eitaa logo
Anti_liberal🚩
7.4هزار دنبال‌کننده
32.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
87 فایل
✨️پیشنهادات و انتقادات: @Jahadi68✨️ ✨ادمین تبادل و تبلیغات : @mahwm21 ✨ 🛑کانالی برای سوزش برعندازان😂 🛑تحلیل جالب از اتفاقات روز دنیا👌 🛑دفاع منطقی از ایدئولوژی انقلاب🇮🇷 🛑متناسبترین واکنش به رویدادهای روز دنیا🔥
مشاهده در ایتا
دانلود
میگه‌وقتی‌تعریف‌میکردم این‌خانم‌هم‌وسطش‌میگفت‌یامریم‌مقدس! یاعیسی‌مسیح! اون‌عالم‌گفت‌بهش:خداداستان‌حضرت مریم‌وتوقرآن‌ماهم‌آورده‌که‌چه‌قدقشنگ باردارشد
ویه‌صفت‌مسیح‌که‌زودترازبقیه‌بچه‌هابه حرف‌دراومد...امام‌حسین‌ما‌هم‌این‌صفت درونش‌بودووقتی‌به‌دنیااومدحرف‌زد... اوهم‌مثل‌مسیح‌وقتی‌به‌دنیااومد... دندون‌داشت!
خانومه‌گفت پس‌حالاکه‌این‌حسین‌انقدمتعالیه.. که‌خون‌علی‌اصغروپاشیدآسمون‌و‌یه‌ قطرهش‌پایین‌نیومدمن‌میخوام‌امشب‌به جای‌مریم‌به‌حسین‌توسل‌کنم! چجوری‌توسل‌کنم؟
گفت‌خب‌دردت‌چیه؟!
خانومه‌گفت بچه‌ی‌من‌معلوله‌وسال‌هاست‌کنارپنجره می‌مونه... تاظهرمن‌بیام‌ازسرکارهمونجامیشینه تامن‌بیام‌وجاشوعوض‌کنم! میگه‌این‌خانم‌خیلی‌حالش‌بدشدواون‌شب خیلی‌باامام‌حسین‌وعلی‌اصغرحرف‌زد
فردایی‌رفت‌سرکاروخیلی‌با‌امام‌حسین‌مناجات‌کرد... خانومه‌به‌امام‌حسین‌گفت‌تو‌خیلی‌شبیه‌مسیح‌هستی...مریم؛ مادر‌مسیح‌اومده‌وقت‌زایمان‌کنار‌مادرت‌زهرا... پس‌حتما‌خیلی‌مقام‌مادرتبلندتر‌ا‌ز‌مریم مقدس‌که‌مریم‌رفته‌خادم‌مادرت‌شده...
متوسل‌شد‌به‌شیش‌ماهه‌ش خانومه‌گفت ‌من‌میتونم‌فردا‌که عاشوراست‌تموم‌مهمونای‌شمارو‌پذیرایی کنم؟ گفتن‌بله.. گفت‌پس‌من‌چون‌علی‌اصغر‌شیش‌ماهه‌بوده وبچه‌بوده‌شیرنداشته‌بخوره.. من‌برای‌بچه‌های‌این‌جا‌شیرمیخرم‌میارم ومیدم‌بهشون‌وغذامید‌م‌به‌خونواده‌هاشون
Anti_liberal🚩
متوسل‌شد‌به‌شیش‌ماهه‌ش خانومه‌گفت ‌من‌میتونم‌فردا‌که عاشوراست‌تموم‌مهمونای‌شمارو‌پذیرایی کنم؟ گفتن‌
میگن‌که‌عاشورا‌اومدو‌اون‌پذیرایی‌کرد‌شب‌ عاشورا‌رفت....اونجاکه‌تعطیلی‌نبود! خانومه‌بایدمیرفت‌سرکارش... روزعاشوراکه‌تو‌سفارت‌مراسم‌داشتن... ایشون‌باید‌میرفت‌سرکار.. یه‌سه‌شنبه‌روزی‌بود
وقتی‌برگشت‌خونه‌دیدبچه‌ش‌دم‌پنجره‌نیست! چون‌همیشه‌بچه‌ش‌دم‌پنجره‌براش‌دست‌تکون‌میداد...! اومد‌دیدبچه‌ش‌درواکرده‌روراه‌پله‌نشسته! تامادرشودید..بلندشد
خانوم‌تعریف‌میکنه‌میگه دیدم‌اومد‌پایین‌تر‌گفتم‌مامان‌جانچجوری دروبازکردی؟ گفت‌مامان‌شما‌ک‌صبحرفتی.. یه‌آقایی‌در‌وواکرداومدتو... بهش‌گفتم‌آقا‌مامان‌من‌به‌شماگفته‌بیاین‌خونه‌ی‌ما؟ چیزی‌خراب‌شده؟
میگه‌به‌خیال‌اینکه‌همیشه‌به‌بچه‌م‌میگفتم کلیددادم‌به‌فلان‌کسی‌که‌یخچالوببینه.. ماشینوببینه بهش‌فکرکرد ... دیدم‌بچه‌م‌راه‌میره‌دیدم‌جور‌درنمیادبافکرم
