eitaa logo
ذاکرین آل الله
254 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
288 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
😭😭😭 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جز ظهور تو دعایی من ندارم جمعه ها انتظارت می کشم تنها نگارم، جمعه ها با زمستان ِ بدون تو گذشته عمر من چشم بر راهم بیایی ای بهارم جمعه ها ای قرار قلب عالم بی قرارم؛ بی قرار ندبه می خوانم شده تنها قرارم جمعه ها کم دعا بهر ظهورت کرده ام آقا ببخش وای از من که فقط در فکر یارم جمعه ها وصف شش روز ِتمام هفته هایم غفلت است گشته تنها لحظه های انتظارم جمعه ها پیش زهرا مادرت شرمنده ام، بی اعتبار شد دعا بهر ظهورت؛ اعتبارم،جمعه ها ندبه می خوانم، تضرّع میکنم آقا بیا نیست آرامش برای قلب زارم جمعه ها آخر ِهر هفته ی عمرم شده اندوه و درد تا به کی در حسرت رویت ببارم جمعه ها یوسف زیبای زهرا کی میایی؟ العجل آرزویی جز وصال تو ندارم جمعه ها ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
تصویر هجر تو که به ذهنم خطور کرد *** تصویر هجر تو که به ذهنم خطور کرد آه فراق ، آینه ام را نمور کرد . جز ” اشک ” چیست چاره ی یوسف‌ ندیده ها ! یعقوب چشم های مرا گریه کور کرد ‌. بین من و تو پرده ی عصیان حجاب شد ما را گناهکاری مان از تو دور کرد . یک بار هم گناه مرا روی من بیار آخر خدا چقدر شما را صبور کرد . در راه دوست هرچه هزینه دهی ..، کم است اصلاً به پای یار نباید قصور کرد . تمرین ” سوختن ” به تماشا نمی شود باید میان شعله همین را مرور کرد . مست از شراب عشق به آغوش شمع تاخت پروانه سوخت ..، میکده را غرق نور کرد . گاهی صلاح طفل به تنبیه والد است باید به سر به راه شدن گاه زور کرد . دست از ” تعلّقات ” بکش .. ، ” وصل ” را بگیر رودی به ” بحر ” ریخت که از ” شِن ” عبور کرد . شرط ورود وادی حق .. ، پابرهنگی است باید کلیم‌ وار عزیمت به طور کرد . هجران بس است ای پسر فاطمه .. ، بیا شاید که مرگ جسم مرا سهم گور کرد ! . ما را به حق روضه ی ” زهرا “.. ، درست کن حوریّه ای که در دل آتش ظهور کرد . آئینه ی زلال نبی پشت در شکست این شیشه را چگونه علی جمع و جور کرد !؟ بردیا محمدی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اي كه چون من هزارها داري آسماني پُر از دعا داري دست هايم دخيلتان هستند بس كه دستِ گره گشا داري از گدا هم كريم مي سازي بس كه اعجاز كيميا داري من هواي تو را به سر دارم تو هواي دلِ مرا داري هر چه بيمار هم بيايد باز تو برايِ همه دوا داري دل شكسته كسي به من مي گفت: خوش به حالت امام رضا داري در ِ اين خانه را زدم عشق است كفتر جلدِ مشهدم عشق است * آمدي مستجابمان كردي يك پياله شرابمان كردي چقدر خوب شد براي سفر يا رضا انتخابمان كردي شب به دنبالمان فرستادي از خجالت كه آبمان كردي سنگ كم قيمت و كمي بودم واقعاً