تو با شیرین زبانی تشنهام کردی به لبهایت
گذشتن از لبانت سرسری؛ سختست؛ میفهمی؟😬
تصور کردنِ اینکه خدای من دو چشم توست
برای مردم پامنبری؛ سختست؛ میفهمی؟😕
نشستی پیشمن با موی مشکی، شانهاش کردی
تحمل کردنِ این دلبری؛ سختست؛ میفهمی؟😩
تو را دیدن به وقت ناز کردن، هر زمان بانو
بهجان مادرم بیروسری؛ سختست؛ میفهمی؟😰
بسیجی هستم و باید خطابت من کنم، خواهر
تورادیدنبهچشمخواهری؛ سختست؛میفهمی؟😑
اَنارستــــــون
بهش بگید: گفتم همیشه فکر وصال تو میکنم؟ : )
بهش بگید:
بايد كه لبم را به لبت سفت بدوزم😬 : )
ای کاش کنکور با ادبیات شروع نمیشد!
آخر چگونه بعد از پیدا کردنِ
پارادوکسِ گیسوانت
حسنِ تعلیلِ قَدَت
ایهامِ چشمانِ نگرانت
استعارهی لعلت
تشبیه زنخدانِ چانهات
و مَجازِ همیشگیِ حرفایت
میتوان ادامه داد؟!
راستی...!
جرمِ در آغوش کشیدنِ معشوق
سر جلسهی کنکور
چند نمره ی منفی دارد؟!
#علیرضا_عبدالمحمدی
🖇💌
رخ پیش از آفتاب مکن عاری از نقاب
ترسم نمازِ صبحِ جهانی قضا شود...😉
#شاطرعباس_صبوحی
🖇💌
طول و عرض کوچهتان را بارها سنجیده است
کفش من دارد ریاضیدان خوبی میشود...🙁
#لاادری
🖇💌