💠حاج میرزا اسماعیل دولابی:🌱
✍ هر وقت رزقت کم شد خواستی زیادتر بشود، از همان اندکی که داری انفاق کن! وقت نداری، پول نداری، بدهکاری، اما از همان مختصری که هست به دیگران ببخش، با صدق دل و خدایی.
یک دفعه می بینی در باز شد و روزی سرازیر شد. خدا بیش و کم را کاری ندارد، با انفاق شما رزقت را بیشتر می کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #عنایتی_از_امام...😔
به مناسبت ایام #شهادت شهید هنرمند
#شهید محمد جواد روزیطلب
🎞 #ببنید ...
#شهید_روزیطلب
#سالگرد_شهادت
آیت الله #مصباح_یزدی (قدس سره):
گناه که هیچ ، [در ماه شعبان] حتی اگر به کار لغو هم بپردازیم، روزی پشیمان خواهیم شد.
#شعبان
"روایتگرے حاج حسین کاجی"
🌷رفتم سر مزار رفقای شهیدم و
فاتحه ای خوندم و برگشتم
شب تو خواب رفقای شهیدم رو دیدم
گفتن: فلانی خیلی دلمون برات سوخت
- گفتم: چرا
جواب دادن:
وقتی اومدی مزار ما فاتحه خوندی
ما شهدا آماده بودیم هرچی از خدا میخوای برات واسطه بشیم
ولی تو هیچی طلب نکردی و برگشتی
خیلی دلمون برات سوخت...
🌹رفتین مزار #شهـدا
حاجت هاتـون رو بخواید
برآورده میشه...
#رزق_شبانه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچه دارم از او دارم؛ همخوانی خادمان حرم مطهر رضوی در چاییخانه حضرت
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
به نام خدای شهیدان🌹
پیامبر(صلی الله علیه و آله):
3 گروهند که روز قیامت شفاعت میکنند و شفاعتشان مورد پذیرش خداوند متعال قرار میگیرد. 🌹
گروه اول انبیاء
سپس علما
و بعد شهدا 🌹
🌹۱۱ اسفند، سالگرد شهادت برترین تکتیرانداز تاریخ جهان است..
شهید عبدالرسول زرین که شهید خرازی به او لقب گردان تک نفره داده بود بهترین تک تیرانداز دفاع مقدس بود. این رزمنده دلاور سه هزار شلیک موفق داشت که ۷۰۰ شلیکش فرماندهان اصلی بعثی و بقیه هم آتش بارها و نیروهای اثرگذار دشمن را از پا در آورد.
بعثیها به او لقب صیاد خمینی داده بودند و صدام برای شکارش یک تیم ۲۰ نفره تک تیرانداز بین المللی را اجیر کرده بود که اتفاقا تک تیراندازهای امریکایی هم جزو آنها بودند، اما هر بار با تلفات سنگین بر میگشتند.
شهید عبدالرسول زرین یکی از شهدای کهگیلویه و بویراحمد است که سال ۱۳۲۰ در یکی از روستاهای توابع استان کهگیلویه و بویراحمد متولد شد. در چهار سالگی پدر و در ۶ سالگی مادرش را از دست داد و پس از مرگ آن دو، سرپرستی اش را داییاو بر عهده گرفت
نوجوانی بیش نبود که تصمیم به هجرت از دیارش گرفت. او در سن ۱۵ سالگی بعد از طی طریق کوه و دشت تنها به اصفهان رسید و بعد از مدتی کار و تلاش تشکیل خانواده داد و در سن ۲۷ سالگی اقوامش را که در کودکی از آنها جدا شده بود، پیدا کرد.در شهر اصفهان منزل و مغازهای با شغل لباس فروشی در حوالی مسجد باباعلی عسگر تهیه کرد. در تظاهرات ضدطاغوت شرکت میکرد و مزاحمت و تهدیدهای ساواک بر اراده محکم و مومنانهاش برای تحقق فرامین امام خمینی (ره) کوچکترین خللی ایجاد نکرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تهاجم نظامی استکبار، او لباس رزم پوشید.
شهید عبدالرسول زرین در تظاهرات ضد طاغوتی قبل از انقلاب پیشتاز بوده و توسط ساواک تحت تعقیب قرار میگیرد. در جریان مبارزات انقلابی با آیت الله خادمی رابطه برقرار میکند.
