده ی برادرش ابراهیم به تبریز مهاجرت نمود؛ چرا که ساواک به علت فعالیت های سیاسی در تعقیب آن ها بود. اما بعد از دستگیری ابراهیم و همسرش، ساواک به خانه ی آن ها حمله کرد. مرتضی در حمایت ازخواهرش طیبه در خیابان به شهادت رسید و فاطمه بعد از 2 ساعت مقاومت در سی ام فروردین ماه سال 1356 در سنّ 17 سالگی به شهادت رسیدو خونش زمین تبریز را گلگون کرد.
مزار پاکش در قطعه ی 39 بهشت زهرا (س) قرار دارد.
ساواکي ها اول همسرش مرتضي را به شهادت رسانده بودند و بعد آمده بودند، سراغ فاطمه و منزل آنها را محاصره کرده بودند. فاطمه در مقابل مأموران ساواک مقاومت مي کند و درِ منزل را باز نمي کند. وقتي مأموران با مقاومت شديد او روبرو مي شوند. به طرفش تيراندازي مي کند که در نتيجه فاطمه به پشت بام منزلشان مي رود و داد و فرياد مي کند. در همين حين مأموران ساواک او را به گلوله مي بندند و به شهادت مي رساننا توجه به اين که سن کمي داشت ازروحي? بسيار بالايي بر خوردار بود و با وجود مشکلات فراوان که سر راهش بود هميشه چهره اش خندان و شاداب بود. چون با عشق به خدا کار مي کرد هيچ وقت خسته به نظر نمي رسيد. چهر? معصومش خبر از پاکي و خلوص او مي داد. نسبت به دوستانش خيلي مهربان بود او تا جايي که در توانش بود. هر کاري که از دستش بر مي آمد براي آنها انجام مي داد و در مشکلات ياريشان مي کرد
هرگاه برايش دو دست لباس مي خريدم يک دست آن را به نيازمندان مي داد. در برگزاري جلسات مذهبي مخصوصاً قرآن بسيار کوشا بود و دوستانش را به جلسه قرآن و تفسير دعوت مي کرد. در تشويق کودکان براي خواندن قرآن چه از نظر مادي و چه معنوي بسيار کوشا بود. مي گفت:« اگر روزي به جاي اين ترانه ها، مغز بچّه ها را از حق و حقيقت پر کنيم. آيات دلنشين قرآن جايگزين آن مي شود.»در نماز خاشع و در روزه مقاوم و پايدار بود. قرآن زياد تلاوت مي کرد و زيارت عاشورا را با معني مي خواند و براي ديگران هم تفسير مي کرد. به طوري که يک روز که من مشغول خواندن زيارت عاشورا بودم گفت: « مادر، معني آن را مي داني؟»گفتم نه گفت: «سعي کن معني اش را هم ياد بگيري» سپس زيارت عاشورا را برايم خواند و معني کرد و گفت: «خدايا ! مرا در راه خود و ديني که با دست محمد(صلي الله عليه و آله و سلم) بر ما نازل کردي به مقام شهادت برسان. در برابر مشکلات بسيار صبور و شکيبا بود.
به طوري که در طول دو سالي که ابراهيم (برادرش) از دست ساواک متواري بود. هيچ وقت از فراق و دوري او، لب به شکوه باز نکرد و خم به ابرو نياورد؛ ولي هر وقت به محل فرار او که از آنجا متواري شده بود مي رسيد مي گفت:« ابراهيم از اينجا رفت و زندگي برتر را برگزيد. اي کاش من هم با او رفته بودم و مي توانستم در کنار برادرم بيشتر مبارزه کنم.» تا اين که خودش هم رفت و در کنار برادرش هر دو به مبارزه پرداختند. هميشه اميدوار بود که با پايداري و صبر در مقابل شکنجه هاي شاهنشاهي بتوانيم، بر مشکلات پيروز شويم و حق مستضعفان را از اين خون آشامان بگيريم. بيشترمواقع همراه عروسم طيبه واعظي، در جلسات قرآن شرکت مي کرد و در مبارزات برادرش ابراهيم جعفريان و همسرش مرتضي واعظي همگام بود و همکاري مي کرد تا اين که خود در راه اهداف مقدسش به فيض شهادت نايل گشت.شهيد فاطمه جعفري و همسرش مرتضي واعظي، طيبه واعظي و همسرش ابراهيم جعفري، محمد جعفري و حسن جعفري، اين شش نفر شهدايي هستند که از خانواد? ما تقديم انقلاب اسلامي شده اند. عروسم طيبه با همسرش ابراهيم، دخترم فاطمه و همسرش مرتضي، قبل از انقلاب شهيد شدند
کفش های جامانده در ساحل:
فریبا انیسی در کتاب خود به بیان زندگی شهیدان فاطمه جعفریان و طیبه واعظی دهنوی از زبان خانواده و همرزمانشان پرداخته است:
«… قالی می بافت به چه قشنگی؛ ولی در آمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هرچی از این راه در می آورد، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر. حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت؛ البته با اجازه من.
یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار. ازش پرسیدیم: «چرا شب عیدی لباس نوت رو درآوردی؟»
گفت: «وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره… دیگه نمی پوشمش!»
#شهید_فاطمه_جعفریان
زمان شاه بود. داشتیم با هم تو خیابون قدم میزدیم. یه خانم بي حجاب داشت جلومون راه می رفت.
☘ فاطمه رفت جلو و بدون هیچ مقدمه ای ازش پرسید: «ببخشید خانم، اسم شما چیه؟»
🌹 خانم با تعجب جواب داد: «زهرا، چطور مگه؟»
😊فاطمه خندید و گفت هم اسمیم»،
☝️بعد گفت: «می دونی چرا روی ماشینا چادر می کشن؟»
خانم که هاج و واج مونده بود گفت: «لابد چون صاحباشون می خوان سرما و گرما و گرد و غبار و اینجور چیزا به ماشینشون آسیب نزنه».
💁فاطمه گفت: «آفرین! من و تو هم بنده های خدا هستیم و خدا به خاطر علاقه ش به ما، یه پوششی بهمون داده تا با اون از نگاهای نکبت بار بعضيا حفظ بشیم و آسیبی نبینیم.
🌸خصوصا اینکه هم نام حضرت فاطمه هم هستیم...
🍂 بعدها که دوباره اون خانم رو دیدم، محجبه شده بود».
📚کفش های جامانده در ساحل، صفحه۱۷
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را
به #نیابت از
همه شهدای صدر اسلام تاکنون
به ویژه
بانوی شهید
❣فاطمه جعفریان❣
هدیه می کنیم محضر نورانی
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
1_39208910.mp3
4.1M
🎵 مقام معظم رهبری
🕊 نماهنگ حجاب
#باهم_بشنویم👌
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh