مدح و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
امشب که از شکوفۀ باران لبالب است
امشب دلم به تاب و سرم گرم این تب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور است و مستی است و شبی عشق مشرب است
شامی که روشنایی روز است امشب است
امشب شب ملیکۀ دادار زینب است
این جلوه جلوه های شبی بی کرانه است
این جذبه جذبۀ حرمی پر نشانه است
این سجده سجده بر قدمی جاودانه است
این شعله شعلۀ نفسی عاشقانه است
از هر لبی که می شنوی این ترانه است
عالم محیط و نقطۀ پرگار زینب است
چشمی گشود و چشم شقایق به خواب شد
نوری دمید و قبلۀ هر آفتاب شد
سِّری رسید و معنی اُم الکتاب شد
زیباترین دعای علی مستجاب شد
زهراست این که در دل گهواره قاب شد
امشب تمام گرمی بازار زینب است
بر عرش دست سبز نبی تا که جا گرفت
نورش زمین و هرچه زمان را فرا گرفت
حتی بهشت سرمه ازآن خاک پا گرفت
از عطر دامنش همه جا روشنا گرفت
آئینه ای مقابل رویش خدا گرفت
تصویر جلوه های خدا وار زینب است
این کیست اینکه سجده کند عشق در برش
این کیست این که سینه درد در برابرش
این کیست این که از جلوات مطهرش
عالم نبود غیر غباری به محضرش
فرموده از برکاتش برادرش
آئینه دار حیدر کرار زینب است
سوگند بر شکوه دل مرتضایی اش
سوگند بر تقدس کرببلایی اش
سوگند بر نماز شب کبریایی اش
بر ریشه های چادر سبز خدایی اش
تا روز حشر کعبۀ ایثار زینب است
سر چشمه های پُر تپش کوهسار از اوست
دریا از اوست جذبه هر آبشار از اوست
تیغ کلام حیدری اش آبدار از اوست
آری تمام هیمنۀ ذوالفقار از اوست
تفسیر آیه های غم و انتظار از اوست
از کربلا بپرس علمدار زینب است
آن شانۀ صبور صبوری ز ما ربود
وان قامت غیور قیامت به پا نمود
یک شیر زن حماسۀ عباس را سرود
با دست خویش بیرق کرببلا گشود
بر بالهای زخمی اش افسوس جا نبود
غم را بگو بیا که خریدار زینب است
پشتش شکست بسکه بر او آسمان گریست
حتی به حال روز دلش بی امان گریست
آرام بین حلقۀ نامحرمان گریست
از خنده های حرمله و ساربان گریست
بر گیسوان شعله ور کودکان گریست
شرح حدیث کوچه و بازار زینب است
شاعر: حسن لطفی
هرکی بغلش کرد صدایِ گریه ش قطع نشد .. تا ابی عبدالله دستانشُ بالا برد بدید خواهرمُ خودم آرامش کنم .. تا تو بغلِ ابی عبدالله قرار گرفت دیدن ارام چشمشُ باز کرد .. اول چهره ای که دید چهرۀ حسینش بود .. تا صدای گریه ش قطع شد دیدن ابی عبدالله خواهر رو به سینه چسباند .. این علقۀ قلبی و عاطفی شکل گرفت .. پنجاه و چهار سال از کنار هم جدا نشدن ..