او جزو نخستین فردی بود که در محله شیخ صدوق اصفهان بر روی پشت بام رفته و الله اکبر گفت. مردم که اولین بار با این اتفاق روبرو شده بودند، تعجب کردند، ولی با جرات پیدا کردن، آنها هم در مقاطع بعدی این کار را تکرار کردند.
با شروع غائله کردستان، شهید زرین که افتخار عضویت در سپاه اصفهان را داشت به غرب کشور اعزام شد. پس از آن به جبهههای جنوب رفت و در کنار سردار شهید حاج حسین خرازی و سردار رحیم صفوی به نبرد پرداخت.
یار حسین
از خرازی بزرگتر بود. حسین فرمانده بود، او تکتیرانداز اما فرمانده میگفت بینشان یک نوع رابطه عاطفی پدر فرزندی حاکم بوده است و همهجا در عملیاتها در کنار هم بودهاند. پس پربیراه نیست که سردار مرتضی قربانی دربارهاش بگوید: «شهید زرین یک نیروی نابغه عملیاتی محسوب میشد و حاج حسین خرازی خیلی به ایشان اعتماد داشت. او بازوی عملیاتی حاج حسین بود. من ۲ بار از زبان شهید خرازی شنیدم که میگفت من صبح عملیات، بعد از خدا و کمک چهارده معصوم(ع) چشمم به دست زرین است.»
فرزند شهید می گوید : 👇
مزد جهاد را شهادت میدانست. یک بار برایمان از خوابی که دیده بود، گفت. پدر از ناحیه پا مجروح شده و برای درمان به بیمارستان منتقل میشود. پزشکان نظر میدهند که پای پدر باید قطع شود. در بیمارستان با امام حسین (ع) درد دل کرده و گلایه میکند آقا جان قرار من با شما شهادت بود. پدر به خواب میرود و در خواب چهارده معصوم را میبیند. امام حسین به کنار پدر میآید و میفرماید: تو سرباز واقعی ما هستی! تو یک سرباز ساده نیستی، ما شما را داریم. برای این زخم پا ناراحت هستی بعد دستشان را روی پای زخمی پدر میکشند و به لطف خدا شفا میگیرند و دیگر نیازی به قطع پای پدر نمیشود.
گردان تکنفره
«به تنهایی کار یک گردان را میکرد. در هر کجای خط که سنگر داشت، جبهه دشمن به هم ریخت. لقب گردان تکنفره فقط شایسته او بود. اخلاص، ایمان و تواضع، از سراپای وجودش نمایان بود. ایشان از لحاظ تجربه جنگی و سابقه حضور در مناطق عملیاتی در رتبه فرماندهی تیپ و لشکر بود ولی به دلیل تبحر خاص و منحصر به فرد در کار تیراندازی و تأثیر او در سرنوشت عملیات، به عنوان یک تکتیرانداز ویژه و استراتژیک در جبهههای جنگ، همیشه خار چشم دشمن بود.» و سردار شهید حسین خرازی فرمانده لشکر عشق اینچنین از همرزم شهیدش میگوید.
شهیدی که سردار مرتضی قربانی، فرمانده لشکر 25 کربلا در دوران دفاع مقدس و رئیس کنونی هیئت تیراندازی استان اصفهان در وصفش میگوید: «شهید زرین ابتدا وضو میساخت و بعد اسلحه را برمیداشت و با ذکر "ما رَمیتُ" تیر را به سمت دشمنان نشانه میرفت. او به معنای واقعی کلمه یک چریک مخلص امام زمان(عج) بود.»
سردار سیداحمد موسوی فرمانده اطلاعات عملیات و گردان غواصان یونس لشکر امام حسین(ع) در دوران مقدس در خاطرهای از شهید زرین میگوید: «چند ماه قبل از شهادتش و قبل از عملیات والفجر 4 از او پرسیدم، تعداد شلیکهای موفق شما تا کنون چقدر بوده است و تا حالا چند نفر از دشمنان ما را به هلاکت رساندهای؟ اول نمیخواست بگوید ولی وقتی اصرار کردم (حدود ۶ تا ۷ ماه قبل از عروجش) ایشان گفت «تا الان بالای ۲ هزار نفر در ذهنم هست و در دفترچهام ثبت کردهام»، که این تعداد قطعاً در چند ماه بعد و در عملیاتهای بعدی و بین عملیاتها در سنگرهای کمین و تا لحظه شهادت ایشان بیشتر هم شده بود.»