دُرّ نابمان كردي اين همه خوب دورتان بود و باز ما را حسابمان كردي ذره بوديم و هيچ بوديم و آمدي آفتابمان كردي نور شمس شموس نور شماست يا رضا ارض طوس طور شماست * زلف آشفته ي پريشان را حالِ اين بلبل غزل خوان را تو ببين و برام خالي كن حجره ي رو به روي ايوان را پايتخت رفيع سلطنتَت بنده كرده دو صد سليمان را تا نقاب از رُخت كنار زدي شيعه كردي تمام ايران را ناقه ات تا رسيد نيشابور سجده كردند جام سلطان را مرد سلماني ِ شما دارد همه ي رتبه هاي سلمان را نجف و كربلاي ما كردند جنت مشهد خراسان را به حرم پر زدم خدا را شكر زائر مشهدم خدا را شكر * ما نديديم بام از اين بهتر هيچ جا احترام از اين بهتر آهوي دام ِ آهويت هستم نيست صياد و دام از اين بهتر از تهِ دل سلام همسايه اي سلام اَلْسلام از اين بهتر با جُزامي ، غلام ، همسفره من نديدم مرام از اين بهتر برتر از حاكمي، سليماني ست تو بگو كه كدام از اين بهتر نوكر خانه ي تو باشم من كه نباشد مقام از اين بهتر غير نوكر شدن چه مي خواهم؟ جز كبوتر شدن چه مي خواهم؟ * باز دارم به سر هواي ضريح دل من تنگ شد براي ضريح دوست دارم رها شوم از خود در ميان سر و صداي ضريح چقدر دل شكستگي خوب است در حريم پر از دعاي ضريح دست هايِ پر از تمنايي مي خورد رويِ حلقه هاي ضريح مي شود خوبتر خدا را ديد در همان يا رضا رضاي ضريح واجب است به هر عاشق سجده ي شكر عشق پاي ضريح حرم ثامن الحجج رفتم ميليون مرتبه به حج رفتم * اشك با من سرود غم با تو نوحه ي گريه دار و دَم با تو گفتن شعر ِ روضه ها با من جلوه دادن به محتشم با تو ناله از دل زدن فقط با من كربلا كردن دلم با تو گذري كن شبي به روضه ي ما چشم با اين گدا، قدم با تو دست با من ، به سر زدن با من زدنِ خيمه و علم با تو روضه خواندن براي تو با من گريه هاي مُحَرمم با تو روضه خواندي تو اي امام غريب جَدِّ ما تشنه بود يَابنَ شبيب * جَدِّ ما را سوارها كشتند بين گودال بارها كشتند جَدِّ ما يك نفر ولي او را لشگري از هزارها كشتند اعتبار تمام عالم را جمع بي اعتبارها كشتند نعل ها گرد و خاك مي كردند جَدِّ ما را غبارها كشتند خواهرش را پس از بريدن سر خنده ي نيزه دارها كشتند واي از داغ عصر ِ روز ِ دهم واي از ضربه ي دوازدهم *** امام رضا (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻
طلبیدی و به پابوس رسیدم با اشک چشم خود را وسط صحن تو دیدم با اشک خیره بر آینه کاری شدم و آب شدم از خجالت! که چرا دیر رسیدم با اشک سخت دلتنگ نجف هستم و هنگام اذان زیر ایوان طلا آه کشیدم با اشک تو غریب الغربایی و به یادت عمری- زندگی را چه غریبانه چشیدم با اشک باز هم تا که ببندم به ضریحِ تو دخیل تکّه ای پارچۂ سبز بُریدم با اشک حاجتم شوقِ برآورده شدن داشت اگر- طرف ِ پنجره فولاد دویدم با اشک تا که از لطف تو بی واسطه دعبل بشوم باز از بوتۂ دل قافیه چیدم با اشک لحظۂ ذکر توسل شد و ابیاتم را... نه که با گوش! که اینبار شنیدم با اشک جملۂ «یأبن شبیبِ» تو پُر است از گریه تا که روشن بشود شمعِ امیدم با اشک روضۂ جدّ تو را در حرمت ضجّه زدم آبرومند شدم تا که خریدم با اشک! مرضیه عاطفی امام رضا (ع) مناجات 🔻🔻🔻🔻🔻