تا نفس بر سینه و بر لب بود
دم حسین و بازدم زینب بود
الا که مقدم تو مژدۀ سعادت داشت
به خاک بوسی راهت فرشته عادت داشت
سلام بر تو که امّ المصائبت خوانند
چرا که غم ز ازل در دلت اقامت داشت
سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز
به پاس پیروی ات از حجاب زینت داشت
تو دست پرور آن مادر گران قدری
که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت
تو سر بر آینۀ سینه ای گذاشته ای
که بوسه گاه نبی بود و عطر جنت داشت
تو زیر سایۀ آن گلبُنی بزرگ شدی
که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت
چه بانویی که پس از دختر رسول الله
به هر زنی که تصور کنی شرافت داشت
چه بانویی که صبوری نمود چون زهرا
چه بانویی که به قدر علی شهامت داشت
چه بانویی که ز فیض هدایت معصوم
مقام و منزلتی هم تراز عصمت داشت
چه بانویی که به حد کمال در همه حال
اراده داشت، وفا داشت، عزم و همت داشت
چه بانویی که به هنگامۀ اسارت هم
وقار داشت، حیا داشت، شرم و عفت داشت
چه بانویی که همه عمر در نیایش شب
هزار بار ز خود تا خدای هجرت داشت
چه بانویی که به همراه یک مدینه صفا
گلاب گریه و یک کربلا مصیبت داشت
چه بانویی که به خورشید خون گرفتۀ عشق
به قدر وسعت هفت آسمان محبت داشت
دل تو بود پر از التهاب شوق حسین
که لحظه لحظۀ عمرت از این حکایت داشت
حسین نیز به شایستگی نثار تو کرد
هر آن چه عاطفه و التفات و رأفت داشت
نبود حاجت بوسیدن گلوی حسین
حسین با تو هزاران هزار حجت داشت
حسین از تو جدایی نداشت در هر حال
مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت
چراغ آخرتش باد شاعری که سرود
سه بیت ناب که دنیایی از طراوت داشت
«نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا ز جور مخالف چو نیلگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد»
ستارۀ سحر تو که روی خاک افتاد
هزار و نهصد و پنجاه و یک جراحت داشت
شاعر: شفق مشهدی
تو مثل حضرت صدیقه کوثر پدری
یگانه دختر اسلام پرور پدری
اگر چه شیر زنی مرد سنگر پدری
تو دختر پدری یا که مادر پدری
فرشته حور پری آدمیست حیرانت
تو کیستی پدر و مادرم یه قربانت
هنوز زنده ز صبرت قیام کربُبَلاست
خطابه های بلیغت پیام کربُبَلاست
هنوز مفتخر از تو امام کربُبَلاست
هنوز نام تو بالای نام کربُبَلاست
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
رحمت به شیر مادر آن شاعرے کہ گفت
زینب خودِ علےست مُلَقَب به زینب است
|⇦•تویی مَلیکَةُ السَّماء ..
#سرود زیبا تقدیم به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
تویی مَلیکَةُ السَّماء
دُختِ علی مرتضی
چشم و چراغ فاطمه
عمه ی بچه سیدا
پشت و پناهِ مجتبی
خواهر شاه کربلا ..
زینت حَیِّ داداری
مثلِ عباس علمداری
به خدا، به خدا، شبیه علی تو کراری..
جلوه ای از خدا زینب
تویی گره گشا زینب
همیشه دست تو بوده
برات کربلا زینب ..
سیدتی یا زینب ...
منی که از تولدم
تو کشوری بزرگ شدم
که از سر مأذنه هاش
اسم علی و بچه هاش
پیچیده سمت هر طرف
دل میره، ایوون نجف ..
میخوام که نوکرش باشم
غلام قنبرش باشم
باعلی، باعلی، با علی تا آخرش باشم ..
علیُ حُبُهُ جُنَّه
قسیم النار والجَنّه
وصیُ المصطفی حقا
امام الانسِ و الجِنَّه ..
علی مولا، علی مولا ...
هدایت شده از کانال متن روضه
4_5978836819561678931.mp3
2.36M
|⇦•تویی مَلیکَةُ السَّماء ..
#سرود زیبا تقدیم به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده سال 98 _حاج امیر کریمانشاهی•✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
رحمت
به شیر مادر آن
شاعرے کہ گفت
زینب خودِ علےست مُلَقَب به زینب است
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
🌷#شهید_حسن_طهرانی_مقدم:
اگر کار به جایی برسد که نیازی به من نباشد
حتما سرباز #حاج_قاسم میشوم.
مسیری که دعای #ولی پشتش باشد، انتهای آن فتح و نصرت الهی را خواهیم دید.
یه زمان بود از #هیتلر پرسیدند،
پَست ترین انسان ها به نظرت چه کسانی هستند؟!
گفت کسانی که توی #تصرف کشورهاشون با من که بیگانه و متجاوز بودم همکاری کردند.
#پایان_مماشات
مدیحه_سرایی و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها
هرچند نام نیک فراوان شنیدهایم
نامی به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
ترکیب عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
بر دامنِ حسین و سر شانۀ حسن
این است رازِ زینتِ شیرِ خدا شدن
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلة العرب از عشق دم زند
از چشم یار قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
زن دیده ای از همۀ شهر مرد تر؟
از هرچه مردِ عشق بیابان نورد تر
زن دیدهاید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟
دربند و سربلند، اسیر و امیروار..