داستان یک عکس
لاله گوش راستش سوراخ شده و سرخی رد خون بر گردنش هنوز تازه است اما همچنان میخندد. عکسش را ثبت کردهاند تا بماند برای تاریخ. تا بعدها بگوید که این است هنر مردان خدا. شهید خرازی در وصف این صحنه گفته است: «بعد از عملیات طریقالقدس نزدیک ایشان بودم. با روحیه و شادابی بالایی کارش را انجام میداد و داشت به سمت عراقیها تیر میزد و من میدیدم که چگونه تکتیراندازهای عراقی را هدف میگرفت. به من گفت «حسین ببین چگونه دارند فرار میکنند و چگونه ذلیلانه زمین میخورند». و من خودم چند صحنه از مبارزات ایشان را شاهدش بودم. تا اینکه جایی که ایشان جنگ میکرد عراقیها کشف کردند و یک تیری از جانب تکتیرانداز آنها رها شد و من کنار ایشان ایستاده بودم که خدا خیلی به ما رحم کرد و خدا خیلی به ما لطف کرد که همان لحظه ایشان را برای ما نگه داشت. یک تیر آمد و از بغل گوش ایشان رد شد و لاله گوش راست ایشان را سوراخ کرد ولی ایشان اصلاً خم به ابرو نیاورد و اصابت گلوله دشمن را با لبخند زیبایی پاسخ داد. گروهی از فیلمبرداران هم آنجا بودند که بلافاصله فیلم و عکس ایشان را گرفتند و یک عکسی از او در آن لحظه به یادگار هست که این خود گواه صادقی است از تلاش و مبارزات و حماسههای ایشان.»
پدر در عملیات غرورآمیز خیبر حماسهسرایی کرد و در نهایت همانطور که خود به دوستانش گفته بود، در اسفند ماه 1362به شهادت رسید. ترکش خمپاره دشمن نیمی از سر پدر را برده بود و ایشان بعد از سالها مجاهدت، به گفته خود مزد جهادش را گرفت. شهید خرازی هم در این عملیات دستش قطع شده و به درجه جانبازی نائل میشود. شهید خرازی در سال 1364 نواری از خاطرات پدر را برایمان آماده کرد. ما پدر را از روایات دوستان و صحبتهای فرمانده لشکر 14 امام حسین (ع) میشناسیم. پدر فردی متواضع و خاکی بود. به فرموده شهید خرازی شهید عبدالرسول زرین مصداق اشد علی الکفار و رحماء بینهم بود.
فرازی از وصیت نامه شهید عبدالرسول زرین آمده است: «وحدت را حفظ نموده تا ضربه از دشمن داخلی و خارجی نخوریم و در خط ولایت فقیه که همان ولایت رسول الله و ولایت رسول الله همان ولایت الله است قرار گیریم.
پدران و مادران شهدا بدانید با این مجاهدتتان پسرتان را در راه خدا هدیه نمودهاید و در دنیا و آخرت سربلند و در روز قیامت نزد شهدا و رسول الله رو سفید خواهید بود که خدا انشاالله به شما صبر و اجر صابران را به شما عنایت فرماید.
ای مسئولین و ای کسانی که مسئولیت کارهای اجرایی در دست شماست بدانید این کارها مسئولیت و تعهد است در قبال اسلام و خدای نکرده اگر هوای نفس بر شما غلبه کند به زمین میخورید مثل بنی صدر و امثالهم و اگر با توکل بر خدا همه کارهایتان اعم از نفس کشیدن و خشم و غضب و دوستیتان و جنگ و جهاد و حرف زدن و اعمالتان برای او باشد در دنیا و آخرت سربلند خواهید بود. که اگر مسئولین از روی هوای نفس خود کار کنند به خون شهدا و خانواده شهدا و معلولین و مصدومین و مجروحین خیانت نموده اند و نه دنیا را دارند و نه آخرت را.»