eitaa logo
اَنارستــــــون
27.3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
208 ویدیو
2 فایل
[خدا مرا برای تو انــــــار آفریده است🌱] شروط _ تبادلات 👈 @shorutAnarestun تبلیغات 👈 @TarefeAnarestun
مشاهده در ایتا
دانلود
‏روزت مبارک سایه‌ی سر♥️ 🎊
اَنارستــــــون
کاروان تجاری ابوطالب، دیروز از دروازه شام وارد حجاز شده. شتران بسیار، زنجیر شده برهم با خمره‌های بزر
ظهر روز سیزدهم آدم که میخواست از سنگ‌های کوه ابوقبیس، کعبه بسازد، سنگ‌ها بر هم پیشی‌ گرفته‌ بودند که جزوی از کعبه شوند و امروز برای علی سینه بشکافند. بزرگان قبیله‌ی بادیه‌نشین جرهم، از هزارها سال‌قبل، اطراف کعبه خانه‌ ساختند و یکجانشین شدند که روزگاری، نوادگانشان بتوانند شاهد واقعه امروز باشند. یهودیان از مواطن خود کوچ کرده و به مکه آمده بودند تا ولادت طفلی را که راهبان، او را بزرگترین دشمن یهود خوانده‌ بودند ببینند. دل توی دل محمد نیست. ابوطالب اضطراب دارد. عقیل این‌پا و آن‌پا میکند. زنان بنی‌هاشم حنا گذاشته‌اند. عالم به هیاهو خاسته. نفس تاریخ در سینه حبس شده. ناگهان دیوار کعبه میشکافد؛ بت بزرگ سقوط می‌کند. خبر بزرگ از راه رسیده. خبر بزرگ در آغوش فاطمه است. خبر بزرگ لبخند می‌زند؛ فاطمه هم. ابوطالب هم. و همه‌ی عالم. ذوالفقار برق می‌زند. تاک‌های انگور حجاز بار می‌دهند. شیرهای بادیه پوزه بر خاک می‌زنند. خاک نجف می‌تراود. خدا نگاه می‌کند؛ که خلقت هستی حالا معنی گرفته و به گوش محمد می‌خواند. ما به واسطه علی پشت تو را گرم کردیم؛ پس محکم باش و عصا بردار که او پس از یاری انبیای پیش‌از تو، حال برای یاری تو آمده؛ چشم شیعیان، در صلب پدرانشان روشن! 🎊
عبادتی که بلد نیستم به غیرِ حسین فقیرِ کرب‌و‌بلای رجب کنید مرا...
روزت مبارک مرررررررد♥️ چقدر این روزا جات خالیه سردار... _شادی روح شهدا صلوات🌹
خورشیدی‌ و زمین‌ و‌ زمان‌ در‌ مدار توست
رجب که به نیمه می‌رسد انگار محتشم دوباره زبان می‌گیرد...
پیش چشمم بوده‌ای بر نیزه‌ها یک‌ سال‌ونیم 🏴
وأمریده‌ علی‌ صدرها‌ و‌ سکنها‌ من‌الجزع... سرانجام امام دستش را بر سینه‌ی خواهر کشید... زینب(ع) آرام گرفت و دیگر بی‌قراری نکرد...
به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من...