مستندفداییان امنیت - روایت شهید محمدجواد عبدالملکی از کردستان شهرستان قهرمان پرور قروه - ۴ مرداد ۱۴۰۲ را در تلوبیون ببینید مجری طرح و کارگردان :سیدجوادمیری
http://www.telewebion.com/episode/0x7c43d8e
نوجوان بود که در صفّین
کَمَرِ #استکبار را شکست!
کُشته شدنِ اِبنِشَعثاء از شـام
و ۷ تن از پسرانش به دست او
حکایت #اقتدار_عباس(ع) بود
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم_محرم_حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
عکسِ او در آب اُفتاد آب را بیچاره کرد
ماهِ زیبایِ حرم مهتاب را بیچاره کرد
یک عشیره منتظر بودند اما بیشتر...
رفتنِ او مادری بی خواب را بیچاره کرد
خوش قد و بالاییِ او دستِ زینب کار داد
دیدی آخر خواهری بیتاب را بیچاره کرد
هرکه او را دید از دشمن فقط میگفت وای
کوه بود و سینهاش سیلاب را بیچاره کرد
دستهایش بر زمین دستِ مردی بَر کمر
این سپاهِ غرق خون ارباب را بیچاره کرد
یک نفر زد با عمود و بِینِ اَبرو جاگذاشت
یک حرامی نیزهاش را بِینِ پهلو جاگذاشت
- - -
از میانِ تیغ و تیر و نیزه قرآن را کشید
آه در آغوشِ خود جسمی پریشان را کشید
خَم شد و بوسیدش اما قامتِ خَم برنگشت
تشنهای بَر دامنش امیدِ طفلان را کِشید
کاش میشُد تیر را بیرون نمیآورد او
با خودش تیرِ سهشعبه وای مژگان را کشید
تیرها از پشتِسر بر قامتِ او خوردهاند
پس چرا از سینهاش صد تیرِ سوزان را کشید
با سَراَنگشتش به رویِ خاک عکسی از حرم...
در میانِ شعلهها شامِ غریبان را کشید
هلهله میآمد و دیدند آقا داد زد
مَشک را از رویِ سینه کَند آقا داد زد
- - -
در مسیرِ علقمه بال و پَرَش را جمع کرد
زود آمد بر سرش اما سرش را جمع کرد
خوب شد اُمالبَنین هم حال و روزش را ندید
جایِ او پیشِ برادر مادرش را جمع کرد
دختران جیغی کشیدند و رُباب از هوش رفت
سمتِ او زینب دوید و اصغرش را جمع کرد
تا پدر را دید رویش را سکینه زخم کرد
با همین پشتِ شکسته دخترش را جمع کرد
بسکه سر وا بود میاُفتاد هِی از نیزهها
خواهرش با کُهنه معجر حنجرش را جمع کرد
هیچکس مانندِ زینب زار و سرگردان نشد
هیچ سر مانندِ او از مرکب آویزان نشد*
در مقاتل آمده این سرِ مبارک در منازلی از دهانه افسار مرکب آویزان بود.
(حسن لطفی)
مجالس روضه امام حسین (علیهالسلام) مستحب نیست، واجب است!
#آیت_الله_مرتضی_تهرانی
امیر کشورِ دلهاست عباس
به یکتایی قسم یکتاست عباس
اگرچه زادۀ اُم البنین است
ولیکن مادرش زهرا عباس ..
ــــــــــــــــــ
«مشکت صد پاره شده، قلبم آواره شده
رفتی و برادرِ تو بیچاره شده ..»
گلِ وفایِ من، شنو صدای من
زمین و آسمان ببین میلرزد به نالههایِ من
شدم غریبُ قاتلت میخندد به گریههایِ من
آلالهای رنگِ رخ مه پاره شده ..
«مشکت صد پاره شده، قلبم آواره شده
رفتی و برادرِ تو بیچاره شده ..»
بی تو من بی سپرم، بی تو بی بال و پرم
با دیدنِ پیکر تو، خم شد کمرم ..
