کنار ایشان حس کردم و دیدم که نیازی به رفتن دنبال کارهای بزرگ نیست. اگر انسان همان کارهای در ظاهر کوچک را درست انجام دهد خود به خود کارهای بزرگ در مسیرش قرار میگیرد و توفیق انجام دادنشان را پیدا میکند و پله پله رشد میکند. مثل شهید رحیمی. در بهمن ماه سال ۷۵ ایشان وظیفه داشتند مثل سایر رایزنها در خانه فرهنگ ملتان که تحت مدیرتشان بود مراسمی برای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بگیرند.
شب بعد ایشان باید گزارش مراسم را به ایران ارسال می کردند و برای ترجمه بعضی مطالب روزنامههای اردو زبان به کمک من نیاز داشتند. من هم به خاطر بعضی جریانات اداری قبول نمیکردم. از ایشان اصرار و از من انکار. دست آخر دلم برایش سوخت. با مظلومیت خاصی گردنش را کمی خم کرد.
– حالا به خاطر من انجام بده.
در مقابل این حالتش چارهای جز تسلیم نداشتم. دلم نیامد نه بگویم، و متنها را برایش ترجمه کردم. ولی نه به خاطر خدا بلکه به خاطر ایشان. شاید همین بود که علی راه سعادت را به سرعت رفت و من به گرد پایش هم نرسیدم.
همه کارهایش همین بود. همه وظایفش را بدون هیچ چشم داشتی فقط برای رضای خدا انجام میداد. حتی سفر به ملتان را هم بر حسب تکلیف و انجام وظیفه قبول کرده بود. این را وقتی در مراسم معارفه ملتان سخنرانی کرد فهمیدم. استخارهای که گرفته بود را درسخنرانیاش بازگو کرد.
– من قبل از آمدن استخاره کردم. جواب آمد که در راه قرآن و خدا قدم میگذاری. من هم مصمم آمدهام و برای کار کردن به یاری شما احتیاج دارم.
یک سال و نیم بعد. در غباری از غربت و خستگی بعد از آن همه کار روی دست یارانش تشییع شد.
خاطر فرمانبرداری محضشان از امر ولی فقیهشان و محبت بسیاری که به رهبر داشتند فرمایش ایشان در باب ترویج فرهنگ ناب محمدی در داخل و خارج کشور سرلوحه همه کارها و فعالیتهای شهید رحیمی قرار داشت. و در این قضیه اهالی تسنن و تشیع برایش یکسان بودند و فقط به وحدت اسلامی میاندیشید. تئوری منحصر به فردی درباره تقریب مذاهب داشتند که:
« منظور از وحدت مسلمین و تقریب مذاهب اسلامی این است که علما و دانشمندان و مردم متعلق به گروههای اسلامی باید علم و درک پیدا کنند به همه مذاهب اسلامی. وقتی علم پیدا کردند و رسیدن به این نتیجه که رابطه اختلافات و اشتراکات ما ۹۰ درصد، به ۱۰ درصد است و در اصولی مثل خدا و قبله و کعبه با هم مشترکیم، میبینیم که فروع آنقدر مهم نیست که جنجال به پا شود. اگر خونی هم ریخته شود و جنجالی به پا شود قطعا دست شیاطین بیگانه در کار است.»
مسلمانان ملتان چه شیعه چه سنی این دیدگاه و فعالیتهای ایشان، و از دل و جان کار کردن برای وحدت را از ایشان دیده بودند که گلولهای را که بر پیکر ایشان نشسته بود را گلوله اصابت کرده به وحدت اسلامی میدانستند و شهادت ایشان را بزرگترین مصیبت مشترک بین ایرانیها و پاکستانیها دانسته و خون ایشان را ادامه خون ابا عبدالله الحسین علیه السلام.
ابوذر و ربذه (فرازهایی از نامه شهید رحیمی به دوستانشان)
بسم الله الرحمن الرحیم
برای من حقیر تا کنون “ابوذر” فقط یک نام بوده و “ربذه” فقط یک مکان. و اینک آرام آرام ذره ای فهیمده ام که ابوذر تنها یک نام نیست بلکه روحی است به بلندای همه غریبان و بیکسان، و ربذه تنها یک مکان محدود نیست بلکه فضایی است برای تمام غریبان. و حقیقتاً چه عالمی است، این عالم ابوذر و ربذه که هم یک بیابان بی کسی است و هم بارش عطر کرامت.