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد..
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چهقَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
زینب طلوعِ دیگری از نام فاطمه ست
یک جلوه از حقیقت مستور فاطمه ست
باغ حیاست؛ کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنّساست؛ بیسر و سامانیاش مبین..
در پایمردی از همۀ مردها سر است
دختِ علی ست در رگ او خون حیدر است..
روزی که دل مجاورِ بانویِ عشق بود
حس کرد قبرِ فاطمه هم در دمشق بود
با مسمط، با قصیده، با غزل، با مثنوی
صائبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی
جودی و یغما و نَیّر، فال حافظ، مولوی...
می برد اما دلم را شاه بیت منزوی :
این "حسین" تنها یک عاشق دارد،
آن هم "زینب" است ...
.
🍁سبک #زمزمه فراق_امام_زمان_عج
#واحد_امام_زمان_عج
#آقابیاکه_بی_تو
بند🍁
آقا بیا که بی تو،صفا نداره دنیا
بیا و با ظهورت،پایان بده به غمها
من آرزویی غیر از،دیدنه تو ندارم
از پشت ابر غیبت،بیرون بیا نگارا
درمون دردم یا اباصالح
دورت بگردم یا اباصالح
ماهه منیرم یا اباصالح
برات بمیرم یا اباصالح
یا اباصالح بیا آقاجون
بند🍁🍁
آقا بیا که حالم،بدون تو خرابه
هر لحظه هر دقیقه،بی تو برام عذابه
امید زندگیمه،آخر هفته جمعه
دعا فرج میخونم،ایشالله مستجابه
تویی امیدم یا اباصالح
صبح سپیدم یا اباصالح
فصل بهارم یا اباصالح
دارو ندارم یا اباصالح
یا اباصالح بیا آقاجون
بند🍁🍁🍁
آقا بیا فداتشم،اگر که میشه زودتر
غصه ی دوری از تو،میکُشته مارو آخر
میدم قسم تورو به،پهلو شکسته مادر
دیگه ظهور کن آقا،به حق شاه بی سر
مراد دل ها یا اباصالح
العجل آقا یا اباصالح
تویی قرارم یا اباصالح
دارو ندارم یا اباصالح
یا اباصالح بیا آقاجون
سبک:
همه جا بروم به بهانه تو
السلام علیک مهدی فاطمه
یا باب الحوائج منجی ما همه
همه جا هستم پی دلدارم2
تنگه دل مولا بیا غمخوارم2
العجل مولا ،ای گل زهرا۳
دل من میتپه به هوای شما
هرچی دارم آقا به فدای شما
بیا دلدارم ،ای کس و کارم
ازغم دوریت زار وبیمارم2
العجل مولا،ای گل زهرا3
همه جوونیم قربون یه نگات
میدونی آقا جون که میمیرم برات
آقا جون امشب یه دعایی کن
منو هم آقا کربلایی کن2
یا اباصالح،ای گل زهرا3
حسرت دیدنت میسوزونه دلم
شده از عشقتون خونجگر حاصلم
نظری آقا به دلم بنما 2
وعده دیدار بده ای مولا2
یااباصالح ای گل زهرا3
دربه در،شهربه شهر
عاشقت چشم به در
منتظر موندم تا تو برگردی2
ای که داروی همه دردی 2
بیا دلدارم ،یار وغمخوارم
میدونی بی تو بیکس و کارم
مددی مولا،ای گل زهرا3
#انقلاب_و_دفاع_مقدس
#جمهوری_اسلامی_ایران
خدا کند، وسطِ فتنهها، خموش نباشم
هرآنچه هستم، باشم، وطنفروش نباشم
اگر که آتشِ کینه، شرر به خاکِ وطن زد،
میانِ شعله، به دور از، خروش و جوش، نباشم
وَ یا به گاهِ رشادت، در آنطرفترِ ایران،
به فکرِ خویش، به دنبالِ عیش و نوش نباشم
به خونِ خویش بغلتم، برای یک نفس اما
میانِ جمعیتِ خائنِ وحوش، نباشم
برایِ گفتنِ ناحق، خوشا صدایِ بلند و
برایِ دم زدن از حرفِ حق، خموش نباشم
چه فایده؛ همهی عمر، سر به سجده گذارم،
