eitaa logo
°•|عَـمّـٰارانِ سَـیِّـد عَـ❤ـلــٖے|•°
126 دنبال‌کننده
1هزار عکس
192 ویدیو
20 فایل
"ﻭﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪﺩﺭ ﺯﻣﻴنهﺻﻠﺢ‌ﻭ ﺁﺷﺘیﺗﻮ ﺭﺍ‌ﺑﻔﺮﻳﺒﻨﺪ،ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧـ❤ﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺲ‌ﺍﺳﺖ." [آیہ۶۲/سوره انفال🌱] 🔴درباره کانال "بیݜتر بخوانید" در.. 👉 @AmmareVelayat_313_2 👈 🔴بفرمایید از #محفل کانال استفاده کنید: 👉 @mahfal_313👈 🌼کپی بلامانع🌼 البته با ذکر صلوات😉
مشاهده در ایتا
دانلود
...بدانید که بشدّت در معرض توطئه‌ی دشمن⚠ و نفوذ دشمن است⚠ ؛ این را فراموش نکنید... ... این را هم بدانید که به حول و قوّه‌ی الهی بر همه خواهید شد✌🏼. آیت الله خامنه ای ۱۳۹۸/۹/۶ @ammarevelayat_313
در  همه‌ی این چهره‌ها وجود دارند: از 🌸 و 💫 و ✨ و 🌹 بگیرید تا ؛ ☢ ببینید این چهره‌ها را! فاصله‌ی اینها از لحاظ جایگاه اجتماعی و موقعیّت اجتماعی چقدر است؟ .  آیت الله خامنه ای۱۳۹۸/۹/۶ @ammarevelayat_313
◇◆◇◆◇◆◇◆〖اَیْݩَ‌صاحِݕُنٰا؟🍃🥀😔〗 همی پویم به سویت گرد عالم🏞 همی جویم تو را هرجا @ammarevelayat_313
شش توصیه فرمانده کل قوا به و ✌️🏼✨ عکس حتما باز شود... @ammarevelayat_313
[💕بسم الله الرحمن الرحیم💕]
○°بسم الله الرحمن الرحیم°○ دوستش دارم❤️ از اعماق وجودم دوستش دارم😌 حجابم را میگویم🧕🏻 چادرم را میگویم حجابی که آرامش 😌من را تامین میکند چادری که شاید مشکی 🖤باشد ولی دنیای صورتی ام💕 در آن محفوط است دوست دارم همه حجاب را دوست داشته باشند همه آنگاه نه کسی نگران نگاه های شیطان😈 صفت ها است نه کسی نگران پوشش نامناسب 😓بعضی ها آنگاه زنان جامعه ام برای زیبایی و چشم چرانی 💅🏻با هم رقابت نمیکنند از این نوع حرف ها بسیار است ولی من چیز دیگر را میخواهم بگویم میخواهم بگویم که حجابم را با تمام وجود دوس دارم😌💕 میخواهم بگویم حجاب من ، حجاب فاطمی است❤️🖤 حجابم را دوست دارم شاید سختی های خودش را داشته باشد ولی به سختی هایش می ارزد💞 شاید در خیابان که راه میروم خیلی ها چیز هایی گفته باشند ولی من تحمل میکنم😌 تحمل میکنم چون حجابم را دوست دارم 💝 در آخر یک جمله بیشتر نمیگویم: ♡•حجابم را دوست دارم•♡ @ammarevelayat_313
امام باقر(ع)❤️: ·[هیچ فضیلی چون نیست . . و هیج جهادی مانند مبارزه با هوای نفس نمی باشد👊]· 📚مستدرک الوسائل ج۱۱ ص ۱۴۲ @ammarevelayat_313
📚 : نام کتاب:دلتنگ نباش❤️ موضوع:شهدایی(زندگی شهید روح الله قربانی)💞 نویسنده:زینب مولایی📝 ناشر:انتشارات روایت فتح✊🏻 《 شده توسط @ammarevelayat_313
📖 👇🏻👇🏻👇🏻 فکر مهران خیلی مشغول بود. نمی دانست کدام راه را انتخاب کند. میخواست با روح الله مشورت کند و نظرش را بپرسد. پاتوق شان شب ها بعد از ساعت خاموشی،دربالای سلختمان ممنوعه بود... _تومیگی بریم یا بمونیم درسمون رو ادامه بدیم؟من فکرم مشغوله،نمیدونم کدوم راه رو انتخاب کنم. روح الله نگاه نافذش را به مهران دوختو گفت:《آره،باید زودتر وارد کار بشیم. معلوم نیست قضیهءسوریه تا کی باشه،باید زودتر خودمون رو برسونیم. الان که سوریه پیش اومده،وقت موندن و درسخوندن نیست. باید بریم و برسونیم خودمون رو》... . روح الله خیلی نگران بود. مدام به زینب میگفت:《دعا کن اونجایی که دوست دارم بیفتم》. ...شهادت رسول خیلی چیز هارا برایش روشن کرده بود. از خدا خواست آنچه برایش صلاح است و دوست دارد،نصیبش کند. @ammarevelayat