eitaa logo
Aminikhaah
39.1هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
541 ویدیو
346 فایل
«حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت» 🌹امام خامنه ای: سه کار عمده بر عهده‌ی روحانیون است: «هدایت فکری و معنوی»، «هدایت سیاسی» و «خدمات اجتماعی و غمخواری و خدمت‌رسانی به مردم». صوت جلسات: @Aminikhaah_media ارتباط: @Amini_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 🔴 (کربلا دروازه ای برای برون رفت از افسردگی) 🔷 جلسات ششم و هفتم 📍عوامل افسردگی به دو دسته بیرونی و درونی قابل تقسیم است، که معمولا قسم درونی آن ناشی از اعمال و رفتار خود ماست؛ اگر باعث گره خوردن در کار دیگری شویم و یا زمانی که میتوانیم، برای حل مشکل دیگران قدمی برنداریم و بالعکس به مشکلاتشان اضافه کنیم و.. همه باعث گره خوردن زندگی خودمان می شود. 👈در روایتی آمده است: هر كس يك گرفتارى از گرفتاريهاى دنيائى مؤمنى را برطرف كند، خداوند سبحان هفتاد و دو گرفتارى و رنج آخروى او را برطرف سازد، و هفتاد و دو ناراحتى از رنجهاى دنيائى او را كه سبكتر از همه آنها بيمارى قولنج است برطرف نمايد. (من لا یحضره الفقیه، ج4،ص16) 💡برطرف کردن مشکل دیگران حتی میتواند با لبخند زدن و با چهره گشاده با آن ها برخورد کردن هم باشد؛ 🚩امام صادق ع در روایتی می فرمایند هیچ مومنی نیست که برادر مومن خود را تنها گذارد(در حالی که می تواند به او کمک کند) مگر آنکه خدای متعال او را در دنیا و آخرت تنها خواهد گذاشت. (محاسن،ج1،ص99) 📚در این بین روایات مربوط به آب دادن به تشنه بسیار جالب توجه است: 🏳روزی پیامبر اکرم ص جناب جعفر و حمزه سیدالشهدا را در خواب می بینند و از آن ها می پرسند برترین اعمال کدام است؟ پاسخ می دهند : برترین اعمال صلوات بر شما، نوشاندن آب، و محبت علی بن ابی طالب علیه السلام است. (بحارالانوار،ج22،ص284) 🔴در واقعه کربلا نیز آمده که امام حسین ع بعد از آنکه سپاه حر راه را بر ایشان بستند، امام ع سپاه او و مرکب هایشان را سیراب نمودند و با دست خود به آن ها آب نوشاندند.(واقعه الطف، ص168و169) 💢 برای مطالعه متن کامل ، به آدرس زیر در کانال مدیا مراجعه فرمایید. 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/Aminikhaah_Media/349 https://eitaa.com/Aminikhaah_Media/352@Aminikhaah
💠 دشمن کیست؟! 🔷 تعریفی جامع و مانع ، از رهبر معظم انقلاب 🔶 دشمن كيست؟ هر كس كه با حاكميت نظام مستقل مردمى دينى مخالف است، دشمن است. طمع ورزان، غارتگران، سودجويان، زر اندوزان، زورگويان، وابستگان، مايلين به فساد و كسانى كه از حاكميت فرهنگ دينى زيان شخصى مى بينند، دشمنند. البته در رأس اين ها دشمنان خارجى هستند كه بيش از همه ضرر ديده اند. امريكا بيش از همه از تشكيل حكومت اسلامى خسارت ديد و هنوز هم مى بيند آنها جلوتر از همه اند صهيونيستها همينطور، كمپانيهاى بزرگ جهانى همينطور، بى بندوبارهاى گوناگون در بخشهاى مختلف همينطور، كيسه دوخته هاى براى ثروت ملى همينطور. همه ى اين ها دشمنند. درجات دشمن، مختلف است؛ ولى در مجموع، يك جبهه ى دشمن به وجود آمده است. 🔻 (19/ 10/ 1379) بيانات در ديدار جمع كثيرى از مردم قم ✅ @Aminikhaah
💠 حسین ع شب عاشورا اصحاب را مامور کرد دور خیمه ها خندق بکنند؛ خندق ها را از هیزم پر کنند و هیزم ها را آتش بزنند؛ تا دشمن شبیخون نزند و تنها از یک مجرا درگیری رخ دهد. (ارشاد، ج 2، ص 98) این آتش ، امنیت خیمه ها را تامین کرد؛ ولی بر گرما و عطش افزود. حسین ع ، امنیت را از نان و آب مهم تر می دانست! ✅ @Aminikhaah
