🔻 گزارش مکتوب | #روضةالشعراء
🔹نخستین مجلس روضةالشعراء شهرستان بروجرد شامگاه پنجشنبه ۲۲ تیرماه به همت #گروه_ادبی_یاقوت_سرخ این شهرستان و با حضور جمعی از محبین خاندان رسالت و امامت در مسجد حضرت زهرا سلاماللهعلیها برگزار شد.
🔹در این مراسم نورانی که به مناسبت #روز_مباهله و همچنین چاووشی محرم برقرار شده بود، جمعی از شاعران مطرح کشور و شاعرانی از شهرستان بروجرد به شعرخوانی در مدح و مرثیه حضرات معصومین سلامالله علیهم اجمعین پرداختند.
🔹هیئت روضةالشعراء بروجرد با حضور پرشور هیئات مذهبی و مردم شهرستان، با قرائت آیاتی چند از کلامالله مجید به نفس قاری ممتاز استان #حاج_محمد_پیریایی آغاز شد و تا ساعاتی از بامداد نیز ادامه داشت. اجرای این برنامه را #بهزاد_ساطعی یکی از شاعران خوب شهرستان به عهده داشت و در قسمتهایی از برنامه صفحاتی از کتاب ارزشمند "پدر، عشق و پسر" اثر سید مهدی شجاعی را برای حاضران قرائت کرد. همچنین نوجوان ۱۲ ساله آقای محمدرضا گودرزی در بخشی از مراسم به اجرای شعرخوانی مهدوی پرداخت.
🔹علی کاوند، میثم کاوسی، سجاد روانمرد، میثم جعفری و مجتبی خرسندی از شاعران بروجرد و همچنین #احمد_علوی ، #عباس_صادقی_زرینی #احمد_بابایی و #سید_اباالفضل_عصمتپرست دیگر شاعرانی بودند که در این مراسم به شعرخوانی پرداختند. پایانبخش مراسم نیز مرثیهخوانی و سینهزنی به نفس #کربلایی_محمد_ابراهیمی_اصل بود.
🔹محفل شمع زینب و هیئت محبین آلیاسین در برگزاری این مراسم یاریرسان گروه ادبی یاقوت سرخ بودند. قرار است به یاری خدا برنامه روضةالشعراء در شهرستان بروجرد به صورت فصلی و به همت گروه ادبی یاقوت سرخ این شهرستان ادامه داشته باشد.
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Alikavand333
هدایت شده از یاقوت سرخ
🔻#گزارش_تصویری | #روضةالشعراء
_ اولین مراسم روضهالشعراء بروجرد
_ با شعرخوانی شاعران اهلبیت
_ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
هدایت شده از یاقوت سرخ
🔻#گزارش_تصویری | #روضةالشعراء
_ اولین مراسم روضهالشعراء بروجرد
_ با شعرخوانی شاعران اهلبیت
_ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
May 11
May 11
هدایت شده از یاقوت سرخ
مجموعه غزال محرم - گروه ادبی یاقوت سرخ.pdf
864.6K
اولین مجموعه اشعار عاشورایی
در قالب ادبی #غزال
با چینش شبهای محرمالحرام
کاری از؛
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
#غزل #شب_سوم
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
" مهمان "
یا عاقبت از سینه جانم درمیآید
یا اینکه بابای من از این در میآید
این گریهها از درد نه از روی شوق است
امشب پدر مهمانی دختر میآید
شانه زدن، جارو کشیدن، ناز کردن
از دست من تنها همینها برمیآید
خاکستری یا گُلگُلی؟ عمه کدامش
از این دوپیراهن به من بهتر میآید؟
خون لبم بند آمده خوب است، اما
خون سرم از زیر این معجر میآید
من گیسویم را دور دستم حلقه کردم
چون که به دست دختر انگشتر می آید
پیراهنم که سوخت قبلاً، پس چگونه
دارد دوباره بوی خاکستر می آید؟
حتی صدای پای بابا فرق کردهست
حس میکنم مهمان من با سر میآید
#علی_کاوند
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@yaqoote_sorkh
بسم الله الرحمن الرحیم
ام ابیها
چه زینبی که خدا خوانده "زین" بابایش
شبیه بنت نبی مادر ابيهايش
همان که چادر شلاق خورده اش ، محشر
پناه خلق گنهکار می شود سایه ش
"بلا معلمه" علامه پرور دهر است
علوم رتبه گرفت از مقام فتوايش
علی به روز احد بود و مجتبی به جمل
هزار مرتبه احسنت بر پسرهايش
نه اینکه کوه به صبرش مثل شده باشد
که کوه صبر کم آورده است در پایش
غروب روز دهم ذوالفقار حیدر بود
تلاطمي که شروع شد به موج دريايش
بيان مرثیه خوانش در اوج زیبایی ست
حماسه می چکد از " ما رایت الا" یش
به خط کوفی مقتل بخوان که در کوفه
دمی شکسته نشد قامت معلايش
نبود معجزه فریاد "اسکوتوا" پس چيست؟
سکوت مطلق شهر از صدای گيرايش
اگرچه آمده با دست بسته در بازار
ولي خمیده نشد پیش ظلم ، بالایش
ثواب گریه به زینب برابر آمده با
بکا بر "حسنین" از زبان طاهايش
روایت است که هر صبح و شام می گرید
امام عصر به شام بلای عظمايش
#علی_کاوند
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
#شب_چهارم
#محرم
@yaqoote_sorkh
@Alikavand333
هدایت شده از یاقوت سرخ
لحظات اذان مغرب بود
دست در دست عمهزینب داشت
ضربانش شدید میکوبید
مضطرب بود و آه بر لب داشت
از روی تل نگاه میانداخت
غیر گرد و غبار چیزی نیست
غیر چندین پیاده با نیزه
غیر چندین سوار چیزی نیست
ناگهان نیزهدارها را دید
همه با هم نشانه میرفتند
نیزههاشان بدون دقت بود
ولی اصلا خطا نمیرفتند
نوک سرنیزههای سربالا
نوک سرنیزههای سرپایین
دید در بین آن همه نیزه
که عمویش نشسته روی زمین
چند دفعه کشید دستش را
تا مگر که به یاریاش برود
تا به یاری آن تن عریان
با جراحات کاریاش برود
گفت عمه عموم را کشتند
یک نفر به هزار و نهصد زخم
میزند هر که میرسد از راه
روی زخمش چرا مجدد زخم
ناگهان دید روی پیشانیش
سنگی از روی بغضوکینه نشست
لشگر از عمد دورهاش کردند
شمرِ بی شرم روی سینه نشست
دست خود را کشید و عازم شد
تا که سرباز آخری باشد
دست خود را سپر کند شاید
آخر قصه مادری باشد
غنچهی نوشکفتهی خیمه
بین آغوش باغ پرپر شد
قطره قطره چکید خونش تا
قتلگاه عمو معطر شد
#علی_کاوند
#شب_پنجم
#عبدالله_بن_حسن_علیهالسلام
@Yaqoote_sorkh
@Alikavand333
#تک_بیت
تو اذان گفتی و شیطان به هوس افتادهست
که مسلمان شود و سمت رخت سجده کند
#علی_کاوند
#شهزاده_علی_اکبر_علیهالسلام
@Alikavand333
قسمت این است که در علقمه تنها باشی
هیچ کس نیست که بعد تو علم بردارد
#علی_کاوند
#تک_بیت
#تاسوعا
@Alikavand333