ولی به موقعِ فرمانِ دوست، گوش نباشم
به زیرِ چکمهی دشمن، زِ خواب خیزم اگر
به وقتِ یاریِ مولای خود، به هوش نباشم
🔸شاعر:
#عادل_حسین_قربان
بدون بارش باران، کویر میمیرم
بدون گریهی بر تو، فقیر میمیرم
هرآن کسی که غلام تو میشود آقاست
بدون نـوکــری تـو حقیر میمیرم
اگرچه کـرب و بلا قسمتم نشد آقا
به حسرت حرمت در مسیر میمیرم
برای زخم زیاد تو عمر من کم بود
دو چشم من نشد از گریه سیر، میمیرم
به وقت مردن خود جای أشهدم گویم
"حسین أمیری و نعم الأمیر" میمیرم
قسم به مـادر پهلو شکستهات آقا
محبت خودت را ز من نگیر میمیرم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
با خیـال حـَـرَمَــت زندگی ام میگذرد
خواب شیرین حرم آخر رویای من است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهیدان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
مظــهر صبــر وصـلابـت، معنـی عــشق و وفا
عصـمت اللهِ مجســــم، گوهـــــر بحــــــر ولا
دُخـت خورشـــید ولایت، نور چشــمان بتول
در فـضـائل بی گــمان آییــــنه ی زهـــــرا نما
زیـــــنت دامـــان حـــیدر ، دُرِّ دریای شـــرف
نسخــه ی ثانـی زهـــرا، در ســــوا و ماســوا
آفتاب از شرم رویش، درحجاب خجلت است
بحر عفــــت قطـــره ای، در پیش آن کنز حیا
ســینه اش گنجیــــنه ی علم وکمال ومعرفت
عالمه بی زحمــت تحصیل ، همچــــــون انبیا
مَحـــــــرم اســـــرار، در خلوتگـــه بزم شـهود
راز دار سِـــرّ حـق همچــــون تمــــام اوصــیا
نام زینب بی گمان ، تفسیر صبر است و یقین
بر تـــــمام صـــــــابران اهل عـــــــالم مقــتدا
نهضــــت ســـرخ حسـینی وامدار زینب است
تا قــیامـــت نام زینــب هـــست شـــرح کربلا
کوه غم بر دوش دارد،دل پرازجوش وخروش
لیک آن قامـــت نگشــــته، جــز برای حق دوتا
خطبه هایش در اسـارت ، ذولفقار حیدر است
کرده طوفان با کلامــش، کــوفــه وشــــام بلا
چشم امیـــد ( شقایق) بر عـطای زیــنب است
دارد از بی بی تــمنا ، گوشـــه چشمی، در جزا
#حمید_رضازاده
زینبم من بنتِ؛ کوثر و حیدر
زیر و رو کردم من کوفه را یک سر
کاخ ملعون با یک؛ تشرم لرزید
با علی یک روحیم در تا پیکر
ذوالفقار حیدر رو بستهام کمرم
چادرم در واقع شد زره و سپرم
دستمالی زردی که ارثیهی علیه
بستهام با یاد علی به دور سرم
زنده کردم بازم هیبت حیدر رو
به جای معجر دادم علی اکبر رو
بشنوه هر چه یهودی تو دنیا هست
پدر من انداخته درب خیبر و
اعلایی عقیله ؛ والایی عقیله
آیینهی روی خود زهرایی عقیله
یکتایی عقیله ؛ حلمایی عقیله
آرام دل حضرت سقایی عقیله
یازینب یازینب..
مثل ابراهیم بت شکنه؛ زینب
از علی دائم دم میزنه؛ زینب
تا قدم بر میداره توی کوفه
هم حسین و هم حسنه زینب
همه دیدن حیدر دوباره شد زنده
اسکتو گفت و کل شام لرزونده
بعد خطبه ثابت شد به همه دنیا
عالمی سرباز و زینبِ فرمانده
جبل الصبری این بانوی بی مانند
حرز یا زهرا واسش شده بازو بند
کوفه تا کاخ شام چهل تا منزل بود
بنت حیدر درب چهل تا خیبر کند
اعلایی عقیله ؛ والایی عقیله
آیینهی روی خود زهرایی عقیله
یکتایی عقیله ؛ حلمایی عقیله
آرام دل حضرت سقایی عقیله
یازینب یازینب...