💠 ساحل فلوریدای آمریکا 🔷 اینها هم انتقام یزید را از پاکبانان آمریکایی می گیرند؟ ✅ @Aminikhaah
هدایت شده از Aminikhaah_Media
رزق حسيني 12.mp3
11.6M
🔈 مقتل خوانی ظهر عاشورا 🔊 فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 مقتل سیدالشهداء / 1️⃣ 🔷 آن گاه حسين عليه السلام، دشمن را به نبردِ تن به تن فرا خواند و همه كسانى را كه به جنگش مى آمدند، از ميان بر مى داشت تا آن جا كه تعداد فراوانى از آنها را كُشت و در اين حال، مى فرمود: «مرگ، از ننگ، بهتر است و ننگ، از ورود به آتش». يكى از راويان مى گويد: به خدا سوگند، تا كنون شكست خورده اى را نديده بودم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند؛ امّا اين گونه استوار و پُردل مانده باشد. پيادگان، بر او يورش مى بُردند و او هم بر آنان، يورش مى بُرد و آنان، مانند فرار بُزها به هنگام حمله گرگ، از هم شكافته مى شدند. او بر آنان، حمله مى بُرد و در حالى كه آنان، بالغ بر سى هزار نفر بودند، از پيشِ پاى او، مانند ملخ هاى پراكنده، مى گريختند و او، دوباره به جاى خويش، باز مى گشت و مى گفت: «هيچ نيرو و توانى، جز از جانب خداوندِ والامرتبه بزرگ، نيست». 🔻 لهوف ، سید ابن طاووس ، ص 170 🔷 آن گاه، حسين عليه السلام [دشمن را] به نبرد تن به تن، فرا خواند و همه قهرمانانى را كه به جنگ او مى آمدند، مى كُشت تا آن كه تعداد فراوانى را از آنها كُشت. شمر بن ذى الجوشن كه خدا لعنتش كند، پيشاپيش دسته بزرگى، جلو آمد. حسين عليه السلام با همه آنها جنگيد و آنها نيز با او جنگيدند ... آن گاه حسين عليه السلام، مانند شير شرزه به آنها حمله بُرد و در پىِ كسى نمى رفت، جز آن كه او را با ضربه شمشيرش به زمين مى انداخت. تيرها از هر سو به طرف او مى آمدند و به گلو و سينه او مى خوردند، و او مى فرمود: «اى امّت بدكار! پس از محمّد، چه بد كرديد در حقّ امّت و خاندانش. هان! شما پس از من، ديگر از كشتن هيچ بنده اى از بندگان خدا، هراس نخواهيد داشت؛ بلكه چون مرا كُشتيد، كشتن هر كس ديگرى بر شما گران نخواهد بود و به خدا سوگند، اميد مى برم كه خدا، مرا با خوارى شما، گرامى بدارد و انتقام مرا از شما به گونه اى كه نمى دانيد، بگيرد». حُصَين بن نُمَير سَكونى، بر حسين عليه السلام بانگ زد: اى پسر فاطمه! خدا، چگونه انتقام تو را از ما مى گيرد؟ حسين عليه السلام فرمود: «ميانتان، ترس و درگيرى مى اندازد و خونتان را [به دست خودتان] مى ريزد و آن گاه، عذاب را بر شما سرازير مى كند». 🔻 الفتوح ، ج 5 ، ص 117 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي، ج 2 ، ص 34 🔷 سپس، نبرد را متوجّه حسين عليه السلام كردند و او را از فراوانىِ زخم ها و ضربه ها، مانند تكّه گوشتى كردند. امام عليه السلام، آبى براى نوشيدن مى جوييد و نمى يافت و 72 زخم، برداشته بود. 🔻 مثير الأحزان ، ص 73 🔷 تشنگى حسين عليه السلام، شديد شد و او را از آب، باز داشتند. آب قابل نوشيدنى برايش فراهم شد. رفت تا آن را بياشامد كه حُصَين بن تميم، تيرى به گلويش زد، و آب، خون شد .... 🔻 أخبار الدول وآثار الاول ، ج 1 ، ص 322 🔷 هنگامى كه شمر بن ذى الجوشن، شجاعت حسين عليه السلام را ديد، سواران را فرا خواند و در پشتِ پيادگان قرار گرفتند و به تيراندازان، فرمانِ تير داد. آنان، او را تيرباران كردند و از فراوانىِ تيرها، مانند خارپشت شده بود. امام عليه السلام، عقب كشيد و آنان در برابرش موضع گرفتند. 🔻 الإرشاد ، شیخ مفید ، ج 2 ، ص 111 ✅ @Aminikhaah
