eitaa logo
ذاکرین آل الله
297 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
320 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
_ امام _سجاد _علیه _السلام وقت باران داغ چشم تر عذابم میدهد
 آب مینوشم غم حنجر عذابم میدهد
 شیرخواره سیر باشد زود خوابش میبرد
 از عطش بی خوابی اصغر عذابم میدهد مجلس ختم جوان رفتم دلم آتش گرفت
 یاد تشییع تن اکبر عذابم میدهد ذبح را وقتی که میبینم کسی سر میبرد
 خاطرات کندی خنجر عذابم میدهد 
روی دست من اثر از حلقه های آهن است 
این کبودی های بر پیکر عذابم میدهد موی بابایم به روی نیزه ها آشفته بود شانه را تا میزنم بر سر عذابم میدهد کاش غارت میشد از روی سرم عمامه ام برسرم جامانده خاکستر عذابم میدهد از دم دروازه تا بازار ساعت ها گذشت این شلوغی های هر معبر عذابم میدهد شامیان در پیش من حرف از کنیزی میزدند
 التماس چشم آن دختر عذابم میدهد داغ چوب خیزران و مجلس شوم شراب 
از تمام داغ ها بدتر عذابم میدهد
 خطبه را با لعن بر جدم علی آغاز کرد چون به مسجد میروم منبر عذابم میدهد هرچه آمد برسر ما از بلای شام بود
 قتلگاه اصلی ما کوچه های شام بود پوریا _هاشمی
_امام _سجاد_علیه_ السلام مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است با پر و بال پر از زخم پریدن سخت است تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است یاد گودال و حرم جامه دریدن سخت است روضه و گریه شده روزی او در هرشب خاطرش را همه دیدند مکدّر هرشب با لب تشنه و با یک دل مضطر هرشب… …یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است بر امامی که اسیری به بیابان دیده زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده اهل بیتش همه با صورت عریان دیده معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است جگرش سوخت… لبش سوخت… گلو سوخته است بهر آن که سر و عمامه ی او سوخته است حرف، از کوچه و بازار شنیدن سخت است چقدَر از غم این فاجعه افروخته است چشم بر نیزه ی شش ماهه فقط دوخته است یاد حلقوم علی حنجر او سوخته است این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده خنجری کند به جان پدرش افتاده دیده که در ته گودال سرش افتاده تشنه لب کشتن مذبوح شدیدا سخت است یک نفر که شده گریانِ پدر تا حالا یادش افتاده تن خونی بابا حالا بوریایی که خودش دیده و اما حالا دم آخر کفنش را طلبیدن سخت است # محمد_علی _قاسمی
تمام عمر شد با گریه مأنوس تمام خاطراتش آه و افسوس چرا فرمود امان از شام مردم امان از شام یعنی داغ ناموس .
از داغ غمش زجر کشیدید شما هی روضه شنیدید و چکیدید شما... پس وای به حال چشم‌هایم، ای وای من دیده‌ام آنچه را شنیدید شما
همینکه آب می‌دید گریه می‌کرد یه طفلو خواب می‌دید گریه می‌کرد میون کوچه بازار مدینه اگه قصاب می‌دید گریه می‌کرد
❤️ تشنۂ چای عراقم ای اجل مهلت بده تا بیایم موکب به موکب ! ❣✨ صبحتون حسینی🦋 ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از وقتی که به کام من ، یه ذره تربتت نشست دست خودم نبود تویِ دلم محبتت نشست عمری از اون روز تا حالا ، گریه می کنم ... تا نبریم به کربلا ، گریه میکنم ... گریه میکنم ... تو اشک بده منم برات ، گریه می کنم ... بارون میشم روی لبات ، گریه می کنم ... برات قتیل العبرات ، گریه می کنم .. « حسین وای ...» یه وقتی عذرمو نخوای ، درسته که خیلی بدم به درد هیچی نخورم ، سینه زنی که بلدم با یا حسین با زینبا ، سینه میزنم ... با ضربِ نعل مرکبا ، سینه میزنم ... سینه میزنم ... تا سینه ام بشه کبود ، سینه میزنم ... به یاد مقتل از وجود ، سینه میزنم ... که شمر رو سینۀ تو بود ، سینه میزنم...   « حسین وای ... » اینا همش کار دله ، اگه کبوده بدنم با لَاطِمَاتِ الْخُدُودِت من چرا لطمه نزنم؟ به یاد مادر به صورتم ، لطمه میزنم ... بر خورده بد به غیرتم ، لطمه میزنم ... لطمه میزنم ... از بین کوچه تا حرم ، لطمه میزنم ... من ارثِ زینب میبرم ، لطمه میزنم ... فقط نه اینجا محشرم ، لطمه میزنم ... « حسین وای ... »
امام سجاد علیه‌ السلام در رفتار با مردم‌ خیلی متواضع بودند و برخی اوقات سعی می‌کردند شناخته نشوند تا بتوانند به مردم کمک کنند امام‌ صادق علیه‌ السلام فرمود پدرم هنگامی‌ که مسافرت می نمود با قافله‌ ای حرکت‌ می‌ کرد که او را نمی شناختند با اهل کاروان شرط می‌ کرد که در طول سفر خدمت‌ گذار آنان باشد. روزی مردی که امام را از قبل می شناخت ، حضرت را دید ، نزد کاروانیان رفت و به آنها گفت آیا می‌ دانید او کیست؟ گفتند خیر! گفت: امام سجاد علیه‌ السلام است، با شنیدن این سخن، نزد امام رفتند و عرض کردند ای پسر رسول خدا! آیا می‌ خواهی که آتش جهنم ما را فرا بگیرد؟ اگر از طرف‌ ما اهل کاروان به شما بی‌ احترامی میشد ، آیا تا ابد هلاک نمی‌ شدیم؟ امام سجاد علیه‌ السلام فرمود: با جمعی‌ همسفر بودم ، و چون مرا شناختند ، و به خاطر قرابتی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله داشتم مرا بیش از حد مورد احترام قرار دادند ، نخواستم‌ شما نیز چنین کنید ، به این دلیل خود را معرفی نکردم ، ناشناس بودن را بهتر می پسندم. وسائل الشیعه، جلد ۱۱ ، صفحه ۴۳۰ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا