#خاطرات_رهبری
🔷وقتی پدرم فوت کرد
🔶وقتى #پدر من فوت کرد، پس از تقویم وسایل این خانه - غیر از کتابهاى ایشان که خودش باب جداگانهاى بود - همهى موجودى آن از صدر تا ذیل، حدود ۴۵ هزار تومان شد.
🔻آن روز اگر مىخواستند ۴۵ هزار تومان را مصرف کنند، نمىشد مثلاً یک یخچال و یک گاز بخرند!
#خاطرات_رهبری
⏳حادثه فراموشنشدنی دوم فروردین ۴۲
📆 [سال ۴۲] حلول سال نو نزدیک شد... مجلس #آقای_گلپایگانی عصر در #مدرسهی_فیضیه برپا بود.
✅ عناصر رژیم میخواستند در #مجلس_امام که ظهر برگزار میشد، مشکلآفرینی کنند. اما نتوانستند...
#خاطرات_رهبری
🔸دعای مورد علاقه #امام_خمینی
🔷 من یکبار از #امام بزرگوار پرسیدم: در بین دعاها به کدام یک بیشتر علاقه دارید؟
🔻ایشان اسم دو دعا را بردند: یکی #مناجات_شعبانیّه، دیگری هم دعای کمیل.
🔰این فِقرهی معروف دعای #مناجات_شعبانیّه: «اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضِیآءِ نَظَرِها اِلَیک»، از جملاتی بود که در بیانات امام تکرار میشد.
#خاطرات_رهبری
✅ یکی از #هوشمندانهترین کارهای #امام_خمینی(ره)
🔰 آن وقتی که امام در سال ۵۸ در بیمارستان بستری بودند
🔶 همان جا جلوی بیمارستان جایگاه درست کردند
🔷 دستههائی از ارتش آمدند آنجا رژه رفتند و #روز_ارتش به وسیلهی امام اعلام شد.
❇️ یکی از بهترین و هوشمندانهترین کارهای بزرگ #امام عزیزمان، تعیین روز ارتش بود...
#خاطرات_رهبری
به مناسبت سالگرد سیل ایرانشهر (11 تیر سال 57)
🔰آن #سیل هم از الطاف خفیّه الهی بود
🔸 ما در #ایرانشهر با این آقای مولوی قمرالدّین در سال ۵۷، قبل از انقلاب، مذاکره کردیم که بیاییم یک عید دوطرفه داشته باشیم...
🔹که اتّفاقاً همان روزها هم بود که در ایرانشهر سیل آمد و جشن و همهچیز ما را سیل برد!
▫️البتّه آن سیل هم یکی از الطاف خفیّهی الهی بود و ما را با وضع #زندگی_مردم بیشتر آشنا کرد؛ به کپرها رفتیم، به خانهها رفتیم.