گفتم‌کی‌اومد؟ گفت‌یه‌آقایی‌اومد‌بهم‌گفت‌بلندشو گفتم‌آخه‌آقامن‌نمیتونم‌راهبرم! شماچیکارداری؟ بایدبه‌مامانم‌زنگ‌بزنین‌به‌اون‌بگین... آقاهه‌گفت:نه...من‌باتوکاردارم میگه‌منوآورد... دیدمیکهومیتونم‌راه‌برم! گفتم‌توچیکاره‌هستی؟ دکتری‌مادرم‌توروفرستاده؟
Anti_liberal🚩
گفتم‌کی‌اومد؟ گفت‌یه‌آقایی‌اومد‌بهم‌گفت‌بلندشو گفتم‌آخه‌آقامن‌نمیتونم‌راهبرم! شماچیکارداری؟ بایدبه‌
گفت‌آره...مادرت‌منو‌فرستاده... گفتم‌برم‌بگم‌ب‌مامانم‌کدوم‌دکتراومده‌خونه‌مون؟ گفت‌بگوحُسینِ‌علی(:💔
میبینی...(: آقا‌امام‌حسین‌به‌یه‌مسیحی‌هم‌نگاه‌میکنه(: چه‌برسه‌به‌من‌و‌تو...(: میدونی‌چرا‌نگاش‌کرد؟ چون‌اون‌شب‌اون‌زن... ازته‌دلش‌آقاوشیش‌ماهه‌شوصدازد(: یابه‌قولی...دلبری‌کرد(:💔
مامیگیم... آخه‌من‌امام‌حسین‌و‌دوس‌دارم‌ک آخه‌من‌باهاش‌حرف‌میزنم‌ک ... جوابی‌نمیگیری‌چون‌از‌ته‌قلبت‌صداش‌نمیکنی(:
Anti_liberal🚩
مامیگیم... آخه‌من‌امام‌حسین‌و‌دوس‌دارم‌ک آخه‌من‌باهاش‌حرف‌میزنم‌ک ... جوابی‌نمیگیری‌چون‌از‌ته‌قلبت‌
میدونی‌از‌ته‌قلب‌ینی‌چی؟! ینی‌با‌یه‌دل‌شکسته‌بری‌سراغشون.. بگی‌آقا...بگی‌مادر ... یه‌دل‌دارم‌‌این‌دلموآدماشیکوندن... اومد‌م‌پیش‌شماکه‌درمونش‌کنید(:
سَنان‌رفت‌یه‌بار‌نشون‌دا‌دنشست‌رو‌سینه امام‌حسین‌گفت‌اینجور‌ی‌بشین گفت‌به‌من‌فحش‌میده... چون‌نسبت‌به‌مادرمن‌حساسیت‌داره حالاچه‌حساسیتی‌داشت؟
هیچ‌کدوم‌این‌زِنازاده‌هااولادخَلَف‌نبودن هم‌شمرهم‌یزیدهم‌معاویه‌همه‌شون‌ازریشه‌زنازاده‌بودن! زنازاده‌ینی‌فرزند‌نامشروع!! خلاصه‌کنم...آدم‌نبودن‌ازاولش گوشت‌خوک‌اگه‌نخوردن... ولی‌ازعمل‌نامشروع‌به‌دنیااومدن! خدالعنتشون‌کنه(:💔
سنگ‌های‌تراشیده‌شده‌مثل‌میخ... وقتی‌نیزه‌کم‌آوردن...سنگ‌های‌تراشیده مثل‌میخ‌پرت‌کردن‌سمت‌بدن‌وسر اَبی‌عبدالله(:💔
سه‌تا‌تیرتراشیدن...سه‌تاتیره‌سه‌شُعبه... گفتن‌این‌سه‌تاتیروبه‌کسی‌بزنیم‌که‌عزیزی میکنه‌واس‌حُسین... گفتن‌یکی‌ازتیراکه‌مالخودحسین... اون‌یکی‌مال‌علمداره...(:💔
یه‌تیردیگه‌باقی‌مونده‌بود... گفتن‌این‌یکی‌باقیم‌ونده‌روببینیم‌کدوم یکی‌واس‌حسین‌عزیزیمیکنه...که‌تیرو بزنیم‌به‌همون وقتی‌امام‌حسین‌علی‌ا‌صغراوردبه‌میدون... که‌ایناروبرای‌آخرین‌بارآزمایش‌کنه... زره‌اشوازتنش‌بیرون‌آورده‌بودولباس پیغمبروتنش‌کرده‌بود...(:
حرمله‌گفت‌لااله‌الآالله‌ببینیدحسین‌چه‌قد مضطرشده(پریشون‌شده).. حتمامیخوادبیعت‌کنه‌باهامون... آقااومدگفت‌قصدمنب‌یعت‌نیست اما‌این‌بچه‌که‌دستمه...جنگی‌نیست یه‌قطره‌آب‌میخواد...
میگن‌تیرسه‌شعبه‌اون‌چنان‌خوردبه‌گلوی سفیدعلی‌اصغر...مثل‌گلی‌که‌ازساقه پژمرده‌میشه...(:💔 آخه‌نامرداشیش‌ماهه‌زدن‌داره(:💔