خوشم از رعایای شمس الشموسم گرفتار عشق انیس النفوسم کجا بی پناهم در این وادی عشق پناهنده ی لطف سلطان طوسم اگر بدترین بنده باشم که هستم میان حریمش سراپا خلوصم شفا می دهد خاک روی لبانم اگر خاک صحن رضا را ببوسم ز بس با شراب محبت عجینم بدون محبت خمارم، عبوسم دهان وا نکردم به مدح بزرگی فقط حرف سلطان شود، چاپلوسم امیر عطوفم سلامٌ علیکم امام رئوفم سلامٌ علیکم چه خوب است پشت و پناهم تو هستی همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی اگر رو سپیدم غلام تو هستم امیدم اگر رو سیاهم تو هستی چه پیوند خوبی است بین من و تو منم رعیت و پادشاهم تو هستی کسی که برایم نموده همیشه بساط دعا را فراهم، تو هستی نمی خواهم از تو به غیر از خودت را تمنای اشک نگاهم تو هستی جنون من از حد گذشت و پس از این تمام ثواب و گناهم تو هستی خودت تا به مشهد دلم را کشاندی غبار دلم را به لطفت تکاندی به این دل که پر زد سویت عاشقانه بده گوشه ای از حرم آشیانه رضاجان، رضاجان، رضاجان، رضاجان شده ذکر تسبیح مان دانه دانه رسیده به ما عشق، سینه به سینه کشیدیم این بار، شانه به شانه نوای مرا می خری از کرامت میان نواهای نقاره خانه ز بس جامعه خوانده ام، هر فرازش شده بین آب و گلم جاودانه رئوفی و طاقت نداری ببینی شود اشک چشم گدایی روانه به من دل بریدن نمی آید اصلا به تو راندن من نمی آید اصلا دلت را شکسته گناه زیادم ولی آمدم، پشت باب الجوادم زمین خورده ام من، ولی با نگاهت به شوق طواف حرم ایستادم همیشه زدم بوسه بر آستانت سرم را به خاک سرایت نهادم بزرگانِ خدامِ صحنِ شمایند خلیل و سلیمان و یعقوب و آدم تو عیسی دمی؟! نه... به قرآن قسم که مسیح است در معجزاتش رضا دم زمانی که جان می رسد بر دهانم بیا و برس آن دقیقه به دادم چه کم می شود از تو من را بخوانی؟ مرا مثل سلمانی خود بدانی؟ امان از دمی که مصیبت چشیدی زمین خوردی اما زمین را ندیدی اباصلت بر صورتش زد همین که عبا را به روی سر خود کشیدی چه تکرار سختی است در بین کوچه نشستی... دویدی... نشستی... دویدی... الا ای امیری که شمس الشموسی چه خاکی شدی تا به حجره رسیدی لبت تشنه بود و چنان اشک شمعی به یاد غریبی جدت چکیدی خودت روضه خواندی که ای شمر ملعون لبِ تشنه جد مرا سر بریدی چه خوب است در لحظه ی احتضارت جواد الائمه رسیده کنارت شاعر:
