eitaa logo
ذاکرین آل الله
269 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
291 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ نهم محرم حضرت عباس (ع) فاطمه زهرا(ص) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها هرحاجتی دارید از بی دست کربلا درخواست نماید انشالا حاجت روابشید شفای مریضها انشالا همه اموات فیض ببرند السلام علیک یا ابوالفضل العباس یا قمربنی هاشم بارگاه با صفای در کربلا دارد ابوالفضل تاقیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل هر که ازصدق وصفا بنمودرو درخانه او دیدازراه وفا جو روسخا داردابوالفضل گر دوای دردخواهی روکن درخانه او ازبرای در بی درمان شفا دارد ابالفضل تالب شط فرات آمد ولی لب تشنه برگشت همت مردانگی بین تا کجا دارد ابوالفضل قربان مرامت قربان ادبت قربان حرم و بارگاهت یا ابوالفضل یادم امدآن زمانی که حسین باچشم گریان دید درخون غوطه ورقدو رسا دارد ابوالفضل آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان بادر برادر برادر درخون تپیده ات را دریاب صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد 😭 عباسم برادر آیا وصیتی دارید صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم😭 وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم😭 مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم نشد که قطره ابی برای او ببرم😭 اما وصیت سوم برادر حسین جان سلام من را به خواهرم زینب برسان بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشالا هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه😭 بگومادرجان اجل مهلت نداد بیام یک باردیگر ببینمت مادر😭😭 صبابیا مددی کن که سخت دلگیرم سلام من را برسان نزد مادر پیرم بگو گذشت آمدن من دگر به وطن مادر غرض که جان تو و طفلهای بی کس من مادر😭 ایام وعزاداری محرمه وتاسوعای حسینی است انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجت روا بشید دلها رو از کربلا ببرم مدینه بی بی ، فرمودند : اسماء برایم آب بیاور وضو گرفتند ، به روایتی غسل کردند ، خود را معطر نمودند ، جامه نو به تن کرد آخر فاطمه می خواهد به ملاقات رسول الله برود ، یک جامه به بدن کشیدند فرمودند  : اسماء ساعتی صبر کن ، مرا صدا بزن اگر دیدی جواب ندادم بفرست مسجد امیر المؤمنین را خبر کنند ، اسماء می گوید: ساعتی بعد زهرا را صدا زدم ، دیدم جواب نمی دهد ، همین که جامه را از روی زهرا کنار زدم دیدم فاطمه جان داده ، صدای ناله اسماء بلند شد ، گریبان خود را چاک زد  حَسنین وارد خانه شدند اسماء هیچوقت سابقه نداشت مادر این موقع بخوابد . دوید امام حسین کنار بستر مادر همین که بدن مادر حرکت داد  دید مادراز دنیا رفته صدا زد : یا اَخاه آجَرَکَ اللهُ فی ِ الوالِدَةِ .😭 امام حسن آمد کنار بدن مادر صورت به صورت مادر گذاشت ، امام حسین صورت به کف پای مادر ، صدا می زند مادر من حسینم با من حرف بزن . اینجا صورت به کف پای مادر جوانش گذاشت کربلا هم خم شد کنار بدن علی اکبر ، صورت به صورت غرق خون میوه ی دلش علی اکبر گذاشت ، همه بگوئیم یا حسین . حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️@rozehdaftari