💠 مقتل سیدالشهداء / 2️⃣ 🔷 هرگاه حسين عليه السلام، به تنهايى به سوى فراتْ يورش مى بُرد، به او حمله مى كردند تا او را از [رسيدن به] آب، باز بدارند. آن گاه، مردى از آنان كه كنيه اش ابو حُتوف جُعْفى بود، تيرى انداخت و بر پيشانى حسين عليه السلام نشست. حسين عليه السلام، تير را كَنْد و آن را انداخت. خون بر صورت و محاسنش، سرازير شد. سپس حسين عليه السلام گفت: «خدايا! تو مى بينى كه من از دست اين بندگان نافرمان و طغيانگرت، در چه حالى هستم. خدايا! يكْ يكِ آنان را به شمار آور و جدا از هم و متفرّق، هلاكشان ساز و هيچ يك از آنان را بر روى زمين، باقى مگذار و هرگز، آنان را ميامرز!». 🔻 الفتوح ، ج 5 ، ص 117 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ، ج 2 ،ص 34 🔷 به نقل از مُسلم بن رِباح، غلام آزاد شده على بن ابى طالب عليه السلام: روز شهادت حسين بن على عليه السلام، با او بودم. تيرهايى به صورتش اصابت كرده بود. به من فرمود: «اى مُسلم! دستت را زير خون ها بگير». گرفتم. چون [دستهايم از خون] پُر شدند، فرمود: «آنها را در دستم بريز». آنها را در دستش ريختم. آنها را به سوى آسمان پاشيد و گفت: «خدايا! خون فرزند دختر پيامبرت را بستان». قطره اى از آن خون، بر زمين نريخت. 🔻 تاريخ دمشق ، ج 14 ، ص 223 ؛ كفاية الطالب ، ص 431. 🔷 حسين عليه السلام كه بر اثر نبرد، كم توان شده بود، ايستاد و به استراحت پرداخت. همان هنگام كه ايستاده بود، سنگى آمد و به پيشانى اش خورد. خون از پيشانى اش، سرازير شد. پارچه اى را گرفت تا خون از پيشانى اش پاك كند كه تيرى با پيكانِ سه شاخه آهنين و مسموم آمد و در [ناحیه] قلبش نشست. حسين عليه السلام گفت: «به نام خدا و يارى خدا، و بر دين پيامبر خدا!». آن گاه، سرش را به سوى آسمان، بالا بُرد و گفت: «خداى من! تو مى دانى كه آنان، مردى را مى كُشند كه جز او، فرزند پيامبرى بر روى زمين نيست». سپس، تير را گرفت و آن را از پشت خود، بيرون كشيد. خون، مانند ناودان، از آن سرازير شد. حسين عليه السلام، دستش را بر زخم نهاد و چون از خون پُر شد، آن را به آسمان پاشيد. قطره اى از آن، باز نگشت .... دوباره، دستش را بر زخم نهاد و چون [از خون] پُر شد، به سر و محاسنش كشيد و فرمود: «به خدا سوگند، اين گونه خواهم بود تا جدّم محمّد صلى الله عليه و آله را با خضاب خون، ديدار كنم و بگويم: «اى پيامبر خدا! فلانى و فلانى، مرا كُشتند». 🔻 مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ، ج 2 ، ص 34؛ الملهوف ، ص 172 🔷 سنان بن انَس نَخَعى، تيرى به سوى حسين عليه السلام انداخت. تير، بر گلويش نشست. صالح بن وَهَب يَزَنى هم نيزه اى به پهلوى حسين عليه السلام زد. حسين عليه السلام از اسبش به زمين افتاد. سپس، راست نشست و تير را از گلويش بيرون كشيد. كفِ دستانش را كنار هم مى گرفت و هر گاه از خونش پُر مى شدند، آنها را به سر و صورتش مى ماليد و مى گفت: «اين گونه، خدايم را با خونم و با حقّ غصب شده ام، ديدار خواهم كرد». 🔻 الفتوح ، ج 5 ، ص 118. 