eitaa logo
راه حسین (ع)
624 دنبال‌کننده
60.4هزار عکس
32.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از ائمه جماعت تهران شبی در عالم خواب می بیند زنی را که نمی شناسد نزد او آمده می گوید: من زن صالحه ای می باشم و از دنیا رفته ام و این منزل و قصر عالی مال من است ولی می خواهند مرا به خاطر دختر بی بند و باری که دارم برای شکنجه و عذاب ببرند زیرا او بی حجاب و بی توجه به وظائف دینی خود است و این تقصیر من بوده که او را خوب تربیت نکرده و بی توجه به او بوده ام لذا از شما تقاضا دارم که پیام مرا به او برسانید و حال مرا به او بگوئید و برای آنکه او باور کند، من به شما نشانی می دهم که او اطلاع ندارد و آن این است که من فلان مبلغ پول در فلان محل از منزل گذاشته ام و فلانی هم همین مبلغ پول را از من طلب دارد، آن پول را بردارند و به او بدهند و تلفن منزل ما هم این است... آن عالم گفت: من از خواب شدم و شماره تلفن و مبلغ پول را که هنوز فراموش نکرده بودم یادداشت نمودم و به به همان منزل با همان شماره تلفن زدم دیدم صدای گریه بلند است 👇👇 eitaa.com/joinchat/1918304256C77759d29fb
. ❗️ خدایا مرا با ذوالنُّورین ( ) محشور کن😳 آقایی می‌گفت: قدری کار ما در نجف سخت شده بود، و کار ما به جایی رسیده بود که با تُرُب خود را سیر نگه می‌داشتیم. از جایی بوی استشمام کردم، رفتم نزدیک، گفتند: بفرمایید. گفتم: سیرم، اما با چه، با فجل (تُرُب). لذا برای شکایت به حرم حضرت امیر علیه‌السلام رفتم و عرض کردم: حداقل ماهی یک بار به ما گوشت برسان. وقتی از حرم بیرون آمدم، دیدم بالای کفش‌داری، گروهی از طائفه ، که آنها دراویش بودند، تکیه‌هایی مانند خانقاه داشتند و در زمان دولت عثمانی خیلی مهم بودند و خدام حرم به آنها احترام می‌گذاشتند و آنها هم به اینها چیزی انعام می‌دادند درهرحال، آن آقا می‌گفت: از آنها صدایی شنیدم که می‌گفت: «أَللهُم احْشُرْنِی مَعَ ذِی‌النورَینِ؛ خدایا، مرا با ذی‌النورین، یعنی عثمان، محشور کن»! من هم از پایین با صدای بلند گفتم: . خدام حرم به من گفتند: الآن به پایین می‌آید و تو را تعقیب می‌کند و برای تو دردسر می‌شود( ) گفتم: چه کنم؟ ....... 👇👇 eitaa.com/joinchat/1918304256C77759d29fb