#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
خیلی زوده که وداع من و تو سر برسه
با جدایی چرا این قصه به آخر برسه
جای مادر کی حسینت رو در آغوش بگیره
به خدا زوده که زینب به برادر برسه
در نفهمید مگه قلب یل خیبری تو
بذا دستای من این بار به این در برسه
کار دنیا رو ببین من باید اینجا باشم و
در به پهلوی گلِ فاتح خیبر برسه
سخته زن جارو کنه خونه رو با دست کبود
حال زن بد باشه و خوب به شوهر برسه
سر سفره تو بشین، من به حسین لقمه میدم
سخته دستای کبود تو به اونور برسه
خوب میشد کاشکی که زخمات آخه اینجوری علی
چی بگه وقتی دوباره به پیمبر برسه
همدم ابوتراب! قرار نبود تنها بری
چادر خاکی تو تنها به حیدر برسه
میدونی چی به سر علی میاد اون شبی که
از یتیمات نالهی : مادر مادر ... برسه
کی میدونه که چقدر خون میشه قلب باغبون
وقتی بالای سر لالهی پرپر برسه
بذا بند کفنو وا کنم و موی حسین
بار آخر به سر انگشتای مادر برسه
بذا برداره نسیم خاکتو معلوم آخه نیست
که طواف حرمت کی به کبوتر برسه
#قاسم صرافان
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
رد خونست که بر پیکر این در مانده
مثل زخمی که روی بال کبوتر مانده
لرز سختیست که بر زانوی حیدر مانده
گرد و خاکست که بر چادر مادر مانده
غم عالم به سرم ریخت ،امان از کوچه
همه ی بال و پرم ریخت ، امان از کوچه
آنقدر سوخته که چادرش از سر افتاد
دست بر شانه ی من بود که مادر افتاد
بضعه افتاد ، همه جان پیمبر افتاد
دردسر بود که در خانه ى ما شر افتاد
گره افتاده به این کار،امان از کوچه
خم شده حیدر کرار ، امان از کوچه
مانده خاکستر در ، روی پر و بال اما
مانده در گوش من آن شورش و جنجال اما
یاد آن قد خم و آن تن بی حال اما
چادری که شده در معرکه پا مال اما
بدتر این بود نه با پا ، که با سر افتاد
تا به روی کمر مادر من در افتاد
مانده نجوای شب و روز من و این کوچه
مانده این آه جگر سوز من و این کوچه
آتش و دود غم افروز من و این کوچه
حسرت مادر دیروز من و این کوچه
تکه تکه شده ام ، قحطی مرگ ست خدا
میکشد آه مرا ، کوچه جدا ، مرگ جدا
آسیابست که امروز سرش خلوت شد
یا تنوری که برایش غم نان حسرت شد
گریه در روزن چشمان همه دعوت شد
بوی مادر به لباس تن من عادت شد
سخت تر میگذرد ثانیه ها بی مادر
شده دلگیر همه خانه ى ما بی مادر
هیچ داغی بجز این داغ مرا پیر نکرد
بين موهای حسن این همه تأثیر نکرد
یل خیبر شکنی را نه زمین گیر نکرد
گریه چشمان مرا از غم تو سیر نکرد
آن سه تا بانی دردند ، امان از کوچه
چه جفاها که نکردند ، امان از کوچه
#نرگس غریبی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مثل شمع سحری آب شدی از گریه
از خودت بی خبری آب شدی از گریه
بسترت خیس شد از اشک بیا گریه نکن
ناله ها از نفس انداخت تو را گریه نکن
دل من از نفس سوخته ات آگاه است
مثل اینکه شب بی مادریم در راه است
لحظه ها سخت تر از سخت به تو میگذرند
زخم ها گرچه که مخفی ست ولی جلوه گرند
زهره خانه حیدر چه شده خاموشی؟
ساکتی مادر من یا نکند بی هوشی؟
مثل تنهایی بابا چقدر تنهایی
دور کن از سر خود فکر سفر تنهایی
طرحی از قامت چون کوه تو باقی مانده
سایه ای از تن مجروح تو باقی مانده
دور از چشم هراسان حسن گریه نکن
این چنین ناله جانسوز نزن گریه نکن
بعد از آن کوچه باریک بهم ریخته ای
از همان لحظه تاریک بهم ریخته ای
#حسن کردی
قـالَ رَسُـولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: آيَةُ الْمُنافِقِ ثلاثٌ: اِذا حَدَّثَ كَذِبَ، وَ اِذَا وَعَدَ اَخْلَفَ، وَاِذَا ائْتُمِنَ خانَ
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: نشان منافق سه چيز است: وقتى سخن گويد دروغ مى گويد و چون وعده دهد خلاف مى كند و هرگاه امانتى به او بسپارند، خيانت مى كند.
