eitaa logo
🔅 سید منیرالدّین حسینےِ الهاشمے
3.6هزار دنبال‌کننده
123 عکس
6 ویدیو
5 فایل
دریچه‌ای برای ارائه‌ گزیده‌های کوتاه از اندیشه‌های راهبردیِ اندیشمند فرزانه، مرحوم استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی (بنیان‌گذار فرهنگستان علوم اسلامی قم)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹محسن رضایی: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیت‌الله حسینی الهاشمی تلاش‌های بی‌وقفه‌ای در تدوین قانون اساسی، به‌ویژه وقتی که در پیش‌نویس اولیه آن قانون تقریباً خبری از محوریتِ «اصل مترقی ولایت فقیه» نبود، انجام داد و تلاش‌های ایشان موجب اجماع بزرگانی چون شهید بهشتی و دیگران در این باره شد و پیش‌نویس اولیه تغییر کرد.» http://urly.ir/aQNm ☑️ @moniroddin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺قطعه تصویری از سخنان سید منیرالدین حسینیِ هاشمی در مجلس خبرگان قانون اساسی، سال ۱۳‌۵۸🔻 🔍 ضرورت سازگاری هر گونه تغییری در قانون اساسی با كلیات آن... ☑️ @moniroddin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺قطعه تصویری از سخنان سید منیرالدین حسینیِ هاشمی در مجلس خبرگان قانون اساسی، سال ۱۳‌۵۸🔻 🔍 ضرورت انسجام بین قوا بدون ادغام آن‌ها در یكدیگر ☑️ @moniroddin
🔅 سید منیرالدّین حسینےِ الهاشمے
🔆 عشقِ ترحّمی و عشقِ توسّلی 🔅عشقِتان به همسرتان، از رویِ ترحّم نباشد. 🔅عشقِ توسّلی موجبِ تحملِ نامل
🔆 زنانِ خودگرا، زنانِ جامعه‌گرا، زنانِ تکامل‌گرا ✔️ سید منیرالدین حسینیِ هاشمی: «سه طيف عواطفِ خودگرا، جامعه‌گرا و تكامل‌گرا را می‌توان درباره زن مطرح کرد. زن، یا احساسِ هويتِ «تكامل‌گرا و باللّه» دارد، يا احساسِ هويت «خودگرا» و يا «جامعه‌گرا». 💠 اگر زن، تحقير و تجليل و احساس هويت را به «تجمّل» برگرداند، دعوت به خود را آغاز كرده است. تحريك به خود، يعنی استخدامِ هرزگی و استخدامِ تبرّز و استخدامِ تجاهر، در دعوت به نفس، که سقف هم ندارد. موضوع آرايش، که جزو محورهای اساسی زن است... نوع سادهٔ دعوت به خود است... . نوع منزل، انواع نوشيدنی و پوشيدنی و كليه وسائل اقتصادی مرتباً می‌تواند مظهر خودگرايی و تحريك به خود باشد. در دعوت به نفس، چه نوع آزادی‌ای هست؟ آيا آزادگی از نوع زيبايیِ ايثار است يا از نوع زيبايیِ تجمّل؟ در تجمّل حتماً يك نوع آزادیِ خُرد هست. شخص، در تجمل، ابتهاج پيدا می‌كند، يعنی لذت می‌برد. انسان از چيزی که بپسندد، لذت می‌برد؛ ولی حتما آزادیِ آنی، يعنی تخليه روانی و لذت بردن از وهله، را دارد و تنوع اين لذت را هم می‌توان دائم‌افزا [قرار داد] و برای آن، از نظر عاطفی و روحی، ضریب توليد كرد. رنگ‌های گوناگون، بوهای گوناگون، مزه‌های گوناگون، صداهای گوناگون، و كليهٔ مجاری محيطیِ حسی، كه می‌تواند فرم‌پذير باشد و كيفيت جديد بيافريند و نوع كيفيت قبلی را عوض ‌كند، همهٔ اين‌ها كلاً آزادیِ وهله‌ای، يعنی ابتهاج وهله‌ای و احساس هويت وهله‌ای را به وجود می‌آورند. آزادیِ خُرد هميشه توأم با خودمحوری و خودگرايی است، نه در ارتباط با جامعه‌گرايی و تكامل‌گرايی. 💠 در «جامعه‌گرایی»، احساس هر شخصی برابر با احساس نياز است و ارضاء نیز برابر با «غِنا»ست. ملاحظهٔ نسبتِ بين نياز و ارضاء در جريان تكامل، معنايش اين است كه يك عده بايد رنج ببرند تا عده‌ای دیگر بتوانند خوش باشند! یعنی دسترسی به آزادگی وهله‌ای و موضعیِ خرد، برای همه، در آنِ واحد، ممكن نيست. به عبارت ديگر، «تأمين تجمل برای همه، در آنِ واحد، ممكن نمی‌شود. در سيستم اجتماعی، برای تأمين آزادی وهله‌ای، حتماً يك عده بايد كار و تلاش کنند تا تركيب بوها، تركيب رنگ‌ها، تركيب مزه‌ها و تركيب كليه مجاریِ حسی را توليد كنند. چون توليد بايد توليد اجتماعی باشد. پس اين تبرّز اگر بخواهد انجام بگيرد، بايد عده‌ا‌ی، بيش‌تر كار بكنند و عده‌ای، كم‌تر بهره ببرند. اما اين سقفی كه برای عموم قابلِ‌دسترسی و ارضاء است، تحريك آن به همان اندازه و در همان سطح نیست و تحريك افراد به انگيزش، بايد به طرف بالا شيب داشته باشد. بنابراين ایجاد نظام طبقاتی لازم است. 