یلِ دلاورم ، امیر لشگرم
میانِ نالههای تو می آید صدایِ مادرم
صدایِ وامصیبتایِ زینب می آید از حرم
با دیدن پیکرِ تو خم شد کمرم ..
«مشکت صد پاره شده، قلبم آواره شده
رفتی و برادرِ تو بیچاره شده ..»
جان و جانان منی، اما گریان منی
از بس نگران من و طفلان منی
چه شد پناه من، یل سپاه من
کجای آن دمی که آید قاتل به قتلگاه من
کجای آن دمی که آید آتش به خیمهگاه من
رفتی و برادر تو بیچاره شده ..
«مشکت صد پاره شده، قلبم آواره شده
رفتی و برادرِ تو بیچاره شده ..»
بسم الله الرحمن الرحیم
#دودمه_شب_نهم_محرم
مَشک دارد روی دوش و نعره دارد یاعلی
لعن حق بر منکرش
اَشهدُ ان لا امیرالمومنین الا علی
لعن حق بر منکرش
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۴)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم_محرم_حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
چکنم ماهِ حرم این قمرِ ریخته را
تا به آغوش کشم برگ و بر ریخته را
دست بر سر بگذارم نگذارم ...ماندم
چکنم این بدنِ مختصرِ ریخته را
دخترم چشم به راه است جوابش با تو
با چه رویی ببرم بال و پرِ ریخته را
خم شدم پیشِ دو دستت ، کمرم راست نشد
آمدم پیش تو دیدم کمرِ ریخته را
دست دارم به کمر ، یا که به سر یا به جگر
که نشد جمع کنم چشم ترِ ریخته را
مادرم هست ولی اُمبنین شکر که نیست
خوب شد نیست ببیند پسرِ ریخته را
اینهمه تیر به یاد حسن انداخت مرا
یادم انداخت لبِ تو جگر ریخته را
یک به یک میکشم از سینه فقط داد نکش
یک به یک تیغه و تیر و تبر ریخته را
تو تکانی بخوری کار به غارت نکشد
جمع کن جانِ حرم بال و پرِ ریخته را
بعدِ ما از دوطرف کاش سرت جمع کنند
که نبندند به سرِ نیزه سرِ ریخته را
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۴)
#علی_بن_ابی_طالبـــ
به برادرش عَقیل فرمود:
برایم همسری را برگزین
که ثمرۀ آن ،فرزندی شُجاع و برومند
در دفاع از #دین و #کیان_ولایتـ باشد
#نقش_زن
#اباالفضل_العباس
عشقم از قدیم الایامِ اباالفضل
بازو بند دست بابامِ اباالفضل
منه دیوونه از این دنیا با اهلش
چی میخوام وقتی که دنیامِ اباالفضل
آخ چقدر این عاشقانه است
توی کهکشون من یه تک ستاره است
باز چقدر این فوق العاده است
وقتی که دست تو، تو دست رقیه است
وصفت از زبون من محال محضه
نیم نگاهت به همه دنیا می ارزه
یا اباالفضل...
واسم اثباته که رو دستی نداری
بهترین صف شکنی تا باشه دنیا
باید از تو معرفت رو یاد گرفت چون
هستی آقا بهترین داداش دنیا
باز تو میدون شده محشر
رزم استاد و می بینه علی اکبر
مالک اشتر مات و مبهوت
میشه وقتی که میگی انا ابن حیدر
وصف جنگیدن تو محال محضه
نیم نگاهت به همه دنیا می ارزه
یا اباالفضل...
ارتش یک نفره یعنی اباالفضل
داره چه سخاوت و شأنی اباالفضل
نظر شخص منه که داره ایهام
واژه عشقه ولی خب معنی اباالفضل
دیگه مستی شده کامل
رحمت واسعه بر ما شده نازل
آخه مهدی پیشمونه
با ما داره میخونه یا ابوفاضل
دست ما رو ول نکن حتی یه لحظه
نیم نگاهت به همه دنیا می ارزه
یا اباالفضل...