ميزان الحكمة، ج 10، ص 153
#نوحه سنتی حضرت زهرا س
🖤🖤
زهرا به خانه قبر، از خود نشانه بردی
کشتند تورا عزیزم، اخر تو خود نمردی
از ضرب در شکستند، پهلوی همسرم را
دیدم سیه به چشمم، بازوی همسرم را
زهرای من کجایی🖤
داد از غم جدایی
دیشب زخانه بردم، تابوت همسرم را
دیدی بگریه راز ،سکوت همسرم را
شهر مدینه بی تو،دیگر صفا ندارد
تنها و خسته ماندم ،،اشکم صفا ندارد
زهرای من کجایی 🖤
داد از غم جدایی
ای میخ در دلم را ،از بار غم شکستی
بر غربت من امروز ،نظاره گر نشستی
دیدی فلک شکستی ،شیشه صبر مارا
خانه نشین نمودی ،،علی مرتضی را
زهرای من کجایی🖤
داد از غم جدایی
بعداز تو ای عزیزم،، تنها و بی شکیبم
از غصه ی تو زهرا،، در شهر خود غریبم
آیم کنار قبرت،، اهسته شب زخانه
سوزم چو شمع سوزان،، با ناله ی شبانه
شب تاسحر بیادت ،،دل عاشقانه گرید
بایاد سینه تو،، دیوار خانه گرید
زهرای من کجایی 🖤
داد از غم جدایی
شعراز شیدا نیشابوری
ن#عم اوغلی دل نار غمه...
#سینه_زنی / #ترکی ویژۀ ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
عم اوغلی دل نار غمه داغلاما سنه قربان
سن آغلیسان من دوزنمیرم آغلاما سنه قربان
عم اوغلی گل محفلی بیرمحفل وصال ایله
قاباقکیلار مثلی گینه رفع هر ملال ایله
ایاقووا دای دورانمورام گل منی حلال ایله
ندیم عم اوغلی یورولموشام چوخ یوروب منی دوران
اگرمن ئولسم عذاریوه سیل اشکیوی، آشما
فراقیمه صبرایله علی ،قلبه تیرغم ساشما
حسن یانندا عم اوغلی چوخ کوچه صحبتین آشما
چیخا علی بلکه کوچه نین دردومحنتی یاددان
او بلبلم کام آلانمادیم بیردویونجا گلشندن
همیشه غم غصه عمروده همره اولدولار مندن
اگر چه گیتماقه راضیم دویمادیم ولی سندن
ایدیم نه چاره گرک گیدم دعوت ایلیوب جانان
بجادی نار فراقیمه سینه یاندیرا زینب
اورک خم درد و محنته یا بویاندیرا زینب
نه وقتیدی ایندیدن هله ائو دولاندیرا زینب
هله بونا تزدی غصه دن نی کیمی ایده افغان
بوغم منی نا گران ایدیب ای شهنشه دوران
اجازه ویر دل ملالینی ایلیوم سنه اعلان
حسینه وقتینده سو ویرین قویمیون قالا عطشان
ایچنده سو لبلریندن ئوپ یادایله منی هرآن
اگر چه دلگیرم علی وار رمق هله تنده
ئورکده وار آرزوم اوتور منده عهد ایدیم سنده
حسین دوشنده چوخور یره سنده گل علی منده
گلنده بیر کاسه سو گتور؛سوگرک ایچه قربان
نوحه جدید زبانحال حضـــــرت علی در بالین زهرای اطهر سلام الله (کربلایی مالک محمدی)
در سبک نوایی نوایی
لای لای ای مدینه مارالی زهرا جان
سینه سی پهلوسی یارالی زهرا جان
یارالی یارالی،یارالی زهرا جان
بین دیوار ودر قانیوه باتیبسان
آچ گوزون باخ منه بس ندن یاتیبسان
اولمیا عم اوغلون گوزوندن اتیبسان
گل اولما علیدن آرالی زهرا جان