💠 «تكامل‌گرايی به‌معنایِ عمومی شدنِ ارزش‌هاست، قبل از اين‌كه «جامعه» ملاحظه شود. زن اگر احساس هويت را به خوبی‌ها برگرداند، در اين صورت، تكامل‌گرايی را آغاز كرده است. زنِ تكامل‌گرا [در پیِ] نشر خوبی‌ها و مبارزه با بدی‌ها برای لذتی بالاتر است كه [همان] لذتِ رشدِ غيرِ خود است؛ لذت بهره‌وری و خرسند شدن از تكامل‌يافتنِ غير است. نه فقط ظلم نمی‌كند، نه فقط حق او را نمی‌گيرد، بلكه فداكاری می‌كند كه او را از يك مرحلهٔ فهم و يك مرحلهٔ وجدان به وجدانِ بالاتر و فهمِ بالاتر و عملكردِ بالاتر برساند. تكامل و همزيستی و مبتهج شدن افراد از همديگر، يعنی «این زن» به «او» نفع برساند و او هم بخواهد به این نفع برساند؛ البته به شرطی است كه جامعه، خودگرا و خودمحور و مستکبر نباشد، و متجاوز به غیر و تحقيركننده غير نباشد. خوبی‌ها هم زيبا هستند، يعنی بشر از بدی‌ها، از ظلم‌ها، از ستم‌ها و از تحقيرها رنج می‌برد. ارزش‌ها يعنی ضدِ ظلم‌ها، ضدِ تجاوزها، ضدِ خشونت‌ها، ضدِ بدی‌ها؛ يعنی عدالت. مثلاً بهره‌كشی از غير، ظلم است. تجاوز به حدودِ غير، ظلم است. فدا كردن و استئثار غير، ظلم است. سلب هويت از غير و به‌كار گرفتنِ او در هويت خود، ظلم است. به بیان دیگر، معنای ظلم اين است كه هر فرد، شخص ديگری را، مثل شیء، برای خودش مصرف كند؛ يعنی هويتِ اختيار، هويتِ آگاهی و هويت رفتارِ انسانیِ را از او سلب كند؛ يعنی اسارت گرفتن غير، ظلم است، در حالی که او هم، مثل هر شخص دیگر، بندهٔ خدا و دارای هويت انسانی و كمالاتی است و می‌تواند آدم كاملی باشد.» (سال ۱۳۷۸/ تقطیع و تنظیم فیش‌: مهدی میرزایی) ☑️ @AndisheMonir
🔆 روابط زن و مرد باید سازگار با نظریه توسعه و پیشرفت باشد. 🔅اگر روابط زن و مرد مقنن نشود، استقرارِ در محبت پیدا نمی‌شود و ایثار محقق نمی‌شود. 🔅رابطه زن و مرد هر قدر مقنن‌تر بشود، کارخانهٔ انسان‌سازی شما بهتر می‌تواند كار كند. ✔️ سید منیرالدین حسینیِ هاشمی: «می‌گوييد: رابطهٔ زن و مرد چگونه بايد باشد؟ می‌گويم: آن‌گونه كه با توسعهٔ اجتماعی سازگار باشد. می‌گوييد: توسعهٔ اجتماعی در جامعهٔ اسلامی چيست؟ می‌گوييم: انگيزه و انديشه و عملش بايد مرتباً الهی‌تر بشود. می‌گويید: برای اين مناسك هم داريد؟ می‌گويیم: بله. نيازها و ارضايش را مقنن كردند. اگر در اين مناسك كار بكند، اين آدم اهل محبتِ مستقر می‌شود. می‌گويید: محبتِ مستقر را برای چه چيزی می‌خواهیم؟ می‌گوییم: اگر امروز يك جوان با يك دختر باشد، روز ديگر با يك دختر ديگر، یا احياناً همزمان باهم باشند، اين تلوّن و تنوع شديدی را كه شما می‌آوريد، منشأ آن می‌شود كه استقرارِ محبت پيدا نشود. می‌گوييد: اگر استقرار محبت پيدا نشود چه می‌شود؟ می‌گوییم در آن صورت، موضوع محبت، خود فرد و انانیت فرد می‌شود، و گرايش به غير، و ايثار تحويل نمی‌دهد. می‌گویيد: ايثار تحويل نداد، چطور می‌شود؟ می‌گويم: نظام شما نظامی است كه بايد آخرش «و يؤثرون علی انفسهم ولو كانت بهم خصاصه» بشود و [آمادگی] «شهادت» تحويل بدهد. در‌حالی‌كه اين، نمی‌دهد؛ اين ماشين به درد آن كار نمی‌خورد. در هر حال شما هرچه چرخ اين كارخانه را بتوانيد نظمش را دقيق‌تر كنيد، سرعت بيشتری در آن امكان‌پذير خواهد بود. يعنی كارخانه‌ای که، سيستمی که، ارگانی كه با بخار كار می‌كند، يك ميزان نظم در توليد آلياژ و مولكوش می‌خواهد. اما كارخانه‌ای كه با سليس كار می‌كند، يك حرف ديگر است . شما هرچه تأثير را بخواهيد بالا ببريد، بلافاصله بايد بگوييد: اين سرعت، در ساختار متناسبش می‌تواند عمل كند. نظام و ساختار و سيستم متناسب با انرژی‌تان را بايد