آقاهمه‌روباهم‌میخره‌ها(:💔 آقادلتنگی‌امونموبریده(: آقاحکمتش‌چیه؟! عاشق‌هرکی‌که‌شدم‌ازش‌دورم(:💔 اقاحکمتش چیه...دلبسته شمام ولی دلتنگ حرمتونم(:💔

آقا من بدما..میدونم سر تا پام گناهه(: آخه‌من‌وچه‌به‌کرب‌وبلای‌پسرفاطمه(:💔 ولی‌آقادیگه‌طاقت‌ندارم... این‌غم‌رودلم‌مونده... بغص‌دلتنگی‌روگلومه...تاکربلانبینم‌دلم‌آروم نمیگیره(: جونم‌‌فدات‌پسرفاطمه((:💔

محرم‌داره‌تموم‌میشه‌ها... نوکری‌هاتوکردی؟! رفتی‌درخونه‌حسین‌فاطمه...بگی‌آقاغلط‌کردم(:💔 مادرررررررر😭

ممنونتم(: ممنوتم‌منوبردی‌روضه‌پسرت(: مادرنکنه‌یه‌روزی‌بیادتونگام‌نکنی(:💔 نکنه‌یه‌روزبیادبگی‌دیگه‌نمیخوامت(:💔

وقتی‌میری‌مجلس‌پسرش... روسینه‌ت‌که‌میزنی...(: چای‌که‌میدی... اصن‌هرکاری‌که‌تومجلس‌پسرش‌میکنی(: آخرمجلس‌مادربهت‌میگه‌خسته‌نباشی‌دخترم(:💔 خسته‌نباشی‌پسرم((: واس‌اون‌لحظه‌بایدمرد((:💔

برات‌تلافی‌میکنم‌دخترما(:💔 من‌نمیگم! زهرای‌مرضیه‌میگه(: من‌‌نمیگم! دخترپیغمبرخدامیگه... من‌نمیگم! مادرمون‌میگه(:💔

گریه‌میکنه‌میگه‌دِآخه‌من‌روسیاه‌که‌نتونستم‌برم مجلس‌پسرفاطمه(: نگران‌نباشی... مادرنگات‌میکنه(: میگه‌دیدم‌که‌واس‌پسرم‌اشک‌ریختی(: دیدم‌اشکایی‌که‌ازچشات‌پایین‌اومدوریخت‌ روسینه‌ت...

دیدم‌توخونه‌واس‌پسرم‌زدی‌به‌سینه‌ت‌و حسین‌حسین‌گفتی(:💔 مادرمن‌یه‌ماهه‌به‌عشق‌حسین‌توپیرهن‌مشکیمواز تنم‌بیرون‌نکردما(: مادرمن‌یه‌ماه‌به‌عشق‌حسین‌توهمه‌کاراموگذاشتم کنار...که‌برسم‌به‌مجلس‌پسرتا(:💔 نمیدونم‌چی‌بگمممم نمیدونم‌چطورازت‌تشکرکنم

آخه‌من‌دورت‌بگردم‌مادر(:💔 آخه‌توکه‌نمیدونی‌چه‌کردمادرش‌بامن(: اخه‌توکه‌نمیدونی من‌بی‌لیاقتو...من‌روسیاه‌وبردمجلس‌پسرش...(: بهم‌اجازه‌دادتومحرم‌نوکری‌پسرشوکنم((:💔 هردفعه‌غرق‌گناه‌بودم فکرکردم‌دیگه‌همه‌چی‌تموم؛رهام‌کرده؛ تاز‌ه‌فهمیدم‌بیشترازقبل‌هواموداره((:💔

آاااخ‌مادر...وابسته‌شدم‌به‌هیعت‌های‌پسرت(: دلخوشیم‌شده‌همون‌حسینیه‌کوچیک‌وحسین حسین‌گفتنا(:💔

یه‌روزنمیرم‌مجلس‌پسرت... هی‌حس‌میکنم‌یه‌چیزیم‌کمه کل‌روزبی‌قراری‌میکنم(:💔 آاااخ‌مادر... این‌دنیاوآدماشونمیخوام(: فقط‌خودتوازمن‌نگیر(: مجلس‌پسرتوازم‌نگیر(:💔 آآخ‌مادربه‌عشق‌تو...میزنم‌روسینه‌میگم ماجزپسرفاطمه‌ارباب‌نداریم(:💔 مادر...میدونم‌کثیفما(:

میدونم‌لیاقت‌پاگذاشتن‌توخاک‌کرب‌وبلاروندارم... ولی‌مادرمگه‌خودت‌نگفتی‌خوب‌وبدوباهم‌میخری(: مادرمیون‌اون‌همه‌خوبا... اگه‌یه‌دونه‌بدمثل‌من‌باشه‌چی‌میشه‌مگه(:💔