همه ی تیرها مسموم بود
کاری بود،کاری بدتر از شمشیر کرد..
عباس خیلی کار برای من سخته
اما می خوام این کار رو بکنم،دلیل داره:)
می کشم تیر من از چشم تو برخیز ببین
چقدر چشم حرامی به حرم وا شده است
روایت میگه:ابی عبدالله هنوز کنار بدن هست،هنوز ابی عبدالله نرفته:)💔
این نانجیب ها تا عباس رو زمین افتاد،
یه نفر از دور داد زد
آی سید هاشمی کو علمدارت؟؟
یعنی به عباست می نازیدی
دیدی ستون خیمه هات افتاد؟؟؟💔😭
Anti_liberal🚩
این نانجیب ها تا عباس رو زمین افتاد، یه نفر از دور داد زد آی سید هاشمی کو علمدارت؟؟ یعنی به عباست می
یه نفر برای اینکه جگر حسین رو بیشتر آتیش
بزنه،داد می زد:
هرکی می خواد بره سمت خیمه ها دیگه
می تونه بره..
به اندازه ی غیرتت امشب باید ناله بزنی
حسین💔
خیمه ی دختر من بی تو در امنیت نیست
می دونی چرا عباس؟
سایه ی کعبه نی حرمله پیدا شده است
نقل میکنند: هر شب تو حرم اباالفضل روضه
به پا بود،الان هم همینطوره
اگر کسی از راه می اومد،مهمون می شد:)
Anti_liberal🚩
خیمه ی دختر من بی تو در امنیت نیست می دونی چرا عباس؟ سایه ی کعبه نی حرمله پیدا شده است نقل میکنند: ه
سید قزوینی ادب می کرد،
می فرمود شما روضه بخونید
شما منبر برید
شیخ خراسانی از مشهد اومد
رفت بالای منبر ،منبر خوبی هم رفت،روضه ی خوبی هم خوند
مردم خیلی گریه کردند،بعضی ها خودشون رو زدند،برا همین روضه
روضه ی تیر زدن به چشم نازنین قمر بنی هاشم:)
Anti_liberal🚩
سید قزوینی ادب می کرد، می فرمود شما روضه بخونید شما منبر برید شیخ خراسانی از مشهد اومد رفت بالای منب
سید میگه وقتی شیخ از منبر اومد پایین
اومدم گفتم:آقا چرا همچین روضه هایی
که سند محکمی هم نداره میخونید
با دل مردم بازی میکنید؟
شیخ گفت: آقا جان من خیلی سند براش
دارم،اما اینجا حرم عمو جان شماست
محل ادب کردنه!!
سوغاتی روضه شب تاسوعای اباالفضل
برا ما باید ادب باشه
به بزرگتر ها،به پدر و مادر،
آقا جان محل ادبه، من بحثی ندارم
هرچی شما بگید:)
سید میگه من اومدم خوابیدم
،شب در عالم رؤیا
عمو جانم قمر بنی هاشم رو دیدم💔
سلام کردم،آقا با بی اعتنایی جواب سلامم
رو دادند،گفتم:آقاجان قربونت برم
یه عمری من خادم حرم شما هستم
یه عمری من نوکری شمارو می کنم
چرا این طوری جواب سلامم رو می دید؟
مگه من بی ادبی کردم؟
Anti_liberal🚩
سید میگه من اومدم خوابیدم ،شب در عالم رؤیا عمو جانم قمر بنی هاشم رو دیدم💔 سلام کردم،آقا با بی اعتنای
دیدم آقا با غیظ بیشتر فرمود:سید مگه تو بودی ببینی کربلا با ما چه کردند؟؟
روضه ای که شیخ خونده
من خودم برات کامل میکنم
وقتی تیر به چشمم زدن
سوار بر اسب بودم،دست در بدن نداشتم
بخوام تیر رو از چشمم بیرون بکشم💔😭
Anti_liberal🚩
دیدم آقا با غیظ بیشتر فرمود:سید مگه تو بودی ببینی کربلا با ما چه کردند؟؟ روضه ای که شیخ خونده من خود
روی اسب پاهام رو بالا بردم،سرم رو پایین
آوردم،می خواستم تیر رو مابین پاهام قرار
بدم،سرم رو بالا بکشم
تیر از چشمم بیرون بیاد
در همین اثناء کلاه خود،از سرم افتاد،
راه باز شد
یه وقت دیدم یه نانجیبی با عمود آهن.......»💔
یه جای دیگه به شیخ کاظم سبتی فرموده:« شیخ کاظم بگو، هر سواری بخواد از اسب رو زمین بیوفته،اول دستاش رو جلو میآره،صورت آسیب نبینه،اما من دست در بدن نداشتم،با صورت رو زمین افتادم»،💔😭
حسین...💔
اشکات رو کف دستت بگیر
،شب ،شب دعاکردن برا فرج آقاست،
اللهم عجل لولیک الفرج🌿💔
شیخ جعفر شوشتری می گوید، اگر همه ی شهدا لحظه ی آخر آب از دست پیغمبر خوردند، عباس (علیه السّلام) نخورده، گفته اون آب را نمی خورم، برادرم تو خیمه لبهاش خشکیده💔🕊