#موشن_گرافیک بم شهری که فرو ریخت ولی نمرد.... نقش شهید سلیمانی در شکستن بن بست زلزله بزرگ ۵ دی ۱۳۸۲ --------------------------------------------------------- @Andisheh_javan

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود ای که بستی راه را در کوچه ها بر فاطمه گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود 🏴واحد بسیج دانشجویی خواهران دانشگاه علمی کاربردی زرندفرارسیدن شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) را تسلیت عرض مینماید. @Andisheh_javan

💥به همت بسیج دانشجویی دانشگاه علمی کاربردی شهرستان #زرند برگزار شد: 🏴برگزاری مراسم عزاداری بمناسبت ایام فاطمیه @Andisheh_javan

🖤 ای وای مادرم 😭 🏴 ایام #فاطمیه و ايام شهادت سیدة‌السادات، امّ الائمة، حضرت زهرا سلام الله علیها را محضر صاحب عصر و زمان، آقا امام مهدی عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف رو خدمت شما بزرگواران تسلیت و تعزیت عرض می‌کنیم🏴 @Andisheh_javan

پیشرفت ۲۹ پله ای در حوزه ثبت اختراعات ‼️ 🌀ایران در سال ۱۳۷۸ رتبه ۳۹ را در حوزه ثبت اختراع داشته است که این آمار در سال ۱۳۹۷ به رتبه دهم رسیده است. 📍منبع: بانک جهانی https://irna.ir/xjJDGf #دستاوردها #ایران_قوی #برای_ایران @Andisheh_javan

🏴مراسم عزاداری تکیه ابوالفضل،خیابان اسدآبادی #شهرستان_زرند @Andisheh_javan

دعای فرج به نیت سلامتی و ظهور آقا امام زمان( عج الله) و سه صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم‌ و فرجنا به🤲 @Andisheh_javan

🔺مراسم تشییع پیکر آلاله های سرو قامت در شهر کرمان در سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با حضور پر شور مردم دیار مُلک سلیمانی @Andisheh_javan

🎥  🌹مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا(۲۳/احزاب ) سلام بر سردار دلها مجاهد فی سبیل الله @Andisheh_javan

🏴 زیر "چادرت" امن ترین جای جهان است . . . #فاطمیه #یا_زهرا @Andisheh_javan

🏴مراسم عزاداری #تشییع نمادین بی بی‌حضرت فاطمه(س) #حسین_آباد_جاده_رفسنجان🖤 بسیج دانشجویی دانشگاه علمی کاربردی شهرستان #زرند @Andisheh_javan

پندانه ✍مردی از کنار بیشه‌ای میگذشت، چشمش به پرنده‌ی کوچک و زیبایی افتاد. آن را گرفت. پرنده در حالی که ترسیده بود گفت: "از من چه می‌خواهی؟" مرد گفت: "تو را میکُشم و می خورم." پرنده گفت: "جثه‌ی من کوچک است و چیز زیادی از من به دست نمی آوری" اما من می توانم سه سخن حکمت آموز به تو بگویم که برای تو سود بیشتری دارد! مرد پذیرفت.پرنده گفت: "سخن اول را در دست تو میگویم، سخن دوم را وقتی می گویم که مرا رها کنی و بر درخت بنشینم و سخن سوم را بر سر کوه"مرد گفت: "بگو" پرنده گفت: "اول این که هر چه از دست دادی حسرت آن را نخوری" مرد او را رها کرد و پرنده پرواز کرد و روی درختی نشست.مرد گفت: "سخن دوم را بگو"پرنده گفت: "سخن غیرممکن را باور نکن." و پرواز کنان به طرف کوه رفت و با صدای بلند گفت: "ای بدبخت! در شکم من دو مروارید بیست مثقالی بود. اگر مرا می‌کُشتی ثروتمند می‌شدی"مرد دستش را بر سر خود کوبید و افسوس خورد و گفت: "حالا آخرین سخن را بگو" پرنده گفت: "تو آن دو سخن فراموش کردی، حالا سخن سوم را برای چه میخواهی؟!! اول گفتم، افسوس گذشته را نخور، که برای از دست دادن من افسوس خوردی، و دوم اینکه سخن محال و غیرممکن را باور نکن، اما به این پندم هم توجه نکردی! آخر ای انسان عاقل! گوشت و بال من دو مثقال بیشتر نیست، تو چگونه باور کردی درون من دو مروارید بیست مثقالی باشد؟! بعد با خوشحالی به اوج آسمان آبی پرواز کرد.!! 📙کیمیای سعادت @Andisheh_javan