ایتا - اَنارستــــــون

ز استلام لب و خیزران شکایت داشت
از اینکه چوب، رعایت نکرد فاصله را

6.5هزار مشاهده17:54

کشید زجر، هم از دست شمر هم پایش
شبی که گم شد و گم کرده بود قافله را

6.4هزار مشاهده17:54

سبب چه بود که هنگامه ورود به شام
نمی‌شنید صدای بلند هلهله را

6.5هزار مشاهده17:55

و در ازای دو تا بوسه داد جانش را
ندیده چشم کسی اینچنین معامله را

6.2هزار مشاهده17:55

-عقیق‌ شعر
#یا_رقیه‌_جان🏴
#محمدعلی_بیابانی

6.1هزار مشاهده17:55

نمی‌دونید چقَقققققدر این پیامها میچسبه به ما... دمتون گرم✋

6.4هزار مشاهده18:00

باب‌الحوائجی‌ست‌ که‌ همچون‌ عمویِ‌‌خویش
پیوسته‌ خلق‌ را به‌ درش‌ رویِ‌ التجاست
#یا_رقیه‌_جان🏴

6.5هزار مشاهده09:25

نازنینا خم ابروی تو برجاست هنوز؟
بر سر فلسفه‌ی ناز تو دعواست هنوز؟

6.2هزار مشاهده17:55

قسمت ما که بجز خون جگر از تو نشد
سفره‌ی مهر تو با غیر مهیّاست هنوز؟

6.3هزار مشاهده17:55

موی ما در گذر چرخ زمان گشت سپید
موج گیسوی سیاه تو چو دریاست هنوز؟

6.3هزار مشاهده17:55

دام در راه من انداختنت بهر چه بود
جور در مذهب ناجور تو زیباست هنوز؟

1 مشاهده17:55

رازها پشت تبسّم زدنت بود نهان
شرح این مسئله در شهر معمّاست هنوز؟

1 مشاهده17:55

مطالب بعدی