بياوريد. رابطه زن و مرد هر قدر مقنن‌تر بشود، انسان‌سازی شما بهتر مي‌تواند كار كند. اگر انسان‌سازیِ شما بهتر كار كرد، بايد تكنولوژی متناسبش را بتوانيد ايجاد كنيد. يك وقت می‌گوييد: در تكنولوژی موجود، كه محرك انسانی‌اش علاقه به دنيا و حرص و تنوع است، اين يك حرف ديگر است . وقتی می‌گوييد اهداف توسعه را الهی كرديم، می‌گوييم خيلی خب، حالا تعريف از نظم هم بايد الهی باشد. تعريف از آزادی هم بايد الهی باشد، تعريف از تكنولوژی و سرعت پيشرفتش هم بايد الهی باشد. بنابراين، مقنن نبودن يا كمتر مقنن بودن، يعنی ضريب دقت را كم كردن؛ که قطعاً بالا رفتن ضريب دقت را نتيجه نمی‌دهد؛ بلكه مقنن‌تر شدن، برابر است با بالا رفتن ضريب دقت، ضريب دقت بالا رفتن برابر است با ساختار و نظام را هماهنگ ساختن با انرژی متناسبی كه منشأ سرعت است. حالا انرژی اختيار جناب‌عالی بنا هست در نظم بالاتری در بهينه‌سازی خودتان عمل كند؛ طبيعتاً هرج و مرج جنسی را نمی‌تواند بپذيرد؛ چون تعريف از نياز و ارضائش در يك دستگاه ديگر می‌چرخد.» ۱۳۷۸/۳/۲ ☑️ @AndisheMonir
🔆 ریشهٔ ظلم به زنان، طغیانِ اخلاق است. ✔️ سید منیرالدین حسینیِ هاشمی: «اگر كسی فلسفه تاريخ نداشته نمی‌‌تواند ريشه ظلم را تحليل كند. ممكن است كسی بگويد [ریشهٔ ظلم] در كمبود قوانين مدنی است كه بايد به نفع زنان باشد و [حال‌آن‌که] قوانين مدنیْ مردسالارانه تنظيم شده است. يا ممكن است ماركسيست‌ها احساس مالكيت اقتصادی را زيربنای اين ستم بدانند و بگويند بايد تحول در نظام اقتصادی جامعه به وجود بيايد. ما همه اين‌ها را روبنا می‌دانيم و اساس آن طغيان اخلاق است. اگر طغيان اخلاق وجود داشت، ايثار تبديل به استيثار می‌‌شود و بنابراين نسبت به همه اقشار جامعه اين ستم اتفاق می‌افتد، از جمله زن. هركس قدرت داشته باشد از ديگران سوءاستفاده می‌كند؛ مرد از زن، و اگر زن هم قدرت داشته باشد از زن سوء‌استفاده می‌كند. جنگ قدرت پيدا می‌شود. فقط ايثار است كه می‌تواند اين مسئله را حل كند و آن‌هم در مكتب انبياء اتفاق می‌‌افتد. در‌واقع همان نگاه فلسفه تاريخی به مسئله است.» ☑️ @AndisheMonir
🔆 زنان ۵ دسته هستند. 🔅زنان می‌توانند یک لباس ساده را با ۵ انگیزهٔ متفاوت بدوزند! 🔅زنان می‌توانند در موازنه ارزی نقش مثبت ایفا کنند. ✔️ سید منیرالدین حسینیِ هاشمی: 1⃣ گاهي مادری براي فرزندش لباسي می‌دوزد و هدفش اين است كه لباس فرزندش را به‌گونه‌اي زيبا بدوزد كه وسيلهٔ تفاخرش به مردم باشد. اين يك نوع حساسيت و يك گونه انگيزه است كه منشأ چنين عملي مي‌شود. 2⃣ دوم این‌که زن لباس را براي تفاخر فرزندش نمي‌دوزد، بلكه اين كار را براي خشنود شدن شوهرش انجام مي‌دهد. طبيعتاً اين نمونه، يك سطح بالاتر از قبلي است. 3⃣ سطح بالاتر از اين هم فرضاً به اين صورت است كه زن آن لباس را تنها به‌خاطر خشنودي شوهرش نمي‌دوزد، بلكه به‌خاطر خدا صرفه‌جويي در زندگي را لازم مي‌داند. او خشنودي خدا را می‌طلبد، گرچه از شوهرش هم قدرداني مي‌كند. ته قلب و محور و بنيان قلب او بر محبت نسبت به خدا استوار است، لذا احترامي هم كه به شوهرش مي‌گذارد احترام الهي است، مادي نيست و براي جلب يك نفر به خود و فريفته‌گري نيست. طبيعي است كه اين رتبه نسبت به مراتب قبل والاتر است. 4⃣ يك رتبه از اين والاتر هم متصور است و آن اين‌كه زن بگويد من در اين كار طالب رضاي خدا هستم، اما نه‌تنها در شكل خشنود نمودن شوهر؛ چون در عين اينكه به شوهر احترام مي‌گذارم، ولي انجام اين كار تنها در شكل خشنودي شوهر ـ كه طبيعتاً رضاي خدا هم در اين است ـ براي من كوچك است و من به اين حد قانع نيستم و به دنبال امري بالاتر و والاتر از اين هستم، فرضاً مي‌گويد نظام اسلامي ايران در مقابله با استكبار، از نظر ارزي (ارز خارجي) دچار مضيقه است و لذا من در اين فكرم كه در حد توانم و به هر اندازه كه مي‌توانم لباس بچه يا شوهرم را خودم بدوزم و راضي نباشم كه لباس از ساير كشورها به ايران وارد شود تا منجر به هزينه ارزي گردد؛ چون ما دچار محدوديت ارزي هستيم. يا فرضاً بگويد موازنه ارزي متأثر از الگوي مصرف است كه من هم يكي از مصرف‌كنندگانم، لذا من تاب تحمل پايين آمدن ارزش ارز را ندارم و لذا سعي مي‌كنم به مقدار قدرت خودم، سهيم در مشكلات ارزي نباشم. 