eitaa logo
ذاکرین آل الله
254 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
288 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
سینه_زنی وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی •✾• ای وای قلب سجاد بی قرار می خونه با اضطرار عَلَیکُنَّ بِالفِرار ای وای تو قلب این شامِ تار از بین صدها سوار عَلَیکُنَّ بِالفِرار «عمه جان عَلَیکُنَّ بِالفِرار» «عمه جانم، عمه جانِ قد کمانم» ای وای ای دلهای داغدار مضطر و با حال زار عَلَیکُنَّ بِالفِرار ای وای دشمنامون بی شمار با حال زار و نزار عَلَیکُنَّ بِالفِرار ای وای شرق و غرب آتیش گرفت دار الحرب آتیش گرفت عَلَیکُنَّ بِالفِرار ای وای شعله پیش پیکرا مشعل ها پیش سرا عَلَیکُنَّ بِالفِرار ای وای دخترهای بی پناه از آتیش خیمه گاه عَلَیکُنَّ بِالفِرار ای وای ناله میاد از حرم وای عمه وای معجرم عَلَیکُنَّ بِالفِرار ای وای شد روزِ عالم سیاه زهرا بین قتلگاه عَلَیکُنَّ بِالفِرار ای وای عمه پیش مادرِ تازیونه میخوره عَلَیکُنَّ بِالفِرار «عمه جان عَلَیکُنَّ بِالفِرار» عمه جانم، عمه جانم عمه جانم. ای عمو جان ای عمو جان ای عمو جان *روضه ی امام زمان این روزا اینه..* عمه جانم عمه جانم عمه جان قد کمانم ای حسینم ای حسینم ای حسینم خیلی دلم گرفته برای محرمَت *از الان دلم برا دهه اول محرمت تنگ شده* یک مصرع است حاصل عمری که داشتم یار آمد و گرفت و به بندم کشید و گفت حسین ...
1_1141475994 (1).mp3
12.95M
↻ در کوچه پس کوچه‌های جوانی‌ام نجوای دعای توست که می‌جوشد و میل رویش را در تمام وجودم ایجاد می‌کند برای سبز شدن و جوانه زدن لابه لای صحیفه‌ات آشیانه می‌کنم
روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام به نفسِ سید مهدی حسینی بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورَد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقّلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر از عبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها می‌دید لحظه‌ی پایکوبیِ سواران بود ناله‌ی دختران به او فهماند دستهایی میان راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت: ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم نفس زنان آمد عمه فریاد می‌زند که نزن چکمه بردار، احترامش کن چقدر طول میدهی نامرد زیر و رویش نکن تمامش کن : حسن لطفی *خواهر که رسید توی گودال، چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...* دارن زنده زنده ترا دفن میکنند برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند *اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید... آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین...
30569-attachment-shahadat_emam_sajad_hoseyni_2.mp3
3.19M
. شاهدِ مقتل همه ، هربار به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت
|⇦•چون آسمان‌ کند... وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چون آسمان کند کمر کینه استوار کشتی نوح بشکند از موجهٔ بحار خون شفق ز پنجه ی خورشید می‌چکد از بس گلوی تشنه لبان را دهد فشار روزگار در چاه سرنگون فکنَد ماهِ مصر را یعقوب را سفید کند چشم انتظار پور ابوتراب جگر گوشه ی رسول طفلی که بود گیسوی پیغمبرش مهار *بچه ی خردسال رو وقتی بغلش میکنی برای اینکه خودشو نگه داره موی شما رو میگیره..* روزی که پا به دایره ی کربلا نهاد بشنو چه ها کشید ز چرخ ستم شعار از زخم تیر بر بدن نازنین او صد روزن از بهشت برین گشت آشکار اول(تنها) لبی که بوسه گهِ جبرئیل بود بی آب شد ز سنگدلی های روزگار رنگین ز خون شده است ز بی رویی سپهر رویی که می‌گذاشت بر او مصطفی عُذار طفلی که ناقة الله او بود مصطفی خصم سیاه دل شده بر سینه اش سوار *و الشمر جالس علی صدره، الان دارن از کربلا میرن اما از دیروز تا حالا بدن رو زمينه..* عیسی در آسمان چهارم گرفت گوش پیچید بس که نوحه در این نیلگون حصار نتوان سپهر را به سرانگشت برگرفت چون نیزه برگرفت سر آن بزرگوار از بس که طائران هوا خون گریستند از ماتم تو روی زمین گشت لاله زار خضر و مسیح را به نفس زنده می‌کند آنها که در رکاب تو کردند جان نثار چون خاک کربلا نشود سجده گاه عرش خون حسین ریخت بر آن خاک مُشکبار روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه ابری به بارش آمد و بگریست زار زار جمعی که پاسِ محمل شان داشت جبرئیل گشتند بی امانی و محمل شترسوار آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار *امام شما رو امروز یه جوری سوار ناقه ی عریان کردن، شبِ امام سجاده، زمان حرکت آلُ الله از کربلاست، یک زن و این همه زن و بچه، امان از دل زینب.. همه رو سوار کرد، تا اومدن جلو خانم یه تَشر حیدری زد کنار برید خودم سوار میکنم همه رو، دونه دونه ناقه ها رو مینشوند، سوار میکرد، بلند میشدن، با دست بسته هم سوار میشدن... آخرین نفر موند، فقط خانم زینب موند و رباب، اصلا دیگه روضه عاشورایی نیست، فقط ناله ست، چون دیگه خود بچه ها هم رمق ندارن، سینه زن ها هم رمق ندارن، دیروز بود همه مویه می‌کردن و موی میکَندن، الان انقده بچه ها کتک خوردن...حسین....