#حسین_ستوده
#ولادت_حضرت_زینب_س
اکثر اوقات دختر مثل مادر می شود
ارث مادر عاقبت از آنِ دختر می شود
حضرت زهرا اگر انسیة الحورا بود
دختر از این حیث با مادر برابر می شود
عطر یاس و بوی سیب آمیخته با نام او
با حضورش خانه ی حیدر معطر می شود
از دو دریا لؤلؤ و مرجان فقط حاصل نشد
آبشار صبر را سرچشمه کوثر می شود
نام زینب تا گره خوردست با نام حسین
عشق تفسیری از این خواهر برادر می شود
شمه ای از داستان عشق شور انگیزشان
از همه افسانه های عاشقی سر می شود
احسن الحال همه عشاق با امضای اوست
او بخواهد کربلای ما مقدر می شود
ذوالبیان ارثیه ی بابا برای دختر است
با همین ارثیه او در کوفه حیدر میشود
در دفاعِ از حرم عباس درسی داده است
نیزه میگوید فقط این کار با سر می شود
تار و پود چادر مادر اگر خاکی شده
سهم دختر نقش آتش روی معجر می شود
آخر هر روضه و مدحی که از دختر شده
یاد مادر میکنند و صحبت از در می شود
#سید_حسن_رستگار
تو کیستی فروغ چراغ هدایتی
تـو لنگر سفینۀ نـوح ولایتـی
ناخوانده درس، عالمه علم عالمی
مکتب نـرفته، بـحر وسیع روایتی
با چادرت بـه دایرۀ حشر، سایبان
بـا معجرت بـه معرکۀ صبر، رایتی
بودی ز خردسالی خود یاور حسین
هم خواهر حسینی و هم مادر حسین
فُلک نجات را به خدا ناخدا تویی
بال و پر عروج به سوی خدا تویی
هم سنگر امام شهیدان قدم قدم
از ابتدا تو بودی و تا انتها تویی
روز جهاد همره و همگام فاطمه
هنگام خطبه هم نفس مرتضی تویی
ماهِ دو مهرِ فاطمه و کوکب علی
آیینۀ حسین و حسن، زینب علی
اعجاز کرده خالق عالم به مدح تو
بگشوده لب پیمبر اکرم به مدح تو
با رمز کاف و ها که به قرآن نوشته است
آغاز گشته سورۀ مریم به مدح تو
بعد از چهارده صده با عشق و افتخار
گوید سخن هماره مُحرم به مدح تو
با آنکه در فراق و غم و رنج زیستی
تاریخ کوچک است بگوید تو کیستی
تـا روز حشر، خون خدا را پیمبری
بازآ بخوان خطابه که شمشیر حیدری
هم ذوالفقار خشم علی در خطابـهای
هم مصحفِ مـطهرِ زهـرای اطهری
عیسی اگر نظر بـه تو و مادرش کند
گویـد عزیز فاطمه بالله تـو برتـری
عباس اگر چه هست گرامی برادرت
حاشا که بی اجازه نشیند به محضرت
بر عزم و غیرت تـو خدا گفت آفرین
وقتی که خلق کرد تـو را، گفت آفرین
وقتی به قتلگاه گشودی زبان بـه شکر
زهرا گشود لب بـه دعا، گفت آفـرین
تا شد ز خطبۀ تو نفسها به سینه حبس
بـر نیـزه سیدالشهدا گفت آفـرین
نطقت بـه کوفه معجزۀ ذوالفقار کرد
بر چون تو شیر دخت، علی افتخار کرد
وحی خدا بـوَد سخن دلـربای تـو
انداخت نقش، بوسه محمل به پای تو
تاریخ شاهد است که تا صبح روز حشر
خون حسین موج زنـد در صدای تـو
هر جا بـه یاد کرب و بلا خیمه می زنند
آن خیمه گوشه ایست ز صحن و سرای تو
بعد از حسین، فاطمه را نـورعین تـو
در چشم جان ما تو حسینی،حسین تو
کو مرد تـا که مثل تـو سینه سپر کند
از دین حق چو فاطمه دفع خطر کند
هم شیر روز باشد و هم پارسای شب
شب را همه به ذکر و عبادت سحر کند
از کربلا بـه کوفه و از کوفه تا به شام
بـا رأس غرقِ خون بـرادر سفر کند
داغ حسین اگر جگرت را کباب کـرد
داغ سهساله جان تو را سوخت، آب کرد
ای مانده کوه درد و غمت روی شانهها
