◾️خونبهای امیرالمومنین(ع) خدا است
💠این بزرگوار[ حضرت علی (ع)] بزرگترین شهید در تاریخ اسلام بلکه در تاریخ بشر است.
🔻 همچنانکه نسبت به حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) سیّدالشّهداء تعبیر «ثارالله» به کار رفته است، یعنی کسی که خونبهای او خدا است -معنای ثارالله این است؛ عظمت خونبهای او بهقدری است که جز خود خدای متعال هیچ چیز نمیتواند خونبهای این عزیزان باشد- عین همین تعبیر دربارهی امیرالمؤمنین است؛
چون شما میگویید: یا ثارَ اللهِ وَ ابنَ ثارِه؛(۱) «وَ ابنَ ثارِه» یعنی امیرالمؤمنین هم در همین رتبهی عظمت از لحاظ خونبها است. عظمت این شهید بزرگوار، شهید در محراب، شهید در راه حق، شهید قاطعیّت، شهید استقامت، از این تعبیرات کاملاً آشکار است
.۱۳۹۵/۰۴/۰۵
امام خامنه ای حفظه الله
#شب_امام_علی
#شب_قدر
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1468
Akharin Namaze Heydar Ast 1.mp3
2.06M
.
🕊🌴🏴❣️🇮🇷❣️🏴🌴🕊
😭 آخرین نماز حیدر😭
🎙حاج مهدے رسولے
#شب_قدر
الصلاة الصلاة عجلوا بالصلاة
آخرین نماز حیدر است
کوفه مثل صبح محشر است
آی... تمام انبیا تمام اولیا تمام کائنات
تمامممکنات همهفرشتهها تمامشیعه ها
همه همه بیائید به حیدر اقتدا نمایید
چه نمازی چه شکوهی بر پا اللهاکبر
همه جا ذکر علیا مولا اللهاکبر
فاطمه آمده استقبالش اللهاکبر
ذکر لبهای علی یازهرا اللهاکبر
چه نمازی چه امامی
عجب شور و قیامی
عجب مطلع فجری
عجب حسن ختامی
یاعلی یاحیدر یاعلی یاحیدر
🏴هدیه صلوات🏴
🕊🌴🏴❣️🇮🇷❣️🏴🌴🕊
@Aftabe_hedayat
ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیلهٔ عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است.
رهبر انقلاب، 1383/08/15
🌐 btid.org
#شب_قدر #شب_امام_علی
♻️ اگر انسان سیاسی نباشد، حقایق را درست نمی فهمد
رهبر معظم انقلاب:
🔹من معتقدم در همهی کارها، اگر انسان سیاسی نباشد، درست نمیتواند حقایق را بفهمد. سیاست یک عطر و بوی خاصّی است. مثل این است که شما گلی را میبرید پیش کسی که شامّه ندارد. همه چیز را از این گل میفهمد، اما یک چیز را نمیفهمد. شما نمیتوانید بفهمید که او این را نمیفهمد، او هم نمیتواند بفهمد که شما چیزی اضافه بر او دارید و میفهمید. او، غیرقابل توجیه است. چشمش هم کور نیست که بداند نمیبیند؛ نه.
🔹آدمهایی که شامّه ندارند، بعضیشان تا آخر عمر نمیفهمند که شامّه ندارند. یک چیزی ببینند، میگویند «بوی خوبی دارد»، اما درک درستی از این قضیه ندارند. سیاست، چنین چیزی است. یک حقیقت است که در یک پدیده به وجود میآید و آن را آدمی که بینش سیاسی دارد میبیند. اصلاً نمیشود آن را به کسی که بینش سیاسی ندارد، نشان داد.
🔹ما سرِ یک قضیهای با آقایی که مرد محترمی هم بود، بحث میکردیم. من دیدم واضحترین امور را به او میگویم و او ملتفت نیست. او تعجّب میکرد که من چرا این حرفها را میزنم؛ من هم تعجّب میکردم که او چرا نمیفهمد! ۱۳۷۲/۰۳/۳۱
🔺کانال حمید رسایی🔻
Eitaa.com/rasaee
12.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطره تاثیرگذار حاج مهدی رسولی از حضورش در سوریه
💠➣┅───────────
@
امام علی علیه السلام فرمودند:
🔻أَکبَرُ الْعَیبِ، أَنْ تَعِیبَ مَا فِیک مِثْلُهُ.
🔻بزرگترین عیب آن که چیزى را که در خود دارى، بر دیگران عیب بشمارى.
نهج البلاغه: حمکت 353
«علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیثما دار»؛ اگر دنبال حقید، ببینید علی کجا ایستاده است، او چه میکند، انگشت اشارهٔ او به کدام سو است. زندگی امیرالمؤمنین یک چنین زندگیای است. (رهبر معظم انقلاب، ۱۳۸۹/۰۴/۰۵)
🏴 🏴 🏴
کوفه امشب التهاب محشر است
کوفه امشب کربلایی دیگر است
🏴 🏴
جبرئیل آوای غم سر داده است
در فلک شوری دگر افتاده است
🏴 🏴
تیر غصه بر دل زارم نشست
تیغ دشمن فرق مولایم شکست
🏴 🏴
قلب مجنون سوی صحرا میرود
حیدر امشب سوی زهرا میرود
🏴 🏴
شهادت مظلومانه امیر مومنان حضرت
علی ابن ابیطالب علیه السلام را تسلیت عرض میکنیم .