گِله‌ای نیست اگر غُصه‌ی بی‌ حد داریم خلوتی هست که در گوشه‌ی مشهد داریم ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم گفته سر می‌زند آن‌گونه که از سلمانی این قراریست که با صاحب مرقد داریم ما گنهکارترین‌ها وسط صحن رضا آنچه در خُلد برین خَلق ندارد داریم روضه می‌خوانم از آن شاه که در اندوهش دیده‌ای در طلب اشک مقید داریم ** ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر از عبا ما چه قدر خاطره‌ی بَد داریم شاه بر شانه‌ی خم، پیکر خود را می‌بُرد با عبا داشت علی اکبر خود را می‌بُرد ✍
بسم‌الله الرحمن الرحیم آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته درد دل با تو سخنها بر زبانم ریخته بند می آید زبانم تا به صحنت میرسم گوئیا ظرف عسل روی زبانم ریخته جنس من جور است کوهی از گناه آورده ام آبرویم پای اجناس دکانم ریخته دوره گردم آبرویم میفروشم میخری پیش سلطان ترسم از سود و زیانم ریخته پهن کردم سفره ای از عرش کنج خانه ات روی سنگ صحنهایت خرده نانم ریخته مُسطتیعم حاجیم چون آمدم بیت الرضا دوور تا دور حرم اشک روانم ریخته من نمیبینم تو هر دفعه بقل کردی مرا عطر دستان تو لای گیسوانم ریخته صحن گوهرشاد چیزی کم ندارد از بهشت بوی سیب از هر کجایی می تکانم ریخته در میان صحنهایت عشق من باب الجواد صد هزاران بوسه اینجا از دهانم ریخته هرکسی کرببلایی گشت مدیون شماست این حکایت در میان دوستانم ریخته آخر ماهی جواب ناله هایم را بده جان بابای غریبت کربلایم را بده
بسم الله الرحمن الرحيم فصل عزا و اشک دمادم تمام شد باز این چه شورش استُ چه ماتم تمام شد پیراهن سیاه دلم گریه می کند من زنده ام به گریه بر او، غم تمام شد در این دو ماه چشم من از باده خیس بود فصل عزای عالم و آدم تمام شد امسال هم بهار دل ما دو ماه بود دیگر بهار بیرق و پرچم تمام شد دیشب دلم گرفت، غرورم شکسته شد پرچم که رفت بارش نم نم تمام شد یادش بخیر روز دهم ناله ها زدیم دیشب به بعد خاطره هایم تمام شد یادم نمی رود دل خون سه ساله را سیلی که خورد گفت: سه سالم تمام شد وقتی کتیبه های دلم جمع می شوند یعنی زمان عفو گناهم تمام شد در پستوی دلم همه راجمع می کنم مشکی در آورید صفر هم تمام شد .
بسم‌الله الرحمن الرحیم آهسته می‌آمد ولی بی‌بال و پر بود یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود زیر سر مهمانی اجباری‌اش بود وقتی که می‌آمد عبایش روی سر بود از بس میان کوچه‌ها افتاد بر خاک روی لباسش رد پای هر گذر بود با آه می‌افتاد و بر می‌خواست اما آهش زمان راه رفتن بیشتر بود وقتی عصای پیری آدم نباشد باید به زیر منت دیوار و در بود آری شبیه قصه‌ی آن کوچه تنگ فرسنگ‌ها انگار خانه دورتر بود بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد هر جای حجره رد و پاهای جگر بود سختی کشید اما چقدر آرام جان داد آخر سرش بر رو پاهای پسر بود باید که اهل کشف باشی بین روضه باید میان روضه‌ها اهل نظر بود وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد پا روی زخم سینه‌اش پر دردسر بود وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود .
بسم‌الله الرحمن الرحیم عبا کشیده به سر غربتی نهان دارد نگاه زار به این حالش آسمان دارد به یک قدم نرسیده دوباره می‌افتد مشخص است تنی زار و ناتوان دارد به سوز زهر پذیرایی از غریبی شد چه یادگاری تلخی ز میزبان دارد نباید اصلا از او انتظار حرفی داشت نفس‌بریده کجا قدرت بیان دارد؟ کمک گرفت ز دیوار کم زمین بخورد چه آمده به سرش قامتی کمان دارد تلاش کرد که بیرون نریزد این غم را چقدر لخته‌ی خون داخل دهان دارد اگر که بسته در حجره را دلیلی داشت نخواست تا که ببینند نیمه‌جان دارد هزارشکر سرش روی دامن پسر است در این دقایق جانسوز روضه‌خوان دارد هزار شکر تنش زیر آفتاب نرفت هزار شکر که در حجره سایبان دارد نه اهل بیت رضا را کسی اسارت برد نه اینکه قاتل او چوب خیزران دارد
shab29safar[05].mp3
11.34M
🎙قبله دلها (واحد) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب ۲۹ زاده زهرا اباعبدالله، قبله دل ها اباعبدالله زاده ی زهرا اباعبدالله قبله ی دل ها اباعبدالله دنیا و عقبا اباعبدالله من کی ام؟ خاک پایت حسین جان من که هستم؟ گدایت حسین جان جان من قابلت را ندارد جان عالم فدایت حسین جان! گرچه دور از تو گم کرده ام راه روضه خواندم تو را هر سحرگاه مثل هر صفحه ی مقتل تو خیسم از اشک و می سوزم از آه زاده ی زهرا اباعبدالله قبله ی دل ها اباعبدالله دنیا و عقبا اباعبدالله عبدم و عبد نعم الامیرم از تولای تو ناگزیرم وای اگر بی‌غمت زنده مانم کربلا را نبینم بمیرم جز هوای تو در سر ندارم بی غم تو نفس برنیارم تا وفاداری ام را ببینی جان خود را به تو می سپارم زاده ی زهرا اباعبدالله قبله ی دل ها اباعبدالله دنیا و عقبا اباعبدالله مثل حرت به من اعتنا کن با شهیدان مرا آشنا کن جان زهرا برای شهادت یک سحرگه مرا هم دعاکن هر که بایاد تو زندگی کرد عاقبت نذر راه ولی شد درس مردی گرفت از ابالفضل تا علمدار سیدعلی شد زاده ی زهرا اباعبدالله قبله ی دل ها اباعبدالله دنیا و عقبا اباعبدالله شاعر: ميلاد عرفان پور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 امام حسن(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ ⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها حاجت مندان جوون دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشاالله به پاره های جگر امام حسن(ع) درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روابشید شفای همه مریض‌ها انشاالله همه اموات فیض ببرند یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله 🔸دلی پر زتب و پرازغم 🔸نه طبیب ونه دعوایی 🔸چه کند غریب و بی کس 🔸که ندارد آشنایی حتی در خونه اش هم غریب بود امام حسن دعا کرد آشناش بیاد میدونی اشنا امام حسن که بود خواهرش زینب بود وقتی که زینب دید حال برادر مقلب شده این جا خواهر نگران شد رفت تمام برادران را صدا زدعباسم حسین جان بیاید برادر چه شده خواهر نگرانی زینب فرمود حال برادرمان حسن منقلب شده این جا براداران امدند اما همین که امام حسین دید حال برادر خوب نیست امام حسین نشست کنار برادر آن قدر گریه کرد که امام حسن فرمود حسین جان عزیز مادر مکن گریه ز مرگم ای برادر مریز از دیدگان اشکت چه گوهر یادشهد امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند گفت عزیز مادر مرا باشد پرستاران بسیار امروز کنار بستر من عده ای زیادی نشسته اند برادران و خواهران همه هستند پرستار من امام حسن اخ مرا باشدپرستاران بسیار اما حسین جان پرستار یک زینب آن هم گرفتار پرستار تو روز عاشورا