از کعبِ نی بـه پیکر پـاکت نشانـهها
داغت شرارهای بـه همه آشیانهها
ذکر تـو و حسین تو قرآنِ خانهها
تنها ز تـازیـانه تن تـو نشد کبود
بـر قلب ماست آن اثـر تازیانهها
ایمان و عشق وغیرت ودین را چو آب برد
دشمن تو را بـه جانب بـزم شراب بـرد
از بس که داغ مانـد روی داغ بـر دلت
همچون خیام کرب و بلا سوخت حاصلت
در بین خنده و کف و شادی به شام بود
هجده سر بـریـده در اطراف محملت
روزی بـه روی دامن پـر مهر فاطمه
روزی دگر بـه گوشۀ ویـرانـه منزلت
در خلوت تو اشک و دعا و انـابـه بود
یک شب سر بریـده چراغ خرابـه بود
بر غربت تو شمع شب تار گریه کرد
در لاله زار آبـلهات خار گریـه کرد
حتی سه سالهای که به ویرانه دفن شد
تا صبح بـا دو دیدۀ خونبار گریه کرد
آن شب که روی دامن طفلش گرفت جا
رأس بریده بهر تـو بسیار گریـه کرد
مانند مادرت که غریبانـه دفن شد
دردانهات به گوشۀ ویرانه دفن شد
اشک تو سیل چشم همه خلق عالم است
بـا آه تـو همیشه جهان مـاه ماتم است
وقتی تو در خرابه نهی روی خود به خاک
در چشم شیعه، ماه صفر هم محرم است
نبوَد عجب بسوزد اگر هست و بود را
تا شعلههای دل ثمر نخل "میثم" است
چشمی بده که باز بگریم برای تو
آتش بزن که آب شوم در عزای تو
#مدح
#سازگار
#پنجم_جمادی_الاول
#ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
بند اول:
زینب، حیدر کربلایی
زینب، زهرای عاشورایی
زینب، گوهر عرش اعلا
زینب، عِلیّه و اعلایی
شام و کوفه رو، یک تنه لرزوندی
تا که با لحن ِ علی خطبه خوندی
همه ترسیدن، از جلال و عزمت
با صلابت تو، پای نهضت موندی
زینب جلوه ی حیدر، زیور مادر، یا عقیلة العرب
زینب ثانی زهرا، زینت بابا، یا عقیلة العرب
زینب بانوی برتر، بهترین خواهر، یا عقیلة العرب
یا زینب مدد یا زینب
🌸🌸🌸🌸🌸
بند دوم:
زینب مليکة النسایی
زینب نائبة الزهرایی
زینب سیدة العقائل
زینب صدّیقه ی صغرایی
تا ابد ولله، پرچم تو بالاس
جایگاه تو، توی عرش اعلاس
هر ملک مونده، در تحیّر وقتی
شد رکاب تو، زانوهای عباس
زینب اسوه ی عفّت، مظهر غیرت، یا شریکة الحسین
زینب سربلند شام، حامی اسلام، یا شریکة الحسین
زینب کوثر دیگر، منجی محشر، یا شریکة الحسین
یا زینب مدد یا زینب
🌸🌸🌸🌸🌸
بند سوم:
زینب بی بدیل و بی همتا
زینب نگین ارض و سما
زینب عالمه بی معلم
زینب چشمه ی حجب و تقوا
دخترِ کرار، محشره کبرایی
شبیه حیدر، محور تقوایی
از مقام تو، بس همین یک جمله
تو ملیکه ی، جنت المأوایی
زینب ای دم طوفان، قبله ی ایمان، یا شقیقة الحسن
زینب آیت العظمی، سرور حوّا، یا شقیقة الحسن
زینب تا ابد باقی، ذکر عشاقی، یا شقیقة الحسن
یا زینب مدد یا زینب
#ولادت_حضرت_زینب_س
اکثر اوقات دختر مثل مادر می شود
ارث مادر عاقبت از آنِ دختر می شود
حضرت زهرا اگر انسیة الحورا بود
دختر از این حیث با مادر برابر می شود
عطر یاس و بوی سیب آمیخته با نام او
با حضورش خانه ی حیدر معطر می شود
از دو دریا لؤلؤ و مرجان فقط حاصل نشد
آبشار صبر را سرچشمه کوثر می شود
نام زینب تا گره خوردست با نام حسین
عشق تفسیری از این خواهر برادر می شود
شمه ای از داستان عشق شور انگیزشان
از همه افسانه های عاشقی سر می شود