👉 اگر در اين مثال دقت كنيد درمي‌يابيد كه اين زن به «نظام ولايت» توجه دارد و مي‌گويد: «من مي‌خواهم به اين نظام كمك كنم». اين، بالاتر از مرتبه قبل است. این رتبه را «رتبه كلان» مي‌نامم. 5⃣ حال از اين رتبه هم پا فراتر می‌گذاریم و ارتباط امور زنان با تكامل اجتماعي را، در قالب رابطه دوخت يك لباس با تكامل اجتماعي، اجمالاً مطرح می‌کنیم. آن زني كه فرضاً مي‌گويد: كل نظام به منزلت يك دستگاه پخش (دستگاه بلندگو) است و يك «پرچمدار» و رهبري است كه از طرف «نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم» مي‌خواهد به وسيله اين دستگاه، صداي اسلام را به جهان برساند، لذا من نبايد بلندگوي اسلام را ضعيف كنم، من بايد بگذارم اين صداي «تاريخي» به گوش مردم جهان برسد، من نبايد با «مصرف» خود در راه تكامل بشر سنگ‌اندازي كنم.» (۱۳۷۷) ☑️ @AndisheMonir
🔆 در زمان پیروزی انقلاب اسلامی، کسی به خانم‌ها نگفت که چادر بپوشند، اما خیلی از خانم‌های بی‌حجاب چادری شدند. 🔆 هرگاه قدرت سیاسیِ شما و ولایتِ اجتماعی شما رو به رشد باشد، منطقِ کفر شکسته می‌شود و زمینهٔ پذیرشِ عمومیِ احکام اسلام، ازجمله حجاب، بیش‌تر خواهد شد. ✔️ سید منیرالدین حسینیِ هاشمی: «در مورد این‌که شما اصولاً لباس‌ها را چگونه باید متحول کنید، باید گفت: در زمان پیروزی انقلاب اسلامی، کسی به خانم‌ها نگفت که چادر بپوشند، اما خیلی از خانم‌های بی‌حجاب چادری شدند. الآن کسی در فرانسه برای زن‌ها محسّنات حجاب را تبلیغ نمی‌کند، بلکه حجاب لباس انقلاب شده است دربرابرِ استکبار و کفر. در زمان جنگ هرگاه در حمله‌ای بر عراق غالب می‌شدید، پافشاریِ متخصصانِ مخالف بر مطالعاتشان شکسته می‌شد و شما آن‌ها را به فکر فرو می‌بردید. هرگاه قدرت سیاسیِ شما رو به توسعه باشد و ولایت اجتماعی شما رو به رشد باشد، منطق کفر شکسته شده و بی‌رنگ می‌شود؛ سپس پذیرش عمومی از احکام اسلام، ازجمله حجاب، بیش‌تر خواهد شد.» ۱۳۶۹/۸/۲۲ ☑️ @AndisheMonir
🔆 اهمیت «شعار» ✔️ سید منیرالدین حسینیِ هاشمی: «خيال نکنيد ارزشِ «شُعار» کم است! اين «شُعار» است که به‌دنبالِ خودش، منطق و مکتبش را جاری می‌‌کند. این «شُعار» است که افکارِ قبل را شست‌وشو می‌‌دهد و زمينه را برای جريان احکام الهی مهیا می‌کند.» ☑️ @moniroddin
شعار.mp3
742.5K
💥 طنین صدای علامه سید منیرالدین حسینیِ هاشمی را بشنوید! (۹۰ ثانیه) ○ زمان: ۳۵ سال قبل (سال ۶۲) ○ مکان: نماز جمعهٔ شیراز 🔹 موضوع: اهمیتِ «شُعار» 💠 سید منیرالدین حسینیِ هاشمی: «خيال نکنيد «شُعار» کم‌ارزش است! اين «شُعار» است که به‌دنبالِ خودش، منطق و مکتبش را جاری می‌‌کند. این «شُعار» است که افکارِ قبل را شست‌وشو می‌‌دهد و زمينه را برای جريان احکام الهی مهیا می‌کند.» ☑️ @moniroddin
🔆 بايد بپذيريد كه جوانان می‌خواهند «احساسِ هويت» كنند. اين را كم حساب نكنيد! 🔅جوانان می‌خواهند سری دربينِ سرها پيدا كنند. 🔅 مشكلات جوان‌ها فقط مسئلهٔ «اشتغال و بيكاری» نيست. 🔷 سید منیرالدین حسینیِ هاشمی: «مشكل جوان‌ها فقط مسئلهٔ اشتغال و بيكاریِ آينده نيست. بايد بپذيريد كه اين‌ها می‌خواهند احساسِ هويت كنند. احساس هويت كردن به‌معنای اين است كه اين‌ها نيز می‌خواهند سری دربينِ سرها پيدا كنند. اين را كم حساب نكنيد! از سن ۱۶ تا ۲۶ سال، سنی است كه شخص، به هرگونه‌ای که شده، می‌خواهد نامجو شود؛ يعنی ابتدایِ رشدِ رياست‌طلبیِ اوست. اگر می‌خواهيد اين مطلب را آزمايش كنيد ببينيد «قهرمان‌دوستی‌ِ» این‌ها چقدر است؟ يعني ببينيد فوتباليست يا وزنه‌بردارِ [ایده‌آلِ‌شان] چه كسی است؟ اين‌ها محبوب جوان‌ها هستند. بعضی از جوان‌ها حتی دوست دارند كه رابطهٔ جنسی‌شان را هم تحتُ‌الشعاعِ «يك هويتی كه دارند» باشد و يك دختری آن‌ها را بپسندد. اگر جوانان احساس بی‌هويتی كنند يا هويتشان ضدِهويت شما دربيايد به نتيجه دلخواه نمی‌رسيد. ارتباط با هويت جوانان، مسئله بسيار مهمی است.» (۱۳۷۸) ☑️ @AndisheMonir