🕊﷽🕊 🖤 💔 1 🌾آخ دلم تنگ و غم بسیار دارم 🌾من امروز با ابالفضل کار دارم 🌾من امروز از ابالفضل توشه گیرم 🌾وای زیارت کردن شش گوشه گیرم2 ⬅️امروز بریم در خانه ابالفضل، همون ابالفضلی که باب الحوائجه... دست توسل بزنیم به بی دست کربلا.... اگه حاجت مندی بسم الله... اگه گرفتاری بسم الله... اگه مریض داری بسم الله ...اگه جوون داری بسم الله..... ⏪نمیدونم با چه نیتی اومدی تو مجلس بخدا عباس مشکل گشاست... مشکل گشایی میکنه... عباس درد بی درمونو دوا میکنه... (دشتی) ✨الا ای یارو دلدارم ابالفضل ✨شدم خسته ز افکارم ابالفضل ✨گرفتارم مدد باب الحوائج ✨گره افتاده در کارم ابالفضل ⬅️متوکل عباسی دستور داده بود، هر کی میخواد بره کربلا، باید دست راستسو از بدن جدا کنند تا بره کربلا.. مردم صف میکشیدن ، دست راستشونو میدادن تا برن کربلارو ببینن آی حسینیا... آی کربلائیا... خبر دادن متوکل یه پیرزنیه تو صف ایستاده اما دست راستی نداره، آقا میخواد دست چپشو بده بره کربلا.... میگه پارسال اومدم، دست راستمو دادم ، رفتم کربلا... امروز میخوام دست چپمم بدم برم یه بار دیگه کربلا رو ببینم ،،،، حرم امام حسینو ببینم،،،، (الهی حسرتش به دلت نمونه) صدا زد دست چپم رو بگیرین بزارین برم یه بار دیگه حرم عباسُ ببینم یا ابالفضل3 متوکل دستور داد برین دست چپشم جدا کنید بدنشو بندازید تو شریعه فرات... دستشو از بدن جدا کردند...بدنشو انداختن تو شریعه فرات... (سوز/اوج) هی این بدن پایین میرفت بالا می اومد.. هی میگفت یا ابالفضل3 آقا جون من اومدم دستمو بدم بیام حرم،،، اما آقا ببین با من چه کردند،، آقا جان تو که دستگیر بیچاره هایی... تو که امید ناامیدایی... آقا دستمو بگیر.. آقا به دادم برس... میگه تا نامش رو بردم، دیدم یه آقایی صدا میزنه... مادر .......ای مادر...... من عباسم مادر..... اومدم دستتو بگیرم مادر..... چرا؟... صدا زد آخه من خودم دست خالی از شریعه برگشتم... امیدم ناامید شد... هر کی در خونم بیاد نمیزارم دست خالی برگرده... امان امان3 آی حاجت دارا ...جوون دارا....آی ناله دارا میدونی آقا کی امیدش ناامید شد... ای مشک تو لااقل وفا داری کن من دست ندارم تو مرا یاری کن (چرا) آخه من وعده آب تو به اصغر دادم یک جرعه برای او نگهداری کن ✅خدا به حق اون آقایی که کربلا امیدشو ناامید کردند امید کسی ناامید نکن... ⬅️امروز ابالفضل رو قسم بده به جان مادرش ام البنین ... کدوم مادر رو میگم... همون مادری که میگن می اومد تو قبرستان بقیع 4صورت قبر با انگشتاش میکشید مینشست کنار قبرا ناله میکرد گریه میکرد (میگن طوری ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن برا ام البنین گریه میکردند...چی میگفت ام البنین.....) (مادر دیدی حوون تز دست داده باشه چطور گریه میکنه) هی مشت به سینه میکوبه میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر..... ای مادر ...ای مادر .....ای مادر ⏪میگفت مادر ابالفضلم مادر ... مادر نبودم کربلا مادر... اما برام خبر آوردن با تیر به چشم نازنینت زدن مادر... مادر نبودم کربلا اما برام خبر آوردن با عمود آهن به فرق نازنینت زدن مادر... (ناله میکرد گریه میکرد) یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین عوض شد (فرود) گفت مادر ابالفضلم مادر...... مادر من برا تو گریه نمیکنم مادر .... (اوج) مادر من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره..... (دشتی حالت سینه زنی) 🔅مسلمانان حسین مادر ندارد 🔅غریب است و کسی بر سر ندارد 🔅ز جور ساربان بی مروت 🔅دگر انگشت و انگشتر ندارد ........حسین جانم حسین، جانم حسین جانم .........