سلام علیڪم رفقاۍهمیشه همراه..(:
رمان گذاشته میشه ولۍخواهشمندم ڪه
تا اخࢪین پارت صبورۍڪنید..
و لطفا قضاوت نڪنید..🙂🌿
چون اوایل رمان ڪمۍغیرمذهبی هست ولۍدر ادامه کلا ماجرا تغییࢪ میڪنه..
و حتما شما هم مثل من داخل همین رمان به جواب سوال هاتون میرسید..
مخصوصا هدف خلقتتون..🙂
🔷 #او_را... (۱)
سنگینۍنوࢪخوࢪشید،
مجبوࢪم ڪࢪد چشمام ࢪو بازڪنم.
هنوز سࢪم دࢪد میڪࢪد.
پتو ࢪو تا باݪـاۍسࢪم ڪشیدم و دوباࢪه به زیࢪش خزیدم.
چشمام دوباࢪه گࢪم خواب میشدن ڪه این باࢪ صداۍ دࢪ
و به دنبالش قࢪبون صدقه هاۍ مامانه ڪه خواب ࢪو از سࢪم بیࢪون ڪشید.
- تࢪنم...مامان جان بہتࢪۍ؟
دیشب اومدم باݪـاسࢪت تب داشتۍ، باز اݪـان تبت یڪم پایین اومده.
چندباࢪ آخه بہت بگم شب موقع خواب،پنجࢪه ۍ اتاقتو باز نذاࢪ!!
اونم تو این هوا
خوابتم ڪه سنگین
طوفانم بیاد بیداࢪنمیشۍ!!
میبینۍ ڪه وقت مࢪیض داࢪۍ نداࢪم،
هزاࢪ تا ڪاࢪ ریختہ ࢪو سࢪم...
- مامان جونم ، بہتࢪم. شما هم یڪم ڪمتࢪ غࢪ غࢪ ڪنۍ ، سࢪ دࢪدم هم خوب میشه!
مامان اخمۍ ڪࢪد و با دݪخوࢪۍ به سمت دࢪ ࢪفت،
- منو نگا ڪه الڪۍ واسه تو دل میسوزونم ...
پاشو بیا صبحونتو بخوࢪ،یڪم به دࢪسات بࢪس.
من داࢪم میࢪم مطب
ناهاࢪتم سࢪ ظہࢪ گࢪم ڪن بخوࢪ.
اگه بہتࢪ نشدۍ عصࢪ حتماً بࢪو دڪتࢪ،
مثݪ بچه ها میمونۍ ، همش من باید بگم این ڪاࢪو بڪن ، اون ڪاࢪو نڪن.
خداحافظ
با مࢪدمڪ چشم، مامان ࢪو بدࢪقه ڪࢪدم و وقتۍ خیالم از ࢪفتنش ࢪاحت شد ،
دوباࢪه به تخت خواب گࢪم و نࢪمم پناه بࢪدم .
باࢪ سوم ڪه چشم باز ڪࢪدم،
دیگه ظہࢪ رو هم گذشته بود.
دݪم میخواست باز بخوابم اما ضعف و گࢪسنگۍ امونم نمیداد.
از اتاق بیࢪون ࢪفتم و به آشپزخونه پناه بࢪدم ...
♥︎|@Amir_Hossein13|♥︎
🔹 #او_را ... (۲)
یخچال ࢪو ڪه باز ڪࢪدم،
میوه بود و آبمیوه و شیࢪ و ...
هࢪ چیز جز غذا 🍝
پس منظوࢪ مامان غذاهاۍ فࢪیزࢪۍ بود ڪه هࢪ وعده داغ میڪنم و میخوࢪم...
چه دݪ خوشۍداشتم ڪه فڪࢪ ڪࢪدم بࢪاۍدختࢪ مࢪیضش سوپ پخته 😒
اگࢪ منم یڪۍاز بیماࢪاۍ مطبش بودم
احتماݪـاً بیشتࢪ موࢪد لطف و محبتش واقع میشدم ...
بعد از خوࢪدن غذا به اتاقم بࢪگشتم، هنوز نیاز به استࢪاحت داشتم ...
📱چشمم به گوشیم ڪه خوࢪد ، تازه یادم افتاد از صبح سࢪاغش نࢪفتم ...!
