من دوست داشتم سفری را ز کودکی...
#سیدپوریا_هاشمی
#السلام_علیک_یا_علیبنموسیالرضا
اَنارستــــــون
من دوست داشتم سفری را ز کودکی... #سیدپوریا_هاشمی #السلام_علیک_یا_علیبنموسیالرضا
لطفا یکی سلام ما رو به امام مهربان برسونه...
به بر و بحر نخواهی دید کسی چنین که منم آتش
دو سوم بدنم آب است، تو سوم بدنم آتش
نهنگ شعلهوری هستم که میتوانم اگر باشی
میان آبیِ اقیانوس محیط را بزنم آتش
چه کرده داغ تو با قلبم که با تپیدن این کوره
رسوخ کرده به جای خون، به پارههای تنم آتش؟
چه کردهای که منِ آرام میان پیلهی ابریشم
چو اژدها شوم و یکسر بریزد از دهنم آتش؟
چه دوزخیست حیات من که روز واقعه هم حتی
بعید نیست که چون ققنوس، برآید از کفنم آتش
نه شیخم و نه ز صنعانم، جوان کافر زنجانم
که چشمِ خیرهسری انداخت میان پیرهنم آتش
زهی زبان پر از قندی، که سوخت جان مرا چندی
نداد آب حیات اما، نهاد در سخنم آتش
بی خودی شلوغش کردهاند
یلدا که این همه قیل و قال ندارد
یک دقیقه که چیزی نیست...
باید میبودند و شبهای بی تو را میدیدند...
#المیرا_دهنوی