|⇦•عمری زدیم از دل صدا...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام
عمری زدیم از دل صدا، باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا، باب الحوائج را
روزیِ ما کرده خدا، باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش، یا باب الحوائج را
هرکس صدایش کرد، بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد، پاره نخواهد شد
یادش بخیر آن روزها که مادرِ خانه
گه گاه میزد پرچمی را سر درِ خانه
پُر می شد از همسایه ها دور و بر خانه
یک سفره نذری، قدر وُسع شوهر خانه
مادر پدرهامان همین که کم میاوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
عَصر سه شنبه خانه ی ما رو به را می شد
یک سفره می افتاد و درد ما دوا می شد
با اشک،وقتی چشم مادر آشنا می شد
#شاعر:محسن عرب خالقی
*مادرم به روضه خون میگفت: سفرهٔ موسی ابن جعفر دارم، روضهٔ موسی الکاظم برام بخون، روضه خون شروع می کرد روضه خوندن، اینجوری میخوند:
«یه وقت دیدن در زندون باز شد، چهار تا غلام این بدن نحیف رو روی تخته پاره ای گذاشتند، هی صدا میزدن:
"أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَرَى الْخَبِيثَ بْنَ الْخَبِيثِ فَلْيَخْرُج."
میگفتند:"هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ"...»
مادرم چادر گلدارش رو روی صورت میکشید، برات ناله میزد... روضه خون باز شروع می کرد به روضه خوندن، میگفت :
«صدا به گوش عموی هارون الرشید رسید، گفت چه خبره؟ گفتن: بدن موسی ابن جعفر رو از زندان بیرون آوردن ، اهانت میکنند، بی احترامی میکنند...عموی هارون پابرهنه به راه افتاد، عبا برداشت، عمامه برداشت، گفت: برید بدن رو بگیرید. بدن رو آوردند در بازاری به نام "سُوق الریاحین" گذاشتن . گفت منادی صدا بزنه: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَرَی الطَیب بْنِ الطَیب فَلْیَخٰرُجٰ" هرکسی میخواد بدن این آقای پاک رو ببینه باهاش وداع کنه بیاد، تشیع جنازه ی باشکوهی شد، مردم همه آمدند...»
اینجا بود که میدیدم مادرم روی پا میزد هی میگفت: غریب کربلا حسین ... *
|⇦•میون سیه چال...
#زمزمه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام
میونه سیه چال
داره میره از حال
روی شونه هاش زخم، سرش زخمیه
تمومی بال و پرش زخمیه
گناهش چی بوده؟
که چشماش کبوده
یهودی به پهلوش لگد میزنه
شبیه مغیره چه بد میزنه
این روضه داره
از روضهٔ فاطمیه سر در میاره
این تنچرا حجمی به روی خاک نداره؟
دل غصه داره
آخ پهلوش شکسته
هم ساق پایِ آقا هم بازو شکسته
آخ دلمغصه داره
روی تختِ پاره
تنِ آقامونه بمیرم براش
که دل میسوزونه بمیرم براش
اگر چه که تنهاست
رو دوش غلاماست
دیگه تخته که از حصیر بهتره
به یاد تنی که بدون سَره
گفتن نداره
بسوز برا آقایی که کفن نداره
میون قتلگاهه پِیروهن نداره
گفتن نداره
با سُمِّمرکب، رَزازی کردن
بدنِ سالار زینب
این روضه جونِ زینبو
رسونده بر لب
#شاعر:رضا تاجیک
|⇦•کنجِ زندون مثل شمعی...
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام
کنجِ زندون مثل شمعی نیمه جون
میزنه سوسو چراغِ آسمون
زندون کجا و وسعت کهکشون
زندون کجا و غربتِ آسمون
چه یوسفی اسیر زندون شده
ای روضه خون! این روضه هارو نخون
زندون سیاه و سرد و تاریک و تار
افتاده رو سجاده با حالِ زار
دیوار و در با روضه هاش بیقرار
ای وای از این غم
پاشیده رو دنیایِ ما گردِ غم
موسیِ ما دلِ خون شده از ستم
پاهاش شد از زنجیر وغل پُر وَرم
ای وای از این غم
واویلتا، واویلتا...
وایِ من! غمزد شَرر بر جان او
یک یهودی بوده زندانبان او
سوزونده داغِ روضه قلب مارو
تو گریه هاش صدازده خدارو
روشن شده زندون چرا خدایا!
شاید بازم صدا زده رضا رو
داره عجب رکوعی وسجودی
از دست اِبنِ شاهِکِ یهودی
مونده چقدر روی تنش کبودی
موسی بن جعفر
زندونه یا غروبه آسمونه
عَجِلْ وَفاتِی واسه چی میخونه؟
از روضهٔ مدینه داد نشونه
موسی بن جعفر
واویلتا، واویلتا...
ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
#شهید_ابراهیـــــم_هادی
مشکل کار ما این است که
برای رضای همه کار می کنیم
الا رضای خدا!
🌷نثار روح مطهرشان صلوات
.
|⇦•غمی ویران تر از بغض گلو...
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام
غمی ویران تر از بغض گلو افتاده در جانش
بزرگی که زبانزد بود در این شهر ايمانش
کسی که از خلیفه تا گدای کوچه گرد شهر
نمک پرورده بود از سفرههای فضل و احسانش
به حِکمت، آیه آیه از لبش وَالعَصر جاری بود
به رحمت، هر سحر فوج مَلَک بودند مهمانش
سكوت اشک زهرا بود و باید خواند دریایش
شُکوهِ نام حیدر بود و باید خواند طوفانش
کسی از پشت این در دست خالی برنمیگردد
مگر بخشیده باشد حضرت موسی دو چندانش
به عَطر ربنای جاریِ بین قنوت خود
بهشتی آفریده گوشۀ تاریکِ زندانش
نگاهش قبلهٔ خورشید و از زیباییاش این بس
بگویم هست ماهِ آسمان آیینه گردانش
دلش آشفتهتر از تشنه کامیهای عاشوراست
عطش پشت عطش میریزد از لبهای عطشانش
گَلو میداند این بُغضِ نفسگیر صدایش را
که حتی کوه باشد میکُند این داغ ویرانش
#شاعر مهدی حنیفه
ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
یا اباعبدالله!
سالها گریه به تو جرم تلقی میشد
گریۀ هر شب ما برکت روح الله است.
#دهه_فجر
#جمهوری_اسلامی_حرم_است
.
ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
کوهرنگ دو متر برف اومده ملت تو خیابونن!
یادش بخیر آبان هوا سرد شده بود
براندازا میگفتن جمهوری اسلامی هوا را سرد کرده
که ما نیاییم تو خیابون.
#دهه_فجر
#جمهوری_اسلامی_حرم_است
.