🧩کمتر از یک ماه پیش دیپلمات صهیونیستی با ژست ظفرمندانه از ۱۷ کیلومتری مرز ایران عکسی منتشر کرد امروز وزیر امور خارجه ایران رفت نقطه صفر مرزی لبنان_فلسطین، نهال زیتونی کاشت که قراره به جای زیتون، موشک سجیل و خیبر بار بده :) 🌴غرس نهال در نقطه صفر مرزی لبنان و فلسطین اشغالی توسط «امیرعبداللهیان» @Antiliberalism

🔵 فرمانده زیردریایی فلوریدا تنزیل درجه شد. 🔷 این زیردریایی که درحال ورود مخفیانه به خلیج فارس بود چند روز پیش توسط زیردریایی فاتح #نیروی_دریایی_ارتش_جمهوری_اسلامی در آبهای تنگه هرمز شناسایی و با اخطار #زیردریایی_فاتح مجبور به خروج از حالت پنهان‌کاری شد. 🔹این شکست اطلاعاتی و شناسایی شدن این زیردریایی پنهانکار توسط زیردریایی ارتش جمهوری اسلامی باعث رسوایی بزرگی برای نیروی دریایی رژیم آمریکا شد و به همین علت فرمانده #زیردریایی_فلوریدا تنزیل درجه گردید. @AntiLiberalism

💭میگم ایناخیلی آشنا بودن ی جایی دیده بودمشون🥴🍂 #طنــــز @Antiliberalism

💭عاقاا باقیات و صالحات فقط ربع پهلوی! یه کارایی میکنه چُلمنگ هرکی میبینتش میگه بازم جد و ابادش ی عقلی داشتن😬🚶🏻‍♂ #طنــــز @Antiliberalism

💭مقاومت فلسطین موشک آزمایش کرد، سربازان اسراییلی پوشکشان را تست کردند🚶🏻‍♂🍂 #طنــــز @Antiliberalism

🔵 وقتی ترامپ ادای بایدن را درمی‌آورد!! #طنز @AntiLiberalism

🔶تبلیغ حضور «شروین حاجی پور» در کنسرت توسط رسانه شواری عالی امنیت ملی!! آیا رسانه منتسب به شورای عالی امنیت ملی بدنبال مشروعیت بخشی به کافه‌های خیابانی است🤔؟! همان کافه‌هایی که پارسال نقش سازماندهی اغتشاشگران را بدست داشت و امروزه نیز از شروین حاجی‌پور میزبانی میکند و بیجابی و فحشا را عادی سازی میکنند! من خوابم یا بیدار؟ توی این مملکت چه خبره؟ کی به کیه؟ دشمن و دوست من کیه؟ یکی منو از خواب بیدار کنه!!! @Antiliberalism

🔴وداع با پیکر شهید آیت‌الله سلیمانی @Antiliberalism

#حسینیه‌دل ❤️ • ⏌نميطلبي‌آقاي‌من؟!:)💔: دکتر، توي‌نسخه‌مون‌بنویس یه‌بین‌الحرمین 🖐🏾" بہ‌خدا‌خوب‌میشیم!⎾ • ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ خودمانیم‌کسی‌جز‌تو‌نفهمید‌مرا🌿:)!" #امام_حسین @Antiliberalism

🔴بدرقه پیکر شهید جانی بت اوشنا از کلیسای حضرت یوسف(ع) @Antiliberalism

‹ _𖣔 م‍‌ن ادواࢪدو ن‍‌ی‍‌س‍‌ت‍‌م 𖣔_ › 𝐏𝐚𝐫𝐭:18 پدرش به این مسلمان و آن مسلمان و هر مسلمان دیگری که رفیق ادواردو بود، پول می داد و وعده وعید می داد و هر چیز دیگری که می خواستند می داد.خیلی هایشان را خریده بود و از ادواردو دور کرده بود.خیلی هایشان را. می خواست ادواردو را منزوی کند. می خواست کوچکش بکند. می خواست کاری بکند که خودش بیاید و بگوید غلط کردم. کوتاه نمی آمد. کم نمی آورد. همان بود که بود. پراکنده شدن بعضی دوستانش از دور و برش، هیچ تاثیری رویش نداشت. یاد گرفته محکم باشد و محکم روی حرف هایش بایستد. خیلی دلش می خواست برود ایران و آنجا را ببیند. ایران برایش آخر همه چیز بود. آخر خوبی ها. آخر زیبایی ها. حس می کرد مردمش با مردم بقیه ی جاها فرق دارند. حس می کرد شبیه آن ها را هیچ کجا ندیده. بلاخره هم طاقت نیاورد. بار و بنه اش را برداشت و بی خبر از پدر و. مادرش، رفت ایران. فروردین سال 1360. ایران که رسید، مستقیم رفت پیش فخرالدین حجازی. سلام و حال و احوال کرد و گفت: «قول داده بودی من را ببری پیش امام.» حجازی دستی روی صورت ادواردو کشید وگفت: «بر روی چشمانم. به زودی می برمت. می برمت خانه اش. » بغضی غریب توی گلوی ادواردو نشست. لحظه شماری هایش شروع شد. •زندگۍ نامه‍ ‍ شهـــید ادواࢪدو (مهدے)آنیلۍ🤍✨• ‌‌•─────•❁•─────• @Antiliberalism