💥 جوان نمی‌تواند ازدواج کند، به نظام فحش می‌دهد و مطالبهٔ «آزادی» می‌کند. 👈 این «آزادی‌خواهی» ناشی از «دموکراسی‌خواهی» نیست؛ ناشی از «تحقیری» است که «مدل سرمایه‌داری» و «اختلاف طبقاتی» بر این ملت تحمیل کرده.🔻 ◀️ متن کاملِ مطلب در کانالِ علامه «سید منیرالدّین حسینےِ هاشمے»: https://eitaa.com/moniroddin/159 👈
🔆 جوان نمی‌تواند ازدواج کند، به نظام فحش می‌دهد و مطالبهٔ «آزادی» می‌کند. 👈 این «آزادی‌خواهی» ناشی از «دموکراسی‌خواهی» نیست؛ ناشی از «تحقیری» است که «مدل سرمایه‌داری» و «اختلاف طبقاتی» بر این ملت تحمیل کرده. 🔷 سید منیرالدین حسینیِ هاشمی: «نیاز جنسی و نیاز اقتصادی عجیب به هم گره می‌خورند. یعنی «بستر طبقاتیْ» فرد را تحقیر می‌کند؛ وقتی تحقیر کرد، درواقع به او می‌گویند: «تو دیگر نمی‌توانی زندگیِ آبرومندی داشته باشی! نه تا ۲۶ سال، بلکه تا ۳۶ سالگی و بالاتر. لذا برو و سال‌ها در انتهای صف بایست! اگر بخواهی ازدواج کنی نیز باید انتهای صف بایستی و فعلاً زندگی با احساس حقارت را بپذیر!». این برای جوان بسیار تلخ است. در این صورت، جوان می‌خواهد محدودیت ارزشی را بشکند؛ می‌خواهد انتقام بگیرد. این‌که جوان ‌«هیپی» می‌شود یا دختر موی سرش را بیرون می‌گذارد، می‌خواهد بگوید «پس من نیز محدودیت ارزشی را نمی‌پذیرم». این عملِ جوان، دقیقاً عکس‌العملِ تحقیرِ جامعه به‌وسیلهٔ سرمایه است؛ درحالی‌که نام آن را «آزادی» می‌گذارد. آزادیِ فردی وقتی پیدا می‌شود که شما ابتدا «تحقیر» کرده باشید. اگر «تجلیل» کنید کسی نمی‌گوید آزادی می‌خواهم! آن موقع که انقلاب در اوجِ جوش‌وخروش بود حرفِ آزادی طرف‌دار نداشت. حتی اگر رادیوهای بیگانه نیز بسیار تبلیغ می‌کردند حرف دموکراسی در زمان جنگ طرف‌دار نداشت! الآن برای جوانان لبنانی، حرف آزادی فریبنده نیست؛ زیرا احساس هویت و احساس کرامت می‌کنند و «کریم‌تر شدن به‌وسیلهٔ ایثار» را آرزو می‌کنند؛ چون کسی استیثار نمی‌کند و نمی‌گوید «تو باید ذلیل و زیردست من شوی و مذهب هم مهر و امضایش را پای آن بزند». حال، وقتی از یک‌ طرف، شما مصرف کالای لوکس و سفرِ کیش را تبلیغ و تجلیل می‌کنید و اعتبارات را مادی می‌کنید، و از طرف دیگر، نظام هم «اسلامی» است، چه انتظاری از جوان دارید؟ بعد از تحقیری که نسبت به جوان‌ها می‌کنیم و می‌گوییم: «اگر تو بخواهی زندگی آبرومندی داشته باشی، فعلاً باید آخر خط بایستی و چون آشنایی و رابطه‌ای هم با هیچ جناح و گروهی نداری، بنابراین کسی از تو حمایت نمی‌کند»، آیا این جوان واقعاً محدودیت‌های ارزشی شما را مقدس خواهد شمرد؟! (فقط آن جوانی این‌گونه خواهد بود که ملکهٔ عدالت پیداکرده باشد؛ یعنی بر نفس خود حاکم شده باشد و بگوید: «من اصلاً اعتراض نمی‌کنم»!) بنا بر آنچه عرض شد، من اساس آزادی‌خواهی جوان‌ها را [مطالبهٔ] «دمکراسی» نمی‌دانم. پس ‌از این‌که سهام شرکت‌های اقماری دولت را درست کرده و نحوه مدیریت آن را خصوصی کردید و «سرمایه‌‌داری»، با یال و کوپالش، استقرار پیداکرده است، هویت اولیهٔ (هویت انقلابیِ) جوانان را متلاشی کرده و موردحمله قراردادید و هویت آنها را هویتِ پول کردید، در این صورت، آن‌ها می‌گویند «این‌ها خودشان برای پولدارها ‌همه‌چیز درست می‌کنند و برای قدرتمندان سیاسی هم که همه‌چیز فراهم است (یعنی هم پسر تاجر می‌تواند زن بگیرد و هم پس فلان آخوند)، امّا می‌گویند این چیزها برای تو حرام است؛ تو برو تِی بکش!». 