جانم حسین جانم، جانم حسین جان سینه زنی.... @rozehdaftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب دهم محرم امام حسین (ع) گریز حضرت عباس (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید شب دهم محرمه شب عاشورای حسینی است روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند ♦️امشب شب «انّاالیه راجعون» است ♦️فردا زمین‌ کربلا، دریای خون است عزیزان عزادارشب عاشوراست این ایام هم داره تمام میشه... امشب بگیم خدایا شکرت...زنده بودیم یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی... بیایم در خانه امام حسین... نميدونم توی مجلسمون امشب کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه امشب باید خوب عزاداری کنی.... معلوم نیست سال بعد زنده باشیم... بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم..یانه. خدا ميدونه خیلی ها ازعزیزان سال قبل دربین من و شما بودند توی همین مجالس ها شرکت می نمودنداما.. الان زیر خاک خوابیدن... آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و... فقط یک بار بگن حسین...قدراین شبها رابدانیم آماده ای بریم کربلا بسم الله.. از امشب دیگه مصیبتهای بی بی زینب شروع میشه... از امشب دیگه باید ما هم بگیم... 🔸آخ امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب امشب کربلا چه خبره... خدا به داد دل زینب برسه. دید صدای هلهله دشمن میاد. اومد کنار برادر عرضه داشت. چه خبر شده حسینم. قراره چه اتفاقی بیفته. ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم... الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم. صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی. ایی وای.. ای وای.. جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی. تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید. دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد. یعنی حسینم میخواهی بری. منو تنها بگذاری. باورم نمیشه برادر. تمام دلخوشی من تویی حسین. وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم... صبر کردم داداش. جلو چشمام مادرم پرپر شد. صبر کردم داداش فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم. صبر کردم. تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم... الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین جان چطوری می خواهی منو تنها بگذاری زینب بدون تو میمیره. 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم... هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان. دید خواهر خیلی بی تابی میکنه. اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا. زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی بدونید من هنوز زنده ام زینب کبری... تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه دلش آروم میگیره اما امان از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید همین جا بود که دیگه. 🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند 🔸ولی سالار زینب را ندیدند ⏪امدند جلوی زلجناح حلقه زدندهر کدام سوالی میکنه یکی سوال میکنه بگو ذوالجناح بابایمان چه شدیکی سوال میکنه  بگو ذوالجناح عمویمان عبا س چه شد یکی سوال میکنه ببینم ذوالجناح برادرمان علی اکبر چه شد یک وقت دیدند سکینه امد عنان ذوالجناح به دست گرفت بگو ببینم ذوالجناح