42 تماس
و 5 پیامڪ
از سعید... 💕
وااااۍ ... من چࢪا یادم ࢪفته بود یه خبࢪ از خودم به سعید بدم 😣
از پیامڪ هاش معلوم بود نگࢪانم شده ، سࢪیع دستمو ࢪوۍ اسمش نگہ داشتم و گزینه تماس ࢪو زدم ...
- اݪـو تـࢪنم؟؟
معݪـومہ ڪجایۍ؟؟
چࢪا هࢪچۍزنگ میزنم جواب نمیدۍ؟؟ 😠
- سݪـام عزیزدݪـم
خوبۍ؟
ببخشید خواب بودم !
-خواب؟؟
تا اݪـان؟؟
- باوࢪڪن ࢪاست میگم سعید...
دیشب ڪه با اون وضع بࢪگشتم خونہ و خستہ ࢪو تخت خوابم بࢪد ،
پنجࢪه اتاق باز مونده بود،
سࢪما خوࢪدم 😢
اصݪـا حاݪ نداࢪم ...
- جدۍ میگۍ؟؟
فدات بشم من
اݪـان میام پیشت ...
- سعییییید نہ 😰
بابا بفہمہ عصبانۍ میشہ.
- از ڪجا میخواد بفہمه خانومۍ؟
مگه اینہمه اومدم ، ڪسۍفہمید؟ 😉
- خب نہ
وݪـے...
- وݪـے نداࢪه ڪه عسݪـم
یہ ࢪبع دیگه پیشتم خوشگـݪـم
باباۍ 👋😘
اعصابم از دست این اخݪـاق سعید خوࢪد مۍشد.
هیچ جوࢪه نمیشد از سࢪ بازش ڪࢪد ...
هࢪچند دوستش داشتم اما فقط اجازه داشتیم مواقعۍڪہ خود مامان یا بابا بودن؛
تو خونہ باهم باشیم
اما سعید به این ࢪاضۍ نبود و هࢪوقت ڪہ دݪـش میخواست پیداش میشد...
♥︎|@Amir_Hossein13|♥︎
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🌱اى کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان تو و سفره احسان تو بودم...
🌱اى گنبد عشق ، منِ خسته دل اى کاش
چون کفتر پربسته ایوان تو بودم
#السلامعلیکیاعلیابنموسیالرضا
#دلتنگزیارت
❤️ |@Amir_Hossein|❤️
°•
مادربزرگشھیدمغنیھ میگفت؛
مدتِطولانےبعدشھادتشـ اومدبهخوابم
بھشگفتمـ:چرادیرڪردیـ!؟منتظرتبودمـ!
گفت:چونطولڪشیدازبازرسےهاردشدیم
گفتم:چهبازرسے؟!
گفت:بیشترازهمهسرِبازرسے"نماز"وایستادیم..
بیشترازهمهدربارهۍ"نمازصبح"میپرسند!
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهیدانهـ🥀
سلام وعرض ادب
سال نو برشما مبارڪ
یه نفر هست بتونه کانال مذهبی فعالیت کنه
موضوعاتش اینهاست
سلام امام زمانم
حدیث
ذکر روز
دم اذونی
شهیدانه
تلنگر
سخن بزرگان
کلیپ یامتن مهدوی
جهت هماهنگی آیدی زیر
@Zainolabadiy
هدایت شده از Delete user
🍃ناشناس مون:)
کاربر: سرباز امام زمان👇
www.6w9.ir/msg/8139481
کاربر: بشر حافی مامول👇
http://www.6w9.ir/msg/8139487
🌿لینک اکیپ:
https://eitaa.com/joinchat/1923416240C30082cc84f
🌿کانال اصلی(:
@Amir_Hossein13
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"قسمت اوݪ"👈
#اعتࢪاف عجیب #پسࢪها به #دختࢪها..😢
«💕🍃دختࢪاۍماخیلۍچیزا نمیدونن»
❌آقاپسࢪ #باغیرت جلو خواهࢪ و مادࢪ و همسࢪت رو بگیࢪ..💔🙂
#حجاب
#حجاب_استایل
#امام_زمان
♥︎|@Amir_Hossein13|♥︎