چه کرده داغ تو با قلبم که با تپیدن این کوره
رسوخ کرده به جای خون، به پارههای تنم آتش؟
چه کردهای که منِ آرام میان پیلهی ابریشم
چو اژدها شوم و یکسر بریزد از دهنم آتش؟
چه دوزخیست حیات من که روز واقعه هم حتی
بعید نیست که چون ققنوس، برآید از کفنم آتش
نه شیخم و نه ز صنعانم، جوان کافر زنجانم
که چشمِ خیرهسری انداخت میان پیرهنم آتش
زهی زبان پر از قندی، که سوخت جان مرا چندی
نداد آب حیات اما، نهاد در سخنم آتش
بی خودی شلوغش کردهاند
یلدا که این همه قیل و قال ندارد
یک دقیقه که چیزی نیست...
باید میبودند و شبهای بی تو را میدیدند...
#المیرا_دهنوی
فرض بر این که میان من و تو هیچ نبود
تو! نباید شب یلدا به دلم سر بزنی؟!🤨
#امید_احسانزاده
من که پشتم به شب و روز دگر گرم نشد
ماندهام بی تو ولی در شب یلدا چه کنم🥺
#رضا_کندلوسی
در دیدهی من که از تو دورم، یلدا
رنجیست که یک دقیقه طولانیتر☹️
#میلاد_عرفانپور
ترس دارم که کسی در شَبِ یلدا جانا
نیّتش هم تُ شَوی فال به اسمت باشد😡😤
#مهدی_کمانگر