یک زینب وان هم گرفتار اخ امان از دل زینب که خون شد دل زینب😭 زینبی که یک روزی در مدینه پاره های جگر برادر حسن را می بیند اما یک روزی هم در شهر شام همین زینب ببیند نازنین سر بریده حسین یا حسین یا حسین یا حسین درآن مجلس بزم یزیدزینب یک صحنه ای را انشاالله هیچ خواهری به مثل زینب غم نبیند مگر چه دید زینب دران مجلس بزم یزید زینب دید ملعون به یک دست جام شراب گرفته به یک دست هم چوب خیزران ای داره با چوب برلب ودندان برادر می زنه 🔸یزیدا چوب مزن آخ برلب برادرجان 🔸سر بریده چه کرده است باتو خواهان پرپرمن 🔸سرش بریده ای بادو صد خواری 🔸هنوز دست از سر او بر نمی داری (یا بقیه الله امام زمان ) 🔸سری که درمقابل تو است نور عین من است 🔸خدا نکرده امام تو حسین من است ⏪گفت نانجیب این لب و دندان را با چوب می زنی اما لب و دندان رایک روزی پیمبر خدا بوسید این لب ودهان رابابام علی مادرم زهرا بوسید 🔸مزن ظالم حسین مادر ندارد 🔸آخ مزن ظالم که خواهر دل ندارد حسین آرام جانم...حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی دریای عفو جوشد از اشک دردمندی اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند بیچاره من که با خود ناورده پرّ کاهی با اینکه رو سیاهم با آن همه گناهم مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی از من گنه بود زشت از توست عفو زیبا ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی عمری گناه کردم دل را سیاه کردم من اشتباه کردم یا رب چه اشتباهی دامن آلوده و روی سیاه آورده ام گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام هرچه هستم هرچه بودم بر کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده ام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
MonaJat950702.mp3
7.92M
پر از دردم آقا برایم دعا کن مریضم سراپا برایم دعا کن . گرفتار نفسم اسیر گناهم تو ای روح تقوا برایم دعا کن . العجل گرفتارم آقا العجل تو را دارم آقا . پر از دردم آقا برایم دعا کن مریضم سراپا برایم دعا کن . به غیر از تو دیگر کسی را ندارم تو تنهای تنها ، برایم دعا کن . العجل گرفتارم آقا العجل تو را دارم آقا . زمین گیر دردم ، ببین روی زردم فتادم من از پا برایم دعا کن . منم رو سیاه و منم عبد در گاه کجایی تو مولا ، برایم دعا کن . العجل گرفتارم آقا العجل تو را دارم آقا . امیدم کجائی ، اگر کربلایی بیا و همانجا برایم دعا کن . تو با سوز سینه ، چو آئی مدینه تو را جان زهرا ، برایم دعا کن . برای ظهورت دعا می کنم من تو را جان مولا ، برایم دعا کن العجل گرفتارم آقا العجل تو را دارم آقا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داری کدام خیمه، پدر ناله می زنی با روضه های ماه صفر ناله می زنی با داغ ِ روی داغ، گذشته دقایقت داری برای چند نفر ناله میزنی آیا همیشه گریه کنی هست پیش تو وقتی که شام تا به سحر ناله می زنی اشک تو را کدام ملک پاک می کند آن دم که با دو دیده ی تر ناله می زنی داری خودت که غُصّه،  نبینم ابَالرَّئوف با غصّه های کلّ بشر ناله می زنی این روزها برای عموجان خود حسن با یاد پاره های جگر ناله می زنی مثل حسین؛ جدّ غریبت کنار طشت دستی گرفته ای به کمر ناله می زنی باران تیر روبه روی توست گوئیا مانده تنش بدون سپر ناله می زنی وقتی که تیر می کشد از پیکرش، حسین با یاد زخم  ِتیر  ِسه پَر ناله می زنی یک تیر از گلوی علی می کشد برون یک تیر هم ز چشم قمر ناله می زنی حرف از حسن که می شود ای صاحب عزا حتما برای داغ دگر ناله می زنی حتما گریز روضه ی تو فرق میکند یاد جفای بین گذر ناله می زنی ایام فاطمیه فقط نه ؛ تمام سال از زخم میخ و ضربه ی در ناله می زنی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