یارالی یارالی،یارالی زهرا جان
من گورک دردیوی بیلیدیم بیلمدیم
گوز یاشین هرزمان سیلیدیم سیلمدیم
محسن جان ورنده ئولیدیم ئولمدیم
اچ گوزون ای باشی بلالی زهراجان
یارالی یارالی ،یارالی زهرا جان
توکولور شبنم تک یوزوه گوز یاشین
حیف اولا دهریده یوخ سنون قارداشین
باغریمی ایتمه قان ، تک قویما یولداشین
سنسیز زینب اولار عزالی زهرا جان
یارالی یارالی،یارالی زهرا جان
غملریوردی سنی ،گوزلرین قربانی
دردیوین حیف اولا اولمادی درمانی
یتمیش بش گون اولدون باباوین گریانی
پیغمبردن صورا عزالی زهرا جان
یارالی یارالی،یارالی زهرا جان
رخت ماتمین هچ اگنیندن سویمادین
زینب و حسنن، حسینن دویمادون
هرزمان اغلادیم ،منی تک قویمادین
بالالارین اولدی ،نوالی زهرا جان
یارالی یارالی،یارالی زهرا جان
التماس دعا 🙏🙏
(حضرت زهرا س)
(۱آتش زدن درب خانه)
#حضرت_زهرا_س
سبک....: 👇 ای صفای قلب زارم🌹
دل من امروز ز سینه پر زده سوی مدینه
یاد زهرای حزینه آن عزیز بی قرینه
بهشتم کوی تو،دو دستم سوی تو
مشام جان پر است،ز عطر و بوی تو
مدد یا فاطمه۴
تو گل باغ ولایی نور چشم مصطفایی
مظهر حی تعالی همنشین مرتضایی
گل پیغمبری،تو جان حیدری
کنار مرتضی،شفیع محشری
مدد یا فاطمه۴
گرچه پست و بی بهایم بر سر کویت گدایم
حق نموده از کرامت مهر و حبت را عطایم
تو بر من تکیه گاه،منم بر تو پناه
امید عالمین،نما بر من نگاه
مدد یا فاطمه۴
ای امید اهل عالم یاد تو هستم همیشه
بی ولایت فاطمه جان زندگی ممکن نمی شه
عزیز بی حرم،گدای این درم
خدا باشد گواه،تویی چون مادرم
مدد یا فاطمه۴
فاطمیه دل فتاده یاد زهرا پشت آن در
لگد و مسمار و سینه گریه ی سوزان حیدر
به پیش دیده اش،گلش پرپر شده
پر از رنج و محن،دل حیدر شده
مدد یا فاطمه۴
ز در بیت ولایت آتش کین زد زبانه
فاطمه را دشمن دین زد به دستش تازیانه
پس از غصب فدک،به زخمش زد نمک
به پیش مرتضی،به زهرا زد کتک
مدد یا فاطمه۴
بعد پیغمبر بمیرم مرتضی خانه نشین شد
ز جفای دشمن دین همسرش نقش زمین شد
ز او دشمن گسست،دو دستش را ببست
از این جور و ستم،دل زهرا شکست
مدد یا فاطمه۴
مناجات
سبک: ای الهه ناز
ای،یادگار حسین،منجی عالمین
آقام یابن الحسن،نظری کن به من۲
من، روسیاهم آقا،بی پناهم آقا
گوشه ی چشمی کن،نظری به گدا
ماندهام منتظر آقاجان کجایی
می گریم ازغم ودرد این جدایی
منتقم زهرا یابن الحسن بیا
ای وارث ارباب بی کفن بیا
بیا یابن الحسن
آه،میسوزم ازغمت،ازغم غربتت
کاشکی باشم آقا یه عمری نوکرت۲
ای،کس وکارم آقا،همه یارم آقا
عاشقم کردی وبی قرارم آقا۲
الهی به دستت شوم کربلایی
الهی به راه تو باشم فدایی
التماس دعا دارم من ای آقا
به جان مادرت دردمو کن دوا
بیا یابن الحسن
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری
#مرثیه_شهادت_جانسوز_حضرت
#زهرا_س_زبانحال_حضرت_علی
#با_سبک: یا فاطمه من عقده ی دل وا نکردم
زهرا نرو بی تو علی بیچاره میشه
در سوگِ نخلستانِ غم آواره میشه
داری وداعی آهسته بر لب
جانِ تو سوزد در آتشِ تب
زهرا برایم نخل و چَه محرم نمیشه
غیرِ تو بر زخمم کسی مرهم نمیشه
بینی غریبم ای مهربانم
بر کی سپارم این کودکانم؟
زهرا تو که از حال و روزِ من گواهی
اینجا مرا بی تو نه یار و نه پناهی
زینب ندارد تابِ فراقت
هر شب بگیرد از من سراغت
آخر علی بی تو چگونه جان بگیرد
گو در کجا پهلو از این طوفان بگیرد
داغِ غمِ تو بر من گرانه
دلگیر و خستم از این زمانه
این کوهِ غم از شانه هایم کم نمیشه
این دربِ سوخته که مرا همدم نمیشه
با من بمان تو ای غمگسارم
هِجده خزان و هِجده بهارم
دیدم که جولان رفته ای در آتش و خون
لیلی چه پرپر شد جلوی چشمِ مجنون
چادر ز رویت آتش گرفته
هر تارِ مویت آتش گرفته
کاری ز دستم بر نمی آید عزیزم
تنها ز غمهای تو اشکِ خون بریزم
میبینمت من با دستِ بسته
پشتِ مرا هر آهت شکسته
تنها خوشیِ من در این دنیا تو هستی
خیز و چرا زهرا میانِ خون نشستی
طفلان سراغ از مادر بگیرند
خیز و تو را در بستر نبینند
خواهم ز دردِ بی کسیِ خود بمیرم
امّا تو را اینگونه من محزون نبینم
خون میچکد از زخمِ جراحت
از روی تو من دارم خجالت
سجّاده را زینب برای تو گشوده
داری خجالت چون سر و رویت کبوده
از من مپوشان تو روی خود را
زخمِ عمیقِ بازوی خود را
فضه بیا که باغِ یاسم رفته از دست
چشمِ کبودش را دگر بر روی من بست
فضه مبادا زینب ببینه
تنها تمامِ دردم از اینه
.....................................
افتاده آتش بر جانِ کوثر
گلبرگِ قرآن گردیده پرپر
سوزد گلِ من در شعله ی در
کاری نیامد از دستِ من بر
مظلومه همسر، مظلومه همسر (۲)
|⇦•وایِ من داری تنهام میذاری...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
وایِ من
داری تنهام میذاری زهرایِ من
داری آب میشی پیشِ چشمایِ من
داری از دستم میری دنیایِ من
زوده واسه تو پیری
از علی مگه سیری
تنهایی آخه کجا میری؟
وقتی که نمی خندی
چشماتو که می بندی
راه نفسامو میگری
نرو
میکُشی حیدرُ...
وایِ من
جَوُونیت و ریختی زهرا پای من
بین دیوار و در موندی جای من
تو بری میخندن به اشکای من
حالِ تو پریشونه
اینجوری نمیمونه
خوب بشی میریم از این خونه
دردِ وَرمِ بازوت
درد سینه و پهلوت
دردِ من و بچه هامون
باید عوض کنم درو
نرو
میکُشی حیدرُ...
عشقِ من
چرا هرشب توخواب گریونه حسن؟
شنیدم دادی دست زینب کفن
واسه کی با گریه دوختی پیروهن
فکر تن عریانی
فکر لب عطشانی
فکر عقیق سلیمانی
فکر گوش و گوشواره
فکر تن صدپاره
فکر پاره های قرآن
ببین حسین تشنه رو
نرو
میکُشی حیدرُ...