Anti_liberal🚩
•✵𖣔✨⊱سـلامبࢪابراهیـم⊰✨ 𖣔✵• #پارت152 روش تربیت: منزل ما نزديك خانه آقا ابراهيم بود. آن زمان من ش
•✵𖣔✨⊱سـلامبࢪابراهیـم⊰✨ 𖣔✵•
#پارت153
روش تربيت
او هنوز مجروح بود. مجبور بود يكجا بايستد. اما خيلی خوب ضربه ميزد.
خيلی خوب هم توپها را جمع ميکرد.
شــب به برادرم گفتم: اين آقا ابراهيم رو ميشناســی؟ عجب واليبالی بازی
ميکنه!
برادرم خنديد و گفت: هنوز او را نشناختی! ابراهيم قهرمان واليبال دبيرستانها
بوده. تازه قهرمان کشتی هم بوده!
با تعجب گفتم: جدی ميگی؟! پس چرا هيچی نگفت!
برادرم جواب داد: نميدونم، فقط بدون که آدم خيلی بزرگيه!
چند روز بعد دوباره مشــغول بــازی بوديم.آقا ابراهيم آمــد. هر دو طرف
دوست داشتند با تيم آنها باشد. بعد هم مشغول بازی شديم. چقدر زيبا بازی
ميکرد.
آخر بازی بود. از مسجد صدای اذان ظهرآمد. ابراهيم توپ را نگه داشت و
بعد گفت: بچهها میآييد برويم مسجد؟!
گفتيم: باشه، بعد با هم رفتيم نماز جماعت.
چند روزی گذشت و حسابی دلداده آقا ابراهيم شديم. به خاطر او ميرفتيم
مسجد. يکبار هم ناهار ما را دعوت کرد و كلی با هم صحبت كرديم. بعد از
آن هر روز دنبال آقا ابراهيم بودم.
اگر يك روز او را نميديدم دلم برايش تنگ ميشد. واقعًا ناراحت ميشدم.
يک بار با هم رفتيم ورزش باســتانی. خلاصه حسابی عاشق اخلاق و رفتارش
شده بودم. او با روش محبت و دوستی ما را به سمت نماز و مسجد كشاند.
اواخر مجروحيت ابراهيم بود. ميخواســت برگردد جبهه، يک شب توی
كوچه نشســته بوديم، برای من از بچههای ســيزده، چهارده ساله در عمليات
فتحالمبين ميگفت.
همينطور صحبت ميكرد تا اينکه با يک جمله حرفش را زد: آنها با اينکه....
راویان: جواد مجلسیراد و مهدی حسنقمی
زنـدگۍنامھشهیـدابࢪاهیمهادۍ💜✨
@Antiliberalism