تو که بی وفا نبودی آیا آن لحظه ای که بابایم را شهید کردند آیا بهش آب دادند یا نه    دیدند ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهیدش کردند یک وقت ذوالجناح به سمت گودال قتلگاه حرکت کرد زینب  وکودکان پشت سر ذوالجناح  ای می دویدند ای به زمین می خوردند بلند می شدند تا رسیدند به تل زینبیه عزیزانی که کربلا رفتند میدوند تل زینبیه نزدیک قتلگاه است اما زبان حالی دارد بی بی زینب 🔶گلی گم کردم می جویم او را 🔶به هر گل می رسم می بویم او را 🔶گل من یک نشانی در بدن داشت 🔶یکی پیراهن کهنه به تن داشت یاد شهدا اما شهدا اموات جمع حاضر این مجلس ومحفل فیض ببرند شب عاشوراست عزیزان این ده شب هم تمام شد بگید خدا رو شکر که زنده بودیم و توانستیم در عزاداری سالار شهیدان ابا عبدالله شرکت کردیم عرض آخرم و گریز به روضه قمر بنی هاشم و التماس دعا آقا اباالفضل به به شیخ کاظم سبطی، فرمودند هر سواری که میخواد روزمین بیفته اول دستاش رومیذاره با صورت رو زمین نیوفته، من که دست نداشتم بتونم عمود قرار بدم آخ بیمرم آقا با صورت به زمین افتاد 🔸باید به لبم جگر می آمد ،عباس! 🔸در پیش تو عمر سرمی آمد، عباس! 🔸ای کاش که بیش از به زمین افتادن 🔸از چشم تو تیر در می آمد ،عبّاس! 🔸مبهوت شدم توانِ گفتارم نیست 🔸یارایِ سخن ندارم و یارم نیست 🔸ای حرمله این تیرنبوده آخر 🔸یک نیمه ی صورتِ علمدارم نیست با همین تیر،علی اصغر رو ذبح کرد الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @rozehdaftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مناجات و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام به نفسِ حاج عباس واعظی•✾• حالا که زائر نیستم؛ بگذار در روضه‌ها دور و برت باشم دستِ مرا هم بند کن جایی بگذار، من هم نوکرت باشم چشم و چراغ روضه‌ات روشن از گریه‌کن‌ها دعوتت با من حالا که دور از گنبدم؛ بگذار تا کفترِ نامه‌برت باشم هر جا که رودِ اشک، جاری بود از چشم ابر انداختم خود را می‌خواستم یک گوشه‌ از دریا جزو سیاهی لشکرت باشم از خوب‌هایت نیستم؛ اما نامِ مرا بنویس، در بدها خوشبختی محض است، بگذاری تا لابلای دفترت باشم حسین آرام جانم حسین روح و روانم... *اسمم رو خط نزن آقا جان! خدا اون روز رو نیاره اسمم از قلم بیوفته، چجوری چشمای خیسم دوباره به حرم نیوفته...* در جمع سرسبزانِ پُربارت این شاخه‌ی خشک است، سربارت ختمِ به خیرم کن؛ مرا بشکن تا تکه‌ای از منبرت باشم * ابی عبدالله! شاخه خشک هم که باشم یه روزی به دردت میخورم* خاکم کن و گِل کن؛ خرابم کن شرمنده‌ام؛ یک کاسه آبم کن بگذار، وقتی آب می‌نوشی من ساغرِ آب‌آورت باشم سنگم؛ ولی سنگی که می‌خواهد یک تکه از فرشِ حرم باشد اهلِ بهشتم کن؛ شبی بگذار تا زیر پای مادرت باشم اینکه تو را دارم؛ اگر رویاست از خواب، بیدارم نکن دیگر ترکم نکن رویای خواب‌آور! بگذار، تا در محضرت باشم رضا قاسمی
4_5938266640088041135.mp3
5.42M
| ↻ ابی عبدالله! شاخه خشک هم که باشم یه روزی به دردت میخورم .
