#سحرنوشت
تا به حال بسته ی پستیات دیر رسیده؟ یا برای شروع سریال مورد علاقهات لحظه شماری کردهای؟ منتظر رسیدن روز آغاز سفرت بودهای؟
اگر پاسخت مثبت است تو میدانی انتظار یعنی چه.
حالا با خودت فکر کن، آیا حست در تمام آن لحظات شبیه حست در وقتی ست که داری اللهم عجل لولیک الفرج میخوانی؟ خیلیهایمان جواب این سوالمان منفی ست.
به همین سادگی معلوم میشود چرا دستان دعایمان به اجابت نمیرسد.
به همین سادگی ثابتمان میشود با انتظار موعود فاصلهمان زمین تا آسمان است.
خداوندا، هرچند انتظارهایمان هم انتظاری حقیقی نیست اما دردهایمان واقعی ست. تنهاییمان در میان نامردان دنیا واقعی ست. کم بودن تعدادمان در هیاهوی سختیها واقعی ست.
پس از تو میخواهیم انتظار واقعی را به ما بیاموزی و به کرم خودت فرج موعودت را نزدیک گردانی.
که تو بر هرچه بخواهی توانایی...
✍️ زهرا آراستهنیا
التماس دعا
@Ammar_noghtezan
باران خیلی تند می آمد. بهم گفت « من می رم بیرون» گفتم « توی این هوا کجا می خوای بری؟» جواب نداد. اصرار کردم. بالاخره گفت « می خوای بدونی ؟ پاشو تو هم بیا. »
با لندرور شهرداری راه افتادیم توی شهر. نزدیکی های فرودگاه یک حلبی آباد بود.
رفتیم آنجا. توی کوچه پس کوچه هایش پر از آب و گل و شل.
آب وسط کوچه صاف می رفت توی یکی از خانه ها. در خانه را که زد، پیرمردی آمد دم در. ما راکه دید، شروع کرد به بد و بی راه گفتن به شهردار. می گفت « آخه این چه شهرداریه که ما داریم؟ نمی آد یه سری به مون بزنه، ببینه چی می کشیم. » آقا مهدی بهش گفت «خیله خب پدرجان. اشکال نداره. شما یه بیل به ما بده، درستش می کنیم؟» پیرمرد گفت « برید بابا شماهام! بیلم کجا بود. »
از یکی از هم سایه ها بیل گرفتیم. تا نزدیکی های اذان صبح توی کوچه، راه آب می کندیم.
یادگاران، جلد سه، کتاب شهید مهدی باکری، ص 15
#خاطرات_شهدا
@Ammar_noghtezan
استادمگفت:
وابستھخدابشید.
گفتم:
چجوری؟
گفت:
چجوریوابستھیھنفرمیشی؟
گفتم:
وقتیزیادباهاشحرفمیزنم.
زیادمیرمومیام.
تویھجملھگفت:
رفتوآمدتوباخدازیادکن...♥️
بِسمـ الله♡
@Ammar_noghtezan
💫✨💫✨💫✨💫
شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان در مقام و منزلت میتواند لیلة القدری دیگر باشد.
#اعمال_ویژه
#اعمال_شب_بیست_و_هفتم_رمضان
#التماس_دعا_برای_ظهور
*دختران افغانیم به خون غلطیدن شما ، حاصل خالی کردن جغرافیای میدان از مردان نبرد ، و پر کردن جایشان با مردان دیپلماسی ست. اما خون بهایتان ، انشالله ظهور امام زمان عج خواهد بود.*
✍🏽وحید عبدالشاهد
@Ammar_noghtezan
از نوشتن وصیتنامه شهید مدافع حرم «سعید علیزاده» تا روز شهادتش ۱۱۶روز گذشت. سعید ۱۶ آذر سال ۹۴ عازم سوریه شد و در ۱۲ بهمن یعنی ۵۶ روز بعد در عملیات آزادسازی دو شهر نبل و الزهرا(س) سوریه از چنگ تکفیریهای داعش به شهادت رسید. مدت ماموریت سعید ۴۵ روز بود اما پس از این مدت سعید به همراه گروهی که به سوریه رفته بودند به وطن بازنگشت. در تماسی که با مادرش داشت گفته بود که کاری دارم و باید انجامش دهم و باید چند روز دیگر بمانم و اینگونه بود که به خواست خودش ماندگار شد تا در عملیات آزادسازی نبل و الزهرا(س) شرکت کند. اواخر شب روز یازده بهمن به مادرش زنگ زد و گفت تا یکی دو روز دیگر به خانه بازمیگردم اما در روز ۱۲ بهمن ۹۴ سعید به آرزویش که شهادت بود رسید و در جریان عملیات آزادسازی دو شهر نبل و الزهرا(س) به دست تکفیریان آمریکایی داعش آسمانی شد.
@Ammar_noghtezan