زمزمه شهدا/ شهدای گمنام
#مناجات_باشهدا
#امام_زمان_عج
🌷🍃
آنهاکه گمنامند , زهرایی تبارند
چون فاطمه بی قبر و بی سنگ و مزارند
جامانده های ساحل اروندکنارند
چون مهدی زهرا کس و کاری ندارند
آقا به یارانی که گمنامند برگرد
جان شهیدانی که گمنامند برگرد
گمنام یعنی آخر مظلومیت ها
گمنام یعنی دوری از محبوبیت ها
گمنام یعنی ترس از معروفیت ها
گمنام یعنی بهترین عاقبت ها !!
آخر نیامد برگه ی اعزامی من
از فاطمه تاییدی گمنامی من
گمنام یعنی در پی شهرت نبودن
در کسب منصب ها پی فرصت نبودن
خدمت نمودن در پی منت نبودن
طعنه شنیدن اهل شکایت نبودن
ما فکر نام!و عاشقان گمنام … رفتند
ما بی قرار…آنها ولی…آرام!! رفتند !
باید به نسل مان از این گلها بگوییم
با اشک دیده تربت آنها بشوئیم
تابوتشان را از دل و از جان ببوئیم
بلکه نشان یار از آنها بجوئیم
ای وای اگر این لاله ها تنها بمانند
گمنام تر از غربت زهرا بمانند
این استخوانها آبروی شهر مایند
یاس اند و چون گل عطر و بوی شهر مایند
شهد شهادت در سبوی شهر مایند
گمنام امَا رو ب روی شهر مایند
هر برکتی از برکت گلزار آنهاست
این دیده گر باران گرفته کار آنهاست
هرجا که قبر یک شهید بی نشان است
آنجا نشان مهدی صاحب زمان است
هر جا که بویی از پلاک و استخوان است
آنجا یقینا"قطعه ای از جمکران است
این بی نشان ها با غم دل آشنایند
آگاه از اعمال ما و … بی صدایند
ای کاش مرغان هوایی بازگردند
آن زائران کربلایی بازگردند
از جبهه یاران خدایی بازگردند
گمنام های شیمیایی بازگردند
چشم انتظارم روز افلاکی بیاید
یک فاطمیه شاید املاکی بیاید
ای آسمان!روزی دعاها حرمتی داشت
این جبهه ها این اسخوان ها برکتی داشت
هر فاطمیه با شهیدان الفتی داشت
تابوتشان بر دوش مردم قیمتی داشت
بر این همه محرومیت باید بگرییم
بر این دل پرمعصیت باید بگرییم
دیگر چرا شوق شهادت ها به سر نیست؟
در اشک های روضه های ما اثر نیست؟!
دیگر چرا از آن تفحص ها خبر نیست؟!
ما را ب سوی آسمان عزم سفر نیست؟!
ای کاش از این زخم کاری می نوشتم
بر روی تابوت یادگاری می نوشتم
کاش مینوشتم که در این جا مانده ام من
یاران درآن جایند و اینجا مانده ام من
بعد از شما تنهای تنها مانده ام من
با عمر طولانی به دنیا مانده ام من
بازممن و یک حس و حال کربلایی
شعر:کجایید؟ای شهیدان خدایی
🌷🍃