|⇦•دم غروبه تو‌ قتلگاه.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تا شنیدم یه لحضه هم خيمه نموندم میبینی با چه حالی داداش خودم رو تا اینجا کشوندم چرا جلو چشمای مادر چکمش رو روی سینه میکوبه نفس نفس نزن به سختی تا فکر کنم حال تو خوبه دم غروبه تو قتلگاه قیامته فکر نکنم شمر دنبال غنیمته با خنجر کُند گلوی تو اذیته دم غروبه از قاتل تو دلخورم دوازده نفس ضربه ها رو من میشمرم جا پای شمره که مونده روی چادرم همش تو گوش من میپیچه صدای استخون شکسته دم غروبه هرکه یه چیزی میبره حتی یکی هم از گهواره هم نمیگذره تو این شلوغی خولی به دنبال سره دم غروبه رقیه ترسیده حسین یکی تو گودال انگشتر رو دیده حسین سنان ملعون عباتو دزدیده حسین *آمد انگشتر رو در آره، دست ابی عبدالله ورم کرده، خون آلوده، انگشتر چسبیده، انگشتر خون آلوده، هر کار کرد در بیاره نتونست، خنجرشو در آورد... انگشت رو با انگشتر برد... شاید همین انگشترِ ابی عبدالله رو تو دستش کرد با همین دست با همین انگشتر سیلی به صورت بچه های ابی عبدالله زد ...*
4_5938266640088041137.mp3
3.27M
دم غروبه رقیه ترسیده حسین یکی تو گودال انگشتر رو دیده حسین
|⇦•غریب گیر آوردنت.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دور ورت جنجاله تنت چقدر بی حاله رفتن همه اما شمر هنوز توی گوداله برای بار چندمه میزنه خنجر و فدات شه خواهر و غریب گیر آوردنت تشنه سر بریدنت با اسبا رفتن روی تنت با نیزه زد تو دهنت ای کوفیان خیره سر چند نفر به یک نفر *زینب اومد رو تل زینبیه، تا نگاه کرد "وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ" شمر روی سینه ی حسین نشسته، صدا زد" وامـحمـداه صلّى عـلیك مـلیك السّمـاء هذا حسین مـرمـل بالدمـاء مـقـطع الاعضاء..." یا رسول الله! دشت پر از حسینه... گفت: حسین من!...* تورا به خاطر دِرهم چه درهمت کردند چنانکه شرح تن تو به آخرت افتاد ولی به جان خودت خواهرت مقصر نیست درآن شلوغی اگر بارها سرت افتاد آنقدر نيزه رفت و آمد كرد  بدن شاه نامرتب شد *یکی از اصحاب شنید صحبت های حضرت زینب سلام الله علیها تو خيمه با ابی عبدالله رو، میگفت: حسین جان! اصحابت باهات تا آخر هستن یا نه؟ یاریت می کنن یا نه؟ اینو شنید و اومد پیش حبیب، حبیب! خانم زینب نگرانه، پاشدن چند نفری از پشت خيمه بی بی رو صدا زدن... بی بی جان! ما که نمردیم، ما تا آخرین قطره خون با حسینیم... بی بی دعاشون کرد... امشب یه‌‌ وقت تو تاریکی بی‌بی زینب دید یه نفر داره هی خم میشه چیزی برمی‌داره تو دامنش می ریزه، جلوتر میره تکرار میکنه... اومد جلو تا نگاه کرد داداشش حسینه، چیکار میکنی؟ آقا فرمود: فردا تو بیابون پر خاره، پر سنگه، دارم جمع میکنم، پاهای بچه هام صدمه نخوره...* ↫
4_5938266640088041138.mp3
4.19M
↻ آنقدر نيزه رفت و آمد كرد  بدن شاه نامرتب شد
|⇦•داره شروع میشه... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گریه‌کنا! یه شب دیگه، امام حسین مهمون ماست فردا سر امام ما، این موقعها رو نیزه‌هاست بمیرم، چه تنهاست گریه کنا! قبولِ حق، ده شب عزاداریاتون شما میرید به خونه و، زینب می‌مونه نیمه‌جون..میون بیابون تازه شروع میشه غمِ زینب شروع میشه محرم زینب امون از اون قدِ خمِ زینب *خدایا فردا سر آقای ما رو می بُرن عاشورا فقط عاشورای سال شصت ویک هجری نیست. هر سال دوباره زمان تکرار میشه...هرسال دوباره روز دوم محرم همه با احترام پیاده میشن، همه برای زینب احترام میکنن.یکی پرده کجاوه رو کنار می زنه،یکی زیر بغل های خواهر رو می گیره،یکی برای عمه رکاب می گیره زانو میزنه. علیا مخدره زینب وارد کربلا میشه.عصر روز یازدهم همه چی برعکس شد. زینب همه رو سوار ناقه های عریان کرد. زین العابدین رو سوار کرد...حالا حرومی ها دارن نگاش می کنن چه جوری میخواد سوار بشه...