4_6023665871426162858(1).mp3
19.17M
چون خاک کربلا نشود سجده گاه عرش خون حسین ریخت بر آن خاک مُشکبار روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
رباعی یک‌عمر دلم به نام چشمان تو بود در گوشه‌ای از مقام چشمان تو بود پرحرف‌ترین قطعه‌ی منظوم‌ِجهان موسیقی بی‌کلام چشمان تو بود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای یادگار کشته‌ی مظلوم کربلا چشمان توست مقتل منظوم کربلا آن‌دیده‌ها چه‌دیده؟ که‌خون گریه‌کرده‌است یک‌عمر بر مصیبت مظلوم کربلا غمگین مباش، فتح تو در شام‌وکوفه است ای مرد از مبارزه محروم کربلا (مجتبی خرسندی)
. *ای گل پیغمبری آقا نور و قدر و کوثری آقا هستی و جانم به قربانت حجت بن العسگری آقا اِنّمایی و هل اَتا هستی یوسف آل مصطفی هستی یا ابا صالح... *معترف بر جرم خود هستم از من آواره آقا جان گر تو برداری نگاهت را میشوم بیچاره آقا جان یار من هستی من تو را عارم در گلستانت کمتر از خارم یا ابا صالح... *دلبر زهرایی دلها ای نگاهت حلّ مشکلها کن دعا من هم روم پیش آن سبک بالان ساحلها در مَثَل گردم لالۀ صحرا جان سپارم باذکر یا زهرا یا اباصالح... *ای عزیز فاطمه مهدی سائلانت را خدایی کن عاقبت ما را به راه عشق از کرم کرببلایی کن توشۀ ما راپرسعادت کن رزق و روزی ما شهادت کن یا ابا صالح... 🎤 .👇
. دم پایانی قلبِ عاشقم بی تابه نور حق به اون می تابه آبروم همه از لطفِ اربابه یابن زهرا ذکر عالَم حسین جانم ای معظّم حسین جانم شور پرچم حسین جانم سِرّ اعظم حسین جانم یابن زهرا حسین جانم ذکر تو برام عبادت هستی ای مه سعادت نوکرات همه مشتاقِ شهادت یابن زهرا یاس پرپر حسین جانم جان حیدر حسین جانم ای دلاور حسین جانم عشق خواهر حسین جانم یابن زهرا حسین جانم ای عزای تو بی قرین حق تو را نموده تحسین تشنه لب شدی کشتۀ راهِ دین یابن زهرا نور دیده حسین جانم غم کشیده حسین جانم قد خمیده حسین جانم سر بریده حسین جانم یابن زهرا حسین جانم 🎤 👇
. ⚫️شورعمومی آرزوم اینه که واسه نوکری/مورد ِ نظر فاطمه باشم یک شبی تا سحر یاد ِ شهدا/مُحرم ِ حرم ِ علقمه باشم اون حرمی، که خیلی خوب و با صفاس/صاحب ِ اون ، ساقی دشت کربلاس2 ایشالا با یا حسین و یا ابالفضل بشیم خدایی برا حفظ دین و قرآن زندگیمون بشه فدایی برا اسلام کار کنیم با همت و عزم کربلایی ابوفاضل یا ابالفضل ای علمدار لشگر حق...3 جون ما فدای ماه ِ عَلَوی/صاحب علم و پرچم حسین دلبری که دار بر روی لبش/مرثیه ی غم و ماتم حسین مکتب او،مدرسه ی عشق و وفاس/ذکر لبهاش حسین غریب کربلاس دو دست او شد جدا در راه ِ یاری آل طاها تنش غرقه خاک و خون شد،محشری شد میون صحرا برای او نوحه خونده مُضطر و قد خمیده زهرا ابوفاضل یا ابالفضل ای علمدار لشگر حق...3 هر چی که بگم از غصه ها کمه/گریه برای تو کار حرمه ای پسر علی پاشو و ببین/پشت داداشت از داغ تو خمه زهرا میگه فدای اون خون چشاش/به اشک من دارن میخندن ای داداش سر و کارم بین گودال با سر ِ نیزه ها و تیره ببین قلب غصه دارم بر غم ِ بی کسی اسیره پاشو عباس که علّی اصغر من داره می میره ابوفاضل یا ابالفضل ای علمدار لشگر حق...3 🎤 👇