چند روزی‌ست بستری شده‌ای یا به سر حرف می‌زنی یا دست باز از فرط ضعف می‌افتاد می‌بری تا همین‌که بالا دست حال و روز بدت مرا انداخت یاد غم‌های هشت سالگی‌ام یاد آن‌روز که یتیم شدم من در اثنای هشت سالگی‌ام از همان روز تا همین حالا دست لطف تو بر سر من بود دست‌هایت پناه خستگی‌ام و عبای تو سنگر من بود آفتاب وجود تو یک عمر لحظه‌ای راهی غروب نشد سال‌ها از اُحُد گذشت ولی زخم پیشانی تو خوب نشد اگر آماده‌ای برای سفر جگرم را ببین و بعد برو دو سه ماه دگر تحمل کن پسرم را ببین و بعد برو چه شده گریه می‌کنی امروز برده اشک تو صبر و طاقت من چادرم را نگاه می‌کنی و دست خود می‌کشی به صورت من با علی حرف می‌زدی دیشب چه به او گفته‌ای که تب کرده هی به در می‌کند نگاه پدر و مرا باز جان به لب کرده کاش می‌شد بمانی و نروی بی تو می‌ترسم از حسادت‌ها از هجوم چهل نفر بر در آتش و دود و هتک حرمت‌ها ترسم این‌ست که مرا قنفذ آه با تازیانه حد بزند تا زمین می‌خورم به ضرب غلاف باز بر پهلویم لگد بزند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من با چشمای گریونم پیش امام حسن مهمونم برای غربتش می‌خونم از اون روزی که به خاطر دارم دارم کَرَم تو رو می‌بینم آقا به دل منم افتاده یه روز حرم تو رو می‌بینم (جانم حسن منم و روضه‌ی صبر تو آقای من فدای غربتِ قبر تو)(۴) حسن خواهرش براش گریونه غریب این امام تو خونه مدینه رازشو می‌دونه نرو نرو که دلا خون می‌شه نرو نرو که حسین می‌میره نذار ببینه چشای زینب تنت هدف هزارتا تیره بال و پرت می‌سوزه با دل خواهرت خونِ دلش برای لحظه‌ی آخرت (جانم حسن منم و روضه‌ی صبر تو آقای من فدای غربتِ قبر تو)(۴) حسن رفتنش براش تسکینه رو دلشون غمِ سنگینه کابوس کوچه رو می‌بینه یه روز که میون کوچه قاتل آتیش به دل همه عالم زد داره نفس امام می‌لرزه آخه یادشه چقدر محکم زد اشکای تو رفیق لحظه‌ی آخره پس قاتلت صورت نیلیِ مادره (جانم حسن منم و روضه‌ی صبر تو آقای من فدای غربتِ قبر تو)(۴) حسن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀🍀 زمزمه امام رضایی 🍀 تو کعبه و قبله رو به مرقد تو نماز گداها رو به مشهد تو یه عمره که غبطه میخورم آقاجون به حال کبوتر های گنبدتو من کی هستم نوکر و غلامت یه آهوی افتاده در دامت بی همتایی شاه دوسرایی تو علی بن موسی الرضایی حریم تو بهشت من رقم خورده باعشقت سرنوشت من الا یا ایها السلطان تویی شمس الشموس عالم آقاجان رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم بریدم و مایوسِ دلم آقاجون تو حسرت پابوسِ دلم آقاجون خودت میدونی که از همون کوچیکی به لطف تو مانوس دلم آقاجون دل بیتابه صحن گوهرشادت دارالشفاء پنجره فولادت واسه زائر وامیکنی آغوش کنار تو میشه غم فراموش من و حاجت روا کرده آقا نگاهت سنگ قلبم و طلا کرده الا یا ایها السلطان تویی شمس الشموس عالم آقاجان رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم امیری و امید دل فقیری بدی و خوب و باهم آقا می پذیری یقین دارم آخر باتموم بَدیم سرازیری قبر دستم و میگیری لطفی کن به دلی که بیتابِ کرم تو بی حدو حسابِ ازکوچیکی دلم زیر پاتِ کربلای من گیر امضاته نظر داری تو به هردل نرفته دست خالی از درت سائل الا یا ایها السلطان تویی شمس الشموس عالم آقاجان 🍀 ✍️ 🍀🍀