* تازه شروع میشه غمِ زینب شروع میشه محرمِ زینب امون از اون قدِ خمِ زینب شما میرید به خونه ها ای وای زینب و تازیونه‌ها ای وای کبودیِ رو گونه‌‌ها ای وای *امام زمان من و ببخش...از فرداشب عمه جانت رو تازیانه میزنن.دخترا رو سیلی میزنن..."صلی الله علیک یا سیدتی و یا مولاتی یا فاطمه الزهرا..."قصه از همونجا شروع شد.خودش فرمود:"وَ رَکَّلَ البابَ بِرِجلِه..."چنان با لگد به در زد"فَسَقَطتُ بوجهی"منِ زهرا با صورت به زمین افتادم. آمد بالای سرم "فَیَضرِبُنی بِیده"چنان به صورت من سیلی زد"حتّی انتَثَر قُرطی من اُذُنی"گوشواره ام شکست، پراکنده شد...* شما میرید به خونه ها ای وای... زینب و تازیونه‌ها ای وای... کبودیِ رو گونه‌‌ها ای وای... «کاشکی نیاد غروب عاشورا» *فردا قبل از اذان ظهر که هنوز خیلی از اصحاب بودن، بنی هاشم همه بودن...راوی میگه: شمر ملعون خیمه ها رو دور زد.از پشت به خیمه های امام حسین حمله کرد. نیزه رو به این خیمه فرو کرد...صدا زد:"علیَّ بالنار"آتیش بیارید...میخوام خیمه ها رو بسوزونم. راوی نوشته:زن ها همه فریاد زدنداز خیمه ها بیرون دویدند.حُمیدبن مسلم راوی لشگر دشمنه.میگه من اومدم صدا زدم:ای شمر! این کارو نکن.تو همین که داری حسین بن علی رو میکشی امیر ازت راضی میشه...دیگه خیمه هاشو نسوزون.من رو تهدید کرد.اسم من رو پرسید...ترسیدم،اسمم رو نگفتم...گفتم:برام درد سر درست میکنه...شبث ابن رِبعی ملعون اومد نگاش کرد...گفت:خجالت بکش! زن ها که گناهی ندارن...خجالت کشید، برگشت...اما بمیرم برا مادرت که اون ملعون گفت:هیزم بیارید مردم چی گفتن؟اِنَّ فیها فاطمَه"تو این خونه فاطمه هست"قالَ:وَ اِن..."باشه هم باشه..* «کاشکی نیاد غروب عاشورا»
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *فردا خودش اراده ی میدان کرد وقتی تنها شد"وَ عَزِمَ عَلی لِقَاءِ القَوم لِمُهْجَتَه"اراده کرد بره میدان خونش رو فدا کنه...با همه وداع کرد.یه وقت دید اسب حرکت نمیکنه..یه نگاهی انداخت دید دختر آمده دستا رو دور دست اسب حلقه کرده.اجازه نمیده.. از سر مهربانی و شفقت یه نگاه به دختر انداخت. دختر بابا رو‌ نگاه کرد یه سؤال کرد"یَا أَبَ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْت؟"بابا! آیا تسلیم مرگ شدی؟ فرمود:دخترم ! "کیف لایَستَسلِمُ لِلموت ؟! "چطور تسلیم مرگ نشه اون کسی که"مَن لا ناصر و لامعین"اون کسی که غریب وتنها شده، کسی رو نداره، چطور تسلیم مرگ‌نشه؟! دخترش انگار سریع قبول کرد..فقط یه دخواست غیر ممکن کرد.صدازد.."یا أَبَ رُدَّنا الی حَرَمِ جَدِّنا..." حالا که اینجوریه ما رو برگردون مدینه... آقا شروع کرد گریه کردن ..* *فردا عصر از کنار گودی قتلگاه ذوالجناح برگشت سمت خیمه ها،زینش واژگون شده، بدنش پر از تیر شده، خون اباعبدالله روی گردنش ریخته...این دختر دوباره آمد جلو یه سوال کرد: فرمود: ""یَا جَوادَ أبِی!"ای اسب پدر! من یه سوال دارم!من که میدونم بابامو کشتن..." هَلْ سُقِیَ ابی أوْ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً؟فقط به من بگو به بابای من آب دادن یا نه...؟* *چه تعبیری داره سیدبن طاووس:"لهم دویٌّ کدویِّ النَّحل"مثل صدایی که از کندوی زنبور عسل شنیده میشه،صدای مناجات شنیده میشد..."مابین قائمٍ و راکعٍ و ساجد..."یکی در قیام بود...یکی در رکوع بود...یکی در قنوت بود...یکی در سجده بود..* حالا دخترش داره میگه...