۷ (دفن شهدای کربلا) ای بنی اسد بر فاطمه ام نور عین پسری خونجگر ز نسل پاک حسین دردم افزون شده جگرم خون شده وای از این غم۲ ای بنی اسد این پیکر اکبر بود که ز ظلم و ستم صد پاره پیکر بود این تن اکبر است که چو گل پرپر است وای از این غم۲ ای بنی اسد این جسم علمدار ماست بعد او غم فقط یاور و غمخوار ماست دست او شد جدا جان او شد فدا وای از این غم۲ ای بنی اسد تکه بوریا بیارید پیکر حسین را بر روی آن گذارید زده داغ پدر بر دل من شرر وای از این غم۲ دشمنش پرده ی حرمت او را درید از قفا بین موج خون سرش را برید صبر من کم شده قامتم خم شده وای از این غم۲ زین مصیبت بنی اسد شکسته دلم غم داغ گل فاطمه شد مشکلم ریزم اشک از بصر شده ام خونجگر وای از این غم۲ .
. کی دیده در یم خون، آیات بی شماره؟ قرآنِ سوره سوره، اوراقِ پاره پاره؟ حسین اباعبدالله افتاده بر روی خاک یک ماه خون گرفته خوابیده در کنارش هفتاد و دو ستاره پاشیده اشک زهرا بر حنجر بریده گه می کند زیارت، گه می کند نظاره سر آفتاب مطبخ، تن لاله زاری از خون کز زخم سینه دارد گل های بی شماره از گوشِ گوشواری دو گوشواره بردند دارد به گوش خونین خون جای گوشواره یک کودک سه ساله خفته کنار گودال ترسم که شمر آید، در قتلگه دوباره درخیمه آب بردند، بهر رباب بردند سینه شده پر از شیر، کو طفل شیر خواره مادرعجب دلی داشت، ذکر علی علی داشت آب فرات می زد بر حنجرش شراره چون سینه ها نسوزند؟! چون اشک ها نریزند؟! جایی که ناله خیزد از قلبِ سنگ خاره یاس سفید و نیلی، طفل یتیم و سیلی میثم در این مصیبت، خون گریه کن هماره 👇
شهادت امام سجاد علیه السلام شور به سبک : راس تو می رود بالای نیزه ها ای دل شرار زهر شد میهمان من آه ای اجل بگیر این نیمه جان من گریه کن ای فلک با دیده ی ترم آخر تو دیده ای آمد چه بر سرم من غریبم....... گرید به حال من چشمان روزگار روزی که غرق تب گشتم شتر سوار شد دست و پای من بسته به سلسله نامحرمان شدند همراه قافله من غریبم...... با دست بسته ام رفتم به شهر شام در کوچه ی یهود در اوج ازدحام خاکستر عزا بر چهره ام نشست با سنگ کینه ها آیینه ام شکست من غریبم.....
السلام علیک یا علی ابن الحسین صبح محشر یا عید قربان است جسم بابایم در بیابان است کربلا داغ و خیمه ها سوزان جسم من در تب شد پرستارم در دل آتش عمه ام زینب آه آه از این غربت پیش من طفلی بر زمین افتاد زیر سم اسب کودکی جان داد من خودم دیدم بر روی نیزه راس بابا را می‌شنیدم من ناله زینب آه زهرا را آه آه از این غربت