👈 در پاسخ، جوان نیز می‌گوید: «هیچ برهانی را قبول ندارم! آیا بائُک تَجُرّ و بائی لاتَجُرّ؟! آیا غریزه جنسیِ تو ارضا شود و غریزه جنسیِ من ارضا نشود؟! آیا محدودیت جنسی برای من چوب آخر است که می‌زنید؟ یعنی محدودیت مالی که دارم، محدودیت مقامی هم دارم، حال می‌گویید محدودیت جنسی هم داشته باشم؟! پس اگر این‌گونه است من دمکراسی را می‌خواهم تا حداقل آزاد باشم و بتوانم دهن‌کجی و اعتراض کنم!» در این صورت، همین جوان علیه نظام نیز فعالیت می‌کند.» (۱۳۷۸) ☑️ @AndisheMonir
🔵 چند نکته از «علامه سید منیرالدین حسینیِ هاشمی» دربارهٔ «انقلاب اسلامی ایران» 🔆 به نظر ما عدم شكست انقلاب، قطعى است؛ چون انقلاب در وجدان عمومى جهان پيدا شده است. https://eitaa.com/moniroddin/86 🔆 گاهی يک عده از مقدّسين که می‌خواهند به آیت‌الله خامنه‌ای حمله کنند، دعای بر حضرت ولی عصر(عج) می‌کنند! این دعا ازقبیلِ گریه‌هایِ مقدّسینِ نهروان است. https://eitaa.com/moniroddin/94 🔆 در زمان پیروزی انقلاب اسلامی، کسی به خانم‌ها نگفت که چادر بپوشند، اما خیلی از خانم‌های بی‌حجاب چادری شدند. https://eitaa.com/moniroddin/149 🔆 به مناسبات شخصی‌مان حسّاس هستیم، اما به مناسبات حکومتی، خیر! https://eitaa.com/moniroddin/82 🔆 از گناهان بسيار بزرگ، ايجاد شايعه‌ای است كه دل مسلمين را به نظام اسلامی سرد كند و عزت کفار را القا کند. https://eitaa.com/moniroddin/80 🔆 گناهان اجتماعی، نسبت به مقام ولايت است. https://eitaa.com/moniroddin/72 🔆 شهید بهشتی از بنده سؤال کردند: شما برای حفظ حرکت انقلابی، چه چیزی را لازم می‌بینید؟ عرض کردم: جهان‌بینی، فلسفهٔ تاریخ، جامعه‌شناسی. https://eitaa.com/moniroddin/20 🔆 افرادی كه عليه حكومت دینی نِق می‌زنند، آب به آسياب دشمن می‌ريزند. ما هم، با كوتاهی‌هايِمان، همان كار را می‌كنيم. https://eitaa.com/moniroddin/76 🔆 درس ولایت فقیهِ حضرت امام(ره) در نجف، افقِ دید و اندیشه من را ارتقا داد. https://eitaa.com/moniroddin/77 🔆 در مبارزه، مرز ما مرز اعتقادات است. https://eitaa.com/moniroddin/89 ☑️ @moniroddin
🔆 پياده شدنِ مدل سرمايه‌داري در ایران، بستر شکل‌گیریِ شکاف طبقاتی و تحميلِ محروميت‌های اقتصادی و فرهنگی و محرومیت‌های جنسی است. 🔷 سید منیرالدین حسینیِ هاشمی: «پياده شدنِ مدل سرمايه‌داري در ایران بستر تحميل محروميت‌هاي سياسي و فرهنگي شده، و مشکلات اقتصادی و اختلاف طبقاتی به‌وجود آورده است. در ايران، [فرضا]ً ۲۰ درصد از جامعه، هم پول دارند و هم مقام دارند و هم ارضاء جنسي دارند؛ ۳۰ درصد به‌صورت متوسط در فشار هستند ولي اين‌ها را تا حدودی دارا هستند. و ۵۰ درصد هم در فقر اقتصادي، فقر جنسي و فقر هويتي زندگي مي‌كنند. چون آنها دارند تحقير‌شأن مي‌كنند! جامعه دارد تحقيرشان مي‌كند! بَعد، غرب به اين جمعيت بزرگ (به این ۵۰ درصد) مي‌گويد: شما آزاديد! شما آدم هستيد! اختيار شما به دست خودتان است! اين‌ها چكاره هستند؟! اين ارزش‌ها هستند كه شما را اين‌طور محدود كرده‌اند!! 👈 يك بار نمي‌گويد «انگيزش مادي» و «اختلاف طبقاتي» و «نظام سرمايه‌داري» شما را اين‌طور كرده است! يك بار نمي‌گويد غلط بودنِ «نظامِ توزيع ثروت، قدرت، اطلاعات»، شما را اين‌گونه كرده است! مرتب می‌گويد «وابستگي شما به ارزش‌ها» شما را اين‌طور كرده است! بنابراين، طبيعي است كه در جامعه ناهنجارهاي تلخي به‌وجود آيد كه براي دشمن مايهٔ اميدواري می‌شود و او می‌تواند ارزش‌هاي اسلامی را، به‌دليل محروميت‌هايي كه خودِ نظام سرمايه‌‌داري در عمل براي مردم ايجاد كرده است، مورد هجوم قرار بدهد!» ☑️ @AndisheMonir
● امروز، ۱۲ اسفند، هجدهمین سالروزِ رحلتِ متفكّرِ فرزانه، علامه سید منیرالدین حسينی الهاشمی است. برای شادی روح آن مرحوم، فاتحه‌ای قرائت بفرمایید.
