آخه‌اینجـٰاعباس‌نیست‌تا آروم‌بشی‌درحریم‌اَمن‌او💔🚶🏿‍♂!'

اربـٰاب‌جـٰانم‌توحسرت زائراتیم‌نشسته‌ایم‌وشمع‌روشن‌میکنیم شمع‌هامیسوزنووخاموش‌میشن‌دوباره روشنشـون‌‌میکنیم‌‌چـون‌بـدون‌کـربلـٰات‌ هرشب‌شـٰام‌غریبانه‌برامون‌آقـٰاجون💔!'

آقـٰاجون‌الهی‌‌دورت‌بگردم دیدی‌چهارروزازعـٰاشوراگذشت‌ها زینبت‌دیدی‌چه‌سخنرانی‌کردبرات‌ دیدی‌‌چجوری‌رازدشمن‌وبرملاکرد( :

دیدی‌‌خواهرت‌کربلای‌دیگه‌ای‌آغـٰازکردا زینب‌احیـٰاگرخون‌توبودآقـٰا‌ای‌برترین‌خون‌پیغمبر( :

دیدی‌‌‌کوفه‌روکرب‌وبلا‌کردن‌آقـٰا دیدی‌هراسیری‌‌جان‌میدادهرلحظه ناله‌هاشون‌به‌گوشت‌‌میرسیدآقـٰا؟!

بلاخره‌‌ناله‌خواهرت‌سر،بازکرد‌آقـٰا ازحبس‌آزادش‌کردوکربلای‌دیگری‌آغـٰازکرد

همه‌دهنشون‌بازمونده‌بود زمزمه‌میکردن:کیست‌‌این‌بانوعلی‌یافاطمه؟!

توفانی‌به‌پـٰاکردزینب‌جـٰان کوفیان‌حیرت‌کرده‌بودن‌ازسخنان‌بـٰانو

دیدی‌آقـٰا‌آل‌علی‌وفرستادن‌زندان کوفه‌نانجیباچجوری‌دلشون‌اومد؟!

آخه‌آل‌پیغمبرومیفرستن‌محبس‌تاریک؟!

تازیانه‌میزنن‌به‌آل‌علی؟! آخه‌مگه‌‌چقدرجون‌دارن‌ چقدررنج‌میخوان‌بدن؟!

سربریده‌ابی‌عبدالله‌کافی‌نبود؟! دستای‌قمربنی‌هاشم‌کافی‌نبود؟! گلوی‌شش‌ماهه‌کافی‌نبود؟! گوش‌های‌پاره‌وموهای‌دخترسه‌ساله‌ارباب‌کافی‌نبود؟! آخه‌کدومشوبگم😭💔؟!