#شب_قدر
#امام_علی علیه السلام
مقام معظم رهبری حفظه الله:
در فاصله این دو روز یا دو شب- از سحر نوزدهم كه امیرالمؤمنین به دست آن ملعون ضربت خوردند تا شب بیست و یكم- چند تا حادثه درسآموز اتفاق افتاد. یكی در همان لحظه اول بود. وقتی ضربت را این دشمنِ خدا بر امیرالمؤمنین وارد كرد، در روایت دارد كه حضرت هیچ آه و نالهای نكردند؛ اظهار دردی نكردند. تنها چیزی كه حضرت فرمودند، این بود: «بسماللَّه و باللَّه و فی سبیلاللَّه، فزت و ربّ الكعبة»؛به خدای كعبه سوگند كه من رستگار شدم. بعد هم امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) آمد سر آن بزرگوار را در دامان گرفت. روایت دارد كه خون از سر مباركش میریخت و محاسن مباركش خونین شده بود. امام حسن همانطور نگاه میكرد به صورت پدر، گریه چشمان امام حسن را پراشک كرد؛ اشك از چشم امام حسن یك قطرهای افتاد روی صورت امیرالمؤمنین. حضرت چشم را باز كردند، گفتند: حسنم! گریه میكنی؟ گریه نكن؛ من در این لحظه در حضور جماعتی هستم كه اینها به من سلام میكنند؛ كسانی در اینجا هستند- در همان لحظه اول؛ اینی كه نقل شده است از حضرت- فرمود: پیغمبر اینجاست، فاطمه زهرا اینجاست. بعد حضرت را برداشتند- بعد از اینكه امام حسن (علیهالسّلام) نماز را در مسجد خواندند، حضرت هم نشسته نماز خواندند.
راوی میگوید كه حضرت گاهی متمایل میشد به یكطرفی كه بیفتد، گاهی خودش را نگه میداشت- و بالاخره به طرف منزل حركت دادند و بردند. اصحاب شنیدند آن صدایی را كه: «تهدّمت واللَّه اركان الهدی ... قتل علیّ المرتضی». این صدا را همه اهل كوفه شنیدند، ریختند طرف مسجد؛ غوغایی به پا شد. راوی میگوید: مثل روز وفات پیغمبر در كوفه، ضجه و گریه بلند شد؛ آن شهر بزرگ كوفه یكپارچه مصیبت و حزن و اندوه بود. حضرت را میآوردند؛ امام حسین (علیهالسّلام) آمد نزدیك. در این روایت دارد كه اینقدر حضرت در همین مدت كوتاه گریه كرده بودند كه پلكهای حضرت مجروح شده بود. امیرالمؤمنین چشمش افتاد به امام حسین، گفت: حسین من گریه نكن، صبر داشته باشید، صبر كنید؛ اینها چیزی نیست، این حوادث میگذرد. امام حسین را هم تسلا داد.
حضرت را آوردند داخل منزل، بردند در مصلای حضرت؛ آنجایی كه حضرت در خانه در آنجا نماز میخواندند. فرمود: من را آنجا ببرید. آنجا برای حضرت بستری گستردند. حضرت را آنجا گذاشتند. اینجا دختران امیرالمؤمنین آمدند؛ زینب و امكلثوم آمدند، نشستند پهلوی حضرت، بنا كردند اشك ریختن. امیرالمؤمنین آنجایی كه امام حسن گریه كرد، امام حسن را نصیحت كردند و تسلا دادند؛ آنجایی كه امام حسین گریه میكرد، حضرت تسلا دادند، گفتند صبر كن؛ اما اینجا اشك دخترها را تحمل نكردند؛ میگوید: حضرت هم شروع كرد به هایهای گریه كردن. یا امیرالمؤمنین! گریه زینبت را اینجا نتوانستی تحمل كنی، اگر در روز عاشورا میدیدی چگونه زینبت اشك میریزد و نوحهسرایی میكند، چه میكردی؟
ابوحمزه ثمالی نقل میكند از حبیب بن عمرو كه میگوید: در آن ساعات آخر، در همان شب بیست و یكم، رفتم دیدن امیرالمؤمنین، دیدم یكی از دختران آن حضرت هم در آنجاست؛ آن دختر اشك میریخت، من هم گریهام گرفت، بنا كردم گریه كردن؛ مردم هم بیرون اتاق بودند، صدای گریه این دختر را كه شنیدند، آنها هم بنا كردند گریه كردن. امیرالمؤمنین چشم باز كرد، گفت: اگر آنچه را كه من میبینم، شما هم میدیدید، شما هم گریه نمیكردید. عرض كردم یا امیرالمؤمنین مگر شما چه میبینید؟ گفت: من ملائكه خدا را میبینم، فرشتگان آسمانها را میبینم، همه انبیاء و مرسلین را میبینم كه صف كشیدند، به من سلام میكنند و به من خوشامد میگویند. و پیغمبر را میبینم كه پهلوی من نشسته است، اظهار میكنند كه بیا علی جان، زودتر بیا. میگوید: من اشك ریختم، بعد بلند شدم، هنوز از منزل خارج نشده بودم كه از صدای فریاد خانواده، احساس كردم كه علی از دنیا رفت. (۱۳۸۸/۰۶/۲۰)