🔵 مصاحبه با آیت‌الله حائری شیرازی درباره مرحوم سید منیرالدّین حسینیِ هاشمی ramzeobour.com/پیش-از-انقلاب-برای-ولایت-فقیه-طرح-داشت.html 🔵 مصاحبه با دکتر محمدباقر ذوالقدر درباره مرحوم سید منیرالدّین حسینیِ هاشمی ramzeobour.com/برای-تصویب-اصل-ولایت-فقیه-شب-و-روز-نداشت.html ☑️ @moniroddin
🔆 سید منیرالدّین حسینیِ هاشمی، فیلسوف انقلاب است ✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری: «به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی(دام عزه)، انقلاب اسلامي در مرحله‌ عبور از «نظام اسلامی» به «دولت اسلامی» قرار دارد. تئوریزه کردن رفتار دولت، که تداول ایام بین جریان‌ها صرفاً یک تداول ایام سیاسی نباشد و حقیقتاً یک اتفاق فرهنگی بیفتد، کار بسیار دشواری است. برخی این را یک کار ساده تلقی کرده‌اند اما به تدریج روشن می‌شود که این‌طور نیست... . من اهل مبالغه نیستم ولي مدعی هستم که تنها فیلسوف انقلاب اسلامي، علامه سید منیرالدین حسینی شیرازی (ره) است. بنده ایشان را فیلسوف انقلاب می‌دانم و لاغیر. کسی بود که عمق درگیری فرهنگی جبهه‌ حق و باطل را فهميد و تلاش کرد مسیر انقلاب اسلامی را برای عبور از این فضا به سمت تمدن اسلامي، تئوریزه کند. البته الحمدلله نیروهای بسیارخوب و فرهیخته‌ای در حوزه و دانشگاه داریم که برخی از آنان به مفهوم حقیقی، نخبه هستند و دغدغه‌ آنان همین مسئله است؛ اینان مایه‌ امیدند. اما من فقط یک فیلسوف می‌شناسم که در مسير توليد تئوری بنیادین متناسب با عمق استراتژیک انقلاب اسلامی حرکت کرد. خدای متعال بر درجات همه عالمان اسلام بیفزاید؛ زحمت‌هاي فراواني کشیده شده است؛ بنده نمی‌خواهم قدر زحمتی را کم کنم؛ غرضم این نیست. می‌خواهم بگویم مسئله‌ انقلاب اسلامی بسیار جدی‌ و عمیق است؛ اگر مبارزه را به آن لایه‌های بسیارعمیق نکشانیم، [موفق نمي‌شويم؛] مثلاً گاهی در حوزه ما روش تحقیق‌های غربی برای پایان‌نامه‌های فضلای حوزه تدریس می‌شود! آيا ما به این نحو، به عمق انقلاب فرهنگی می‌رسیم؟ اگر ما در روش تحقیق، با غربی‌ها دعوا نداریم، سر چه دعوا داریم؟!»، ۹۶/۱/۱۸ ☑️ @moniroddin
● ۱۲ اسفند ۱۳۹۷، هجدهمین سالروزِ رحلتِ متفكّرِ فرزانه، علامه سید منیرالدین حسينیِ هاشمی
💠 خاطرهٔ مرحوم محمدجعفر امامی شیرازی (عضو سابق جامعه مدرسین حوزه) درباره خصوصیات اخلاقیِ سید منیرالدین حسینیِ هاشمی 🔷 رعایت آداب و اخلاق از نگاه اخلاقي، او [سید منیرالدین حسینی] يك روحاني بسيار منضبط بود. از نگاه من، رعايت اين نكات اخلاقي كه او مراعات مي‌‏كرد واقعاً بسيار سخت است، در نشستن، ايستادن، راه رفتن با دوستان، لباس پوشيدن، استعمال كلمات و القاب، احترام به فقهاء و علماء و بزرگان، متانت در سخن و... به‌گونه‌‏اي بود كه انسان دلش مي‌‏خواست بگويد «تا اين حد صلاح نيست». اين برخوردها نسبت به فرزندان و بستگان نزديك نيز مشاهده مي‏‌شد. (از ميان همه موارد مي‏‌توانم يك نمونه را بياورم، اگر شما همراه او در يك اتومبيل سوار مي‏‌شديد، از رعايت تقدّم و تأخر در نشستن كه بگذريم، تا شما را به مقصدتان نمي‌‏رساند خود به مقصد نمي‏‌رفت و اگر اصراري از ناحيه شما بود كه او اول به مقصد برسد و شما مي‏‌خواستيد اول كوچه پياده شويد و برويد، او هرگز راضي نمي‏‌شد، پس از پياده شدن از راننده مي‌‏خواست كه تو را به مقصد برساند. در حالي كه ما به‌راحتي، رفيقمان را در نزديك‌ترين راه به مقصدش پياده مي‏‌كنيم و خداحافظي و احساس مي‏‌كنيم به او خدمتي نموده‌ايم ولي او هرگز حاضر نبود همراهش را در بين راه پياده كند.) 