احسن الحال همه عشاق با امضای اوست
او بخواهد کربلای ما مقدر می شود
ذوالبیان ارثیه ی بابا برای دختر است
با همین ارثیه او در کوفه حیدر میشود
در دفاعِ از حرم عباس درسی داده است
نیزه میگوید فقط این کار با سر می شود
تار و پود چادر مادر اگر خاکی شده
سهم دختر نقش آتش روی معجر می شود
آخر هر روضه و مدحی که از دختر شده
یاد مادر میکنند و صحبت از در می شود
#سید_حسن_رستگار
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
حضرت زینب(س)
تنها دلیل خنده ی حیدر خوش آمدی
آیینه ی لطافت مادر خوش آمدی
ای آن کسی که شهرت نام بلند تو
از عرش رفته است فراتر...خوش آمدی
از اشک شوق پر شده چشمان مجتبی
ای روشنای چشم برادر خوش آمدی
دروازه های کوفه به دست تو فتح شد
یاد آور حماسه ی خیبر خوش آمدی
محشر به نام نامی ات آغاز می شود
ای زیر و رو کننده ی محشر خوش آمدی
امشب شب دف است ، شب جام و باده است
امشب خدا به فاطمه فرزند داده است
از خاک پات، بوسه گرفته ست کهکشان
سجده کنند بر تو شب و روز عرشیان
از شوکت مقام تو این بس که بی وضو
نام تو را حسین نیاورد بر زبان
عالم حریف جوش و خروشت نمی شود
آن لحظه ای که پای حسین است در میان
ای دست های تو پل مابِین عرش و فرش
پیوند داده ای تو زمین را به آسمان
محو علیِّ اکبرِ ارباب می شوی
از بس که او شبیه علی می دهد اذان
ذکر علی الدوام تمام ملائکه!
بر چادر تو باد سلام ملائکه
عالم فدای قلب صبوری که داشتی
خورشید و ماه خیره ی نوری که داشتی
ابن زیاد وقت ورودت به کاخ کفر
عاجز شد از شکوه و غروری که داشتی
دنیا ندیده است به خود در تمام عمر
مثل برادران غیوری که داشتی
صدها هزار حضرت موسی گذشته اند
از جای جای وادی طوری که داشتی
خورشیدِ بی غروبِ شب و روز کربلا!
عالم ندیده است حسینی تر از تو را
ای سرو پاکباز که غرق عنایتی
دست مرا بگیر که دریای رحمتی
از درک جایگاه تو این خلق عاجز اند
مثل علی و فاطمه اعجاز خلقتی
در وقت خطبه خواندن تو کل کائنات
گفتند یکصدا: چه وقاری! چه شوکتی
یک جا گناه های زبان پاک می شود
وقتی که نقل می کند از تو فضیلتی
جز اینکه خاک پای تو باشیم تا ابد
در زندگی خویش نداریم حاجتی
ای آبروی روی علی، ای خدای صبر
باید نوشت: "زینب کبری" به جای صبر
هدیه بده به خانه ی قلبم بهار را
آرام کن دوباره دل بی قرار را
زینب تو کیستی که به وقت نماز خویش
وا داشتی ستایش پروردگار را
آن خطبه های حیدری ات، بعد سال ها
زنده نمود خاطره ی ذوالفقار را
وقتی که خلق کرد خدا کائنات را
دست تو داد گردش این روزگار را
هر طور می شود دل ما را درست کن
ما داده ایم دست خودت اختیار را
جز تو کسی لیاقت زینب شدن نداشت
دلداده ای شبیه حسین و حسن نداشت
امشب بساط نوکری ما فراهم است
بانو! فقط زیارت کرب و بلا کم است
شکر خدا که سایه ی پر مِهر چادرت
روی سر تمامیِ ذرات عالم است
با اسم تو زمین و زمان زیر و رو شود
پس نام نامی تو همان اسم اعظم است
ای کوه صبر! ای که جهان زیر بال توست
از تو مدد گرفته اگر کوه محکم است
ما را بخر ، نگاه به اعمال ما مکن
اینجا که آمدیم بد و خوب درهم است
صدها هزار آسیه شاگرد مکتبت
نام حسین هست شب و روز بر لبت