…گفتنی بسیار است اما نمیدانم از چه بگویم و از کجا؟ همینقدر بگویم که از ایران پا به بیرون میگذاری غریبی شیعه و غربت شیعیان را با تمام وجودت حس میکنی و کلاً مسلمانان را گونه ای دیگر می بینی، بریده از محتوای اسلام و چسبیده به بعضی از ظواهر….
سید محمد علی رحیمی
در دوم اسفند سال ۱۳۷۵ به انتهای خود رسیدو زندگی اش در شهر ملتان پاکستان ،به ضرب گلوله گروه مسلح صحابه در دفتر کارش ختم به روزی خواری در جوار الله شد.
برای شهید سید محمد علی رحیمی شهادت دروازه های سخت گشوده شونده اش را ، با گلوله ای بر کتف و پیشانیش به روی وی گشود و نامش تا ابد بر صفحه های تاریخ به یادگارماند ودر این میان جسم خاکی اش به رسم امانت در قطعه ۵۰/ ردیف۱۳/ شماره۱۷ تا روز ظهور تنها امید جهان به خاک سپرده شد…
12-rahimi.mp3
3.56M
🎙 بانوای : #حاجمیثممطیعی
قسمتی از دست نوشته مجاهد فرهنگی شهید "سید محمد علی رحیمی"
جانباز ۷۰در صد صادق لو میگفت:
کربلای چهار مجروح شدم و بیش از سه ماه مادرم در بیمارستان مثل پروانه دورم می چرخید ،یک روز صبح زود رفت و غروب آمد من تعجب کردم اما او خم به ابرو نیاورد و بعد از سه ماه که سراغ برادرانم را گرفتم فهمیدم هر دو برادرم در کربلای پنج و بعد از مجروحیت من شهید شدند و مادرم آن روز رفته بود برای غسل کفن و دفن آنها بدست خودش
شهدا شرمنده ایم😞
╭━••~••✾📑📽📑✾••~••━╮
💠 تربیت در زندگی بزرگان
🔸️ دو نفر از بچههای شهربانی به عنوان نگهبانِ منزل، حضور داشتند و در کوچه میايستادند.
يک شب، ساعت يک و نيم نيمه شب، به من زنگ زدند، که بيا منزل...
.
.
.
"آیت الله اشرفی اصفهانی، شهید محراب"
╰━••~••✾📑📽📑✾••~••━╯
۲۳ مهر سالروز شهادت پنجمین شهید محراب آیت الله اشرفی اصفهانی
✅ @keraamat_ir
Haftegi990928[02].mp3
25.74M
💠 دعای چهاردهم صحیفه سجادیه
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🔺 دعای چهاردهم صحیفه سجادیه از دعاهای مأثور از امام سجاد(علیه السلام) در یاری خواستن از خدا برای رهایی از ظلمِ ستمکاران است .
#طوفان_الأقصى
✅ @MeysamMotiee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَللّهُم اِنّا نَشکُو اِلَیکَ فَقدَ نَبِیِّنا
غَیبَةَ وَلیِّنا، کَثرَةَ عَدُوِّنا
وَ قِلَّةَ عَدَدِنا
آقا بیا
آقا بیا
#فلسطین
هدایت شده از مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
🔴🔴🔴🔴🔴
به شماره تلفن
3000212
متن زیر رو پیامک کنید
#حریفت_منم
اسم خودتون رو هم بنویسین
برای حمایت از فلسطین هست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️نوشته بود: داشتیم سنگ لحد روی قبر زنعموی شهیدم میگذاشتیم که مردی آمد و گفت: جنین شش ماههای در بمباران از دست رفته و میخواهیم با شهید شما دفنش کنیم. انگار خدا برای زنعمویم از بهشت گنجشکی فرستاد تا دلداریاش بدهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹سید حسن نصرالله:
ما #شیعیان_علیبنابیطالب علیهالسلام در جهان
#فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت.👌🏻
#طوفان_الاقصی
1_873436817.mp3
4.55M
💔هروقت خواستید گناه کنید
بگید حسین "ع" منو میبینه !
اونوقت میشید مثل شهدا . . :)🕊
#شهدا #رفع_موانع_ظهور گناه نکن
#الله_اکبر #قدرت_مسلمین