🔷 به نقل از عبد اللّه بن عمّار: زينب عليها السلام، دختر فاطمه عليها السلام و خواهر حسين عليه السلام، بيرون آمد ... و اين گونه مى گفت: كاش آسمان، خراب مى شد و بر زمين مى افتاد! عمر بن سعد، به حسين عليه السلام نزديك شده بود. زينب عليها السلام به او گفت: اى عمر بن سعد! آيا ابا عبد اللّه را مى كُشند و تو، نگاه مى كنى؟! گويى اشك هاى عمر را مى بينم كه بر گونه ها و محاسنش روان است. آن گاه، عمر از او روى گردانْد. 🔻 تاريخ الطبري ، ج 5 ، ص 452 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ، ج 2 ، ص 35 🔷 به نقل از ابو مِخنَف: سپس شمر بن ذى الجوشن، با تنى چند (حدود ده تن از پيادگان سپاه كوفه)، پيشروى كردند و به سوى خيمه اى كه اثاث و خانواده حسين عليه السلام در آن بود، رفتند و ميان او و خيمه هايش، مانع شدند. حسين عليه السلام فرمود: «واى بر شما! اگر دين نداريد و از روز معاد نمى هراسيد، دستِ كم در دنيايتان، آزاده و بزرگْ مَنش باشيد. خيمه و خانواده ام را از دستبُردِ اراذل و اوباشتان، دور بداريد». ابن ذى الجوشن گفت: اين [حق] براى تو هست، اى پسر فاطمه! 🔻 تاريخ الطبري ، ج 5 ، ص 450 ؛ أنساب الأشراف ، ج 3 ، ص 407 ✅ @Aminikhaah
💠 مقتل سیدالشهداء / 3️⃣ 🔷 به نقل از حُمَيد بن مسلم: مردى از قبيله كِنْده به نام مالك بن نُسَير از بنى بَدّا، نزديك حسين عليه السلام آمد و با شمشير، چنان بر سرِ وى زد كه كلاه او را پاره كرد و به سرش رسيد و آن را خون انداخت و كلاه، پُر از خون شد. حسين عليه السلام به او فرمود: «با آن [دستت] نخورى و ننوشى، و خدا، تو را با ستمكاران، محشور كند!». حسين عليه السلام، آن كلاه را انداخت و سپس، كلاهى [ديگر] خواست و آن را به سر نهاد و عمامه بست؛ ولى درمانده و ناتوان شده بود. آن مرد كِنْدى، نزديك آمد و آن كلاه را كه از خَز بود، برداشت. هنگامى كه پس از آن بر همسرش، امّ عبد اللّه، دختر حُر و خواهر حسين بن حُرِّ بَدّى در آمد و كلاه را از خون شست، همسرش به او گفت: آيا لباس فرزند دختر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به خانه ام مى آورى؟ آن را از من، دور كن! يارانش هم گفته اند كه او، همواره نادار و بدحال بود تا مُرد. 🔻 تاريخ الطبري ، ج 5 ، ص 448 ؛ أنساب الأشراف ، ج 3 ، ص 408 🔷 شمر بن ذى الجوشن، سواران و پيادگانش را ندا داد و گفت: واى بر شما! مادرانتان، به عزايتان بنشينند! چه چيزى را از او، انتظار مى كشيد؟ سپس، از هر سو به امام عليه السلام، حمله شد. زُرْعة بن شريك، ضربه اى بر كف دست چپ امام عليه السلام زد و آن را قطع كرد. فردى ديگر از آنان، ضربه اى بر گردن امام عليه السلام زد كه با صورت، [از اسب] بر زمين افتاد. سِنان بن انَس هم با نيزه او را زد و به خاكش افكند و خولى بن يزيد اصبَحى كه خدا، لعنتش كند، بى درنگ، پياده شد تا سرش را قطع كند؛ امّا ترسيد و لرزيد [و نتوانست]، شمر به او گفت: خدا، بازوانت را بشكند! چرا مى لرزى؟ سپس خودِ شمر پياده شد و سرِ امام عليه السلام را بُريد و آن را به خولى بن يزيد داد و گفت: آن را براى امير عمر بن سعد ببر. 🔻 الإرشاد ، شیخ مفید ، ج 2 ، ص 112 ؛ روضة الواعظين ، ص 208 🔷 همچنين روايت شده كه شمر بن ذى الجوشن و سِنان بن انَس، در آخرين لحظه هاى زندگى حسين عليه السلام كه ديگر رمقى نداشت و از تشنگى، زبانش را [مىچرخاند]، نزد حسين عليه السلام آمدند و شمر، با پا به سينه او زد و گفت: اى پسر ابو تُراب! آيا تو ادّعا نمى كنى كه پدرت بر حوض پيامبر، ايستاده است و هر كه را دوست دارد، سيراب مى كند؟ پس شكيبايى كن تا اين كه آب را از دست او بگيرى! سپس به سِنان بن انَس گفت: سرش را از پشت، جدا كن! او گفت: به خدا سوگند، اين كار را نمى كنم، كه جدّش محمّد، طرفِ دعوايم خواهد بود. شمر، از [اين سخن و تعلّل] او خشمگين شد. خود بر سينه حسين عليه السلام نشست و محاسنش را گرفت و تصميم به كُشتن او گرفت. حسين عليه السلام لبخندى زد و به او فرمود: «مرا مى كُشى؟ آيا نمى دانى من كيستم؟». شمر گفت: تو را كاملًا مى شناسم. مادرت، فاطمه زهرا و پدرت، على مرتضى و جدّت، محمّدِ مصطفى و پشتيبانت، خداى بلندمرتبه والاست. تو را مى كُشم و هيچ باكى ندارم. آن گاه، دوازده ضربه با شمشيرش به او زد و سپس، سر حسين عليه السلام را [از پيكر]، جدا كرد. 🔻 مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ، ج 2 ، ص 36 ؛ بحار الأنوار ، ج 45 ، ص 56. 🔷 به نقل از بريد بن معاويه عِجْلى، از امام باقر عليه السلام: حسين بن على عليه السلام، شهيد شد و سيصد و بيست و چند زخم در او يافتند؛ زخم بر اثر نيزه و ضربه شمشير و اصابت تير. همچنين روايت شده كه همه زخم ها در قسمت جلوى بدن او بود؛ زيرا او، پشت به دشمن نمى كرد و نمى گريخت. 🔻 الأمالي للصدوق ، ص 228 ، ح 240 ؛ روضة الواعظين ، ص 209 ؛ المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 110 🔷 اسب حسين عليه السلام، از دست دشمنان گريخت. پيش آمد و پيشانى اش را بر خون حسين عليه السلام نهاد و به تاختْ رفت تا به خيمه زنان رسيد. شيهه مى كشيد و سرش را به زمينِ جلوى خيمه مى كوفت. هنگامى كه خواهران حسين عليه السلام و دختران و خانواده اش، كسى را روى اسب نديدند، صدا به ناله و ضجّه، بلند كردند و امّ كلثوم، دست بر فرق سرش نهاد و فرياد بر آورد: وا محمّدا! وا جدّا! وا نبيّا! وا ابا قاسما! وا عليّا! وا جعفرا! وا حمزتا! وا حَسَنا! اين، حسين است كه در صحراى كربلا، بر خاكْ افتاده است، سر از پُشتْ بريده و عمامه و رَدا، رُبوده! سپس، از حال رفت. 🔻 مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ، ج 2 ، ص 37 ؛ الفتوح ، ج 5 ، ص 119 ✅ @Aminikhaah
💠 اینکه جبهه لندنی در معرکه نابرابر هجوم علیه شعائر ، هیچ واکنش مدافعانه ای ندارد و فقط بر ترویج قمه زنی اصرار می کند ، تقسیم کار هوشمندانه مهاجمان و معارضان شعائر را به وضوح می رساند. ✅ @Aminikhaah
💠 برنامه دهه دوم محرم 🔷 از شنبه ۹۷/۰۶/۳۱ 🔶 ظهرها بعد نماز ظهر و عصر - - نمازخانه دانشکده مهندسی ♦️ سلسله مباحث - با محوریت سوره مبارکه مطففین 🔶 بعد نماز مغرب و عشا - - مزار شهدا ♦️ سلسله مباحث ❎ لازم به ذکر است درس فقه بر مبنای کتاب دروس تمهیدیه فی الفقه الاستدلالی از ابتدای کتاب (مبحث طهارت) در مدرسه علمیه حضرت مهدی عج از همین تاریخ آغاز خواهد شد که ان شاء الله فایل های صوتی آن در کانال مدیا بارگزاری خواهد شد. ✅ @Aminikhaah
اهمیت حفظ پیروزی.mp3
19.37M
💠 سخنان بسیار مهم حضرت امام ره که شرح حال امروز مملکت است. حتما بشنوید و نشرش دهید! ✅ @Aminikhaah
💠 به مناسبت روز جهانی 🔷 قال الإمام الرضا عليه السلام: الإِكثارُ مِن أكلِ لُحومِ الوَحشِ وَ البَقَرِ؛ يورِثُ تَيبيسَ العَقلِ و تَحييرَ الفَهم في بحار الأنوار: «... تغيّر العقل و تحيّر الفهم». و تَلَبُّدَ الذِّهنِ و كَثرَةَ النِّسيانِ. 🔶 امام رضا عليه السلام فرمود: فراوان خوردنِ گوشت حيوان وحشى و گاو، خشكىِ عقل، سرگشتگىِ فهم، كُندى ذهن و فراوانىِ فراموشى مى آورَد. 🔻 طبّ الإمام الرضا عليه السلام، ص 29، بحار الأنوار، ج 62، ص 322 ✅ @Aminikhaah