خوشبخت آن دلی که گرفتار زینب است
عالم به زیر دِین علمدار زینب است
هر کس که حیدری ست بدهکار فاطمه ست
هرکس حسینی است بدهکار زینب است
امروز اگر که نامی از اسلام مانده است
مدیون جان فشانی و ایثار زینب است
از پادشاه های دو عالم غنی تر است
آن سائلی که خادم دربار زینب است
عباس ، ماهِ بی بدلِ خیمه هاست که
از روی نیزه نیز نگهدار زینب است
#ولادت_حضرت_زینب_س
#احسان_نرگسی
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
شعر حضرت زینب(س)
هر کس که در این میکده نوکر شده باشد
ننگ است که دلواپس محشر شده باشد
بی ساغر و می مست شود در همه ی عمر
با یار اگر عمر کسی سر شده باشد
من معتقدم خوب تر از مرغ بهشت است
هر کس که درین بام کبوتر شده باشد
این چشم طمع داشتن ما فقرا هست
زیر سر لطفی که مکرر شده باشد
دنیا و قیامت گره ی کور ندارد
هر مرد و زنی سائل این در شده باشد
حاجت نگرفتن ز خداوند حرام است
روزی که علی صاحب دختر شده باشد
جن و ملک و انس شد آواره زینب
عالم همه پروانه ی گهواره ی زینب
عشق حسنین و علی و فاطمه زینب
هم مومنه هم عارفه هم عالمه زینب
از روز ازل دشمن هر ضد ولایت
تا روز ابد بانوی بی واهمه زینب
هر جا برود ظلم فراری است از آنجا
داده است به هر غائله ای خاتمه زینب
مردند حسودان و ندیدند شکستش
شد خلق حماسه هنر دائم زینب
از منظر آنانکه رسیدند به جایی
صاحب نفس آن است که شد خادم زینب
در مذهب عشاق محال است بمیرد
آن کس که شب و روز کند زمزمه زینب
خوبان همگی شاعر و مداح حریمش
کرده است قیامت نفس گرم سلیمش
ای ماه شب حیدر و هم صحبت زهرا
ای وارث صبر علی و عفت زهرا
هم مریمی هم آسیه هم هاجر و حوا
تو زینبی و معجزه حضرت زهرا
جز فاطمه کس لایقه بر مادری ات نیست
اثبات شده بار دگر عصمت زهرا
شد دار و ندارت همگی خرج امامت
حقا که تویی حاصل تربیت زهرا
بیچاره شد از طاقت تو نسل امیه
در روح بلند تو بود همت زهرا
در مکتب تو یاد گرفته است محبت
هر کس که مسلمان شده با زحمت زهرا
هر کس شده شیدای حسین ، عاشق حیدر
گشته است نمک گیر شما دختر و مادر
فردوس کجا ، حال و هوای حرم تو
دیوانه کننده است صفای حرم تو
هم بوی نجف آید و هم بوی مدینه
هم بوی حسین از همه جای حرم تو
چیزی نشود کم ز مقام تو اگر که
ما را بنویسند گدای حرم تو
ای عمه سادات ! من از دست زمانه
دلگیرم و محتاج هوای حرم تو
باید که بسوزیم درین آتش حسرت
ما که نشدیم از شهدای حرم تو
ای وای ازین نفس ازین بی سر و پایی
ای وای نمردیم برای حرم تو
کن قسمتمان حال و هوای شهدا را
لبریز کن از شوق شهادت دل ما را
تو زینبی و شمع شبستان حسینی
از عالم ذر بی سر و سامان حسینی
زهرا سپر جان علی بود همیشه
تو نایب زهرا ، سپر جان حسینی
هر کس که حسینی است ، نمک گیر وفایت
تو واسطه ی لطف فراوان حسینی
در مدح تو این بس ز ازل تا ابد الدهر
سر سلسله حلقه یاران حسینی
لبخند زدی وقت ولادت به برادر
شد بر همه اثبات که حیران حسینی
از موقع میلاد سرت گرم حسین است
هر لحظه تو دلواپس هجران حسینی
ای کاش نمی دید دو چشمان تر تو
شد نیزه نشین سایه ی بالای سر تو
#ولادت_حضرت_زینب_س
#محمدحسین_رحیمیان