🔷 عبادت و دعا گرچه ما هيچگاه همسفر نبوديم و در منزلي بيتوته نكرديم، ولي چند علامت گواهي مي‌‏داد كه بسيار اهل عبادت و دعا است. در زمان‏‌هاي مختلف كه ملاقات داشتيم او را در حال وضو يا خواندن نماز مستحبّي مي‌‏ديدم، و قبل از آغاز هر بحثي، قسمت مهمي از بحث را به دعا اختصاص مي‌‏داد، دعاهائي كه مخصوص خودش بود، دعاهايي كه اكثر جنبه اجتماعي داشت. از همه گذشته، پينه‌‏هايي كه روي پاهايش بود دليل روشني بر تداوم دعا و زيارت بود، به علاوه از ادبياتي كه در مباحثش به كار رفته، مي‏‌توان استشمام نمود كه اهل دعا و زيارت بسيار بوده كه در نظام‌‏سازي از دعاها بهره فراوان جسته است. چه نظرياتش با اينكه از استدلال‏‌هاي عقلي و محكم برخوردار بود، ولي نظريهٔ مشهور فقها و بزرگان شيعه را همواره مدّ نظر داشت. 🔷 عشق و ارادت به اهل بیت(ع) عشق و علاقه‌‏اش به خاندان وحي، در سر حدِ بالايي بود، از گريه‏‌هاي بلند و تكان‌دهنده‌‏اش در مجالس سوگواري معلوم بود كه محبّت اهل بيت (ع) آن‌چنان قلبش را مالامال ساخته بود كه به هنگام شنيدن مصائب آنها قلبش از جا حركت مي‏‌كند و مي‏‌خواهد از سينه به بيرون پرواز كند. دوستاني كه در سفرهاي زيارتي مشهد رضوي (ع) با او بوده‌‏اند نقل كرده‌‏اند كه او از فاصله‏‌هاي دور كفش‌ها را بيرون مي‌‏آورد و با بكاء شديد به سمت حرم حركت مي‏‌كرد. خداي او را غريق رحمت خود سازد و بر اعمالش پاداش خير دهد، و با اجدادش محشور گرداند. 📝 منبع: بُرشی از یادداشتِ محمدجعفر امامی شیرازی (۸۰/۱/۱۷) به‌مناسبت رحلت سید منیرالدین حسینی هاشمی □ زندگی‌نامه محمدجعفر امامی(ره): urly.ir/ajm9 □ زندگی‌نامه سید منیرالدین حسینی(ره): urly.ir/Va6d ☑️ @moniroddin
#پرونده_هواپیماربایی 🔴 ماجرایِ حضورِ «علامه سید منیرالدین حسینی هاشمی» در هواپیمایی که گروهگِ تروریستیِ منافقین ربودند و به پاریس بردند (در ۱۵ تیر ۱۳۶۲). 💥 #سید_منیرالدین_حسینی: من در ماجرای هواپیماربایی بحمدلله اصلاً مضطرب و دلواپس نشدم و هویت خودم را هم کتمان نکردم و در بازجویی هم به صراحت گفتم که بنده عضو جامعه مدرسین هستم و در مرکزی به نام فرهنگستان کار می‌کنم. چون کتمان کردن را نوعی عقب‌نشینی از موضعِ خودم در دفاع از نظام اسلامی می‌دانستم. 💥 #مناظرهٔ سید منیرالدین حسینی با منافقین (در هواپیما) و با نمایندهٔ پلیس فرانسه (در فرانسه) 💥شعارهای انقلابیِ مسافران و به هم خوردنِ نقشهٔ #مسعود_رجوی در فرانسه برای بهره‌برداریِ سیاسی و رسانه‌ای از ماجرای هواپیماربایی 💥شوخیِ آقای #هاشمی_رفسنجایی درباره ربوده شدن سید منیرالدین حسینی ☑️ @moniroddin 👈
روزنامه اطلاعات، ۱۶ تیر ۱۳۶۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹گزارش خبرگزاری فرانسه دربارهٔ هواپیمایی که منافقین در ۱۵ تیر ۱۳۶۲ ربودند و به پاریس بردند. «سید منیرالدین حسینی هاشمی» در فیلم دیده‌ می‌شود.