* دارم تصور می‌کنم، این ماجرا عوض بشه سری نره رو نیزه‌ها، تقدیر ما عوض بشه خدایا! کمک کن... خدا خودت یه کاری کن، که فردا بارون بباره... دیگه نیازی نباشه، عمو بخواد آب بیاره خدایا! کمک کن... *امشب حال رباب رو تصور کن...همچین که علی رو میخوابونه؛میگه پسرم غصه نخور! روزای سخت تموم میشه...پسرم خدا تو رو تنها نمیذاره...اما فرداشب این موقع رباب هم همسر شهیده هم مادر شهید...* چی میشه شرمنده نشه سقّا عمو که رفت زودی بیاد اینجا خیره نشه کسی به سویِ(روی) ما چی میشه مشکا پر بشه از آب چی میشه که اصغر بشه سیراب الهی که، رباب نشه بی تاب «کاشکی نیاد غروب عاشورا»
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دارم تصور می‌کنم تموم بشه غصه و آه نبُـرّه اون خنجر کُند... شمر نره توو قتلگاه... خدایا! کمک کن... «شمر مرو به قتلگه... فاطمه می کند نگه...» *ای کاش خنجرت رو تیز کرده بودی نامرد...* دارم تصور می‌کنم، هیشکی نبینه اشکامو نتونه هیچ غارتگری؛ بدزده گوشواره‌امو خدایا! کمک کن... برگرده کاش معجری که رفته... برگرده انگشتری که رفته... عموی آب آوری که رفته... الهی که نریم به سوی شام سنگی نیاد رو سرِ ما از بام چوب نزنن به دندونِ بابام «سیدناالغریب حسین جانم » «کاشکی نیاد غروب عاشورا» شب های جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشتِ کربلا آید به دشت نینوا *هرشب جمعه مادرش کربلا صدا میزنه: بُنَیَّ ...بُنیَّ...* مادرت کنار قتلگاه صدا میزد: آه..آه.."بُنیَّ قتلوک،ذبحوک و من الماء منعوک..." شب های جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد؟! نور دوعین من چه شد؟! گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه گوید حسین من چه شد؟! نور دوعین من چه شد؟! شبهای جمعه مصطفی با مجتبی و مرتضی آیند به دشت کربلا گویند به صد شور و نوا مظلوم حسین من چه شد؟! مگر کسی که کشته شد تنش برهنه می کنند...؟! مگر کسی که کشته شد سرش به نیزه می کنند...؟! حسین من حسین من ضیاء هر دو عین من.... یه دختری رو محملا خواب اسیری می بینه خواب می بینه رو صورتش گردِ یتیمی میشینه رباب لالایی می خونه الهی اصغر نمیره «همه صدا بزنید...حسین....» : رضا یزدانی ↫
Shab10Moharram1402[01].mp3
39.51M
یه شب دیگه امام حسین مهمون ماست فردا سر امام ما، این موقعها رو نیزه‌هاست .
چه باید کرد با یاری که دیگر برنمی‌خیزد! 😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری روز تاسوعای حسینی شیعیان مدینه کارشان که گیر می‌ کند ، روزگار که سخت می‌ گیرد، یک راست می‌ روند پشت دیوارهای بقیع ، ستون دوم روبروی حرم نبوی آدرس مزار مادرتان است. می‌روند و مادرتان را قسم می‌دهند به شما. به شمایی که مشگل‌گشای دل‌ هایی ...
روز تاسوعا به خودش می‌ بالد بخاطر عزیزیی که او را در این روز یاد می‌ کنند روز تاسوعا فخر می‌ فروشد به ایام برای هم‌ نشینی با نام عباس علیه السلام او که دو دست بریده اش کافیست، برای گرفتن دست تمام عالمیان ... السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَاالْفَضْلِ الْعَبَّاس یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْن
سلام ای‌که ندیده‌جهان‌چُنان تو یلی سلام حضرت عباس، سلام‌یابن علی سلام آنکه لبش تشنه و خودش دریا سلام معرفت حق ، سلام شاه وفا
در کربلا چه گذشت ... نهم محرم الحرام | درخواست تاخیر جنگ عصر تاسوعا امام حسین علیه السّلام برای به تعویق انداختن جنگ یک شب مهلت گرفتند.