✅در طول تاریخ همواره نسبت به امیرالمومنین امام علی(ع) بغض و کینه بود.
1⃣در زمان حضرت رسول اکرم(ص) :👇
در روایتی آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) به همراه امام علی(ع) از مکانی عبور می کردند که ناگهان حضرت(ص) گریستند.
امام علی(ع) علت را جویا شدند و پرسیدند :
📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! مَا يُبْكِيكَ؟》
♦️ای رسول خدا(ص)! علت گریه شما چیست؟
رسول اکرم(ص) فرمود :
📋《یَا اَخِی! ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ أَقْوَامٍ لاَ يُبْدُونَهَا إِلاَّ بَعْدِي!》
♦️ای برادرم علی جان! كينه ها و حقدهایی را مىبينم كه در سينههاى قریش نسبت به تو پنهان داشته اند، و آن را اظهار نخواهند كرد مگر بعد از من!(۱)
2⃣در زمان امام علی(علیه السلام) :👇
در زمان امام علی(ع) یکی از گروه هایی که نسبت به امام علی(ع) بغض و کینه داشتند، خوارج بودند.
آنان، چنان کینه ای از علی(ع) به دل داشتند که حتی امام علی(ع) در وصیتی به امام حسن مجتبی(ع) خطر آنان را بازگو می نماید و وصیت می کند که جنازه او شبانه و بدون اطلاع دیگران در منطقه به دور از نجف دفن گردد.
در روایتی آمده است؛
📋《أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَمَرَ ابْنَهُ الْحَسَنَ(ع) أَنْ يَحْفِرَ لَهُ أَرْبَعَةَ قُبُورٍ فِي أَرْبَعَةِ مَوَاضِعَ فِي الْمَسْجِدِ وَ فِي الْغَرِيِّ وَ فِي دَارِ جَعْدَةَ بْنِ هُبَيْرَةَ وَ فِي الرَّحَبَةِ وَ إِنَّمَا أَرَادَ بِهَذَا أَنْ لَا يَعْلَمَ أَحَدٌ مِنْ أَعْدَائِهِ مَوْضِعَ قَبْرِهِ》
♦️امير المؤمنين(ع) فرزند خود امام حسين(ع) را امر كرد كه چهار قبر در چهار موضع از براى حضرت(ع) بسازد، در مسجد كوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبيره، براى آنكه ملاعين خوارج و بنى امیه موضع قبر آن حضرت(ع) را ندانند، مبادا که اراده کنند جسد مطهر ایشان را بیرون آورند.(۲)
قبر مطهر امام علی(ع) بیش از یک قرن مخفی بود، که در زمان امام باقر(ع) کم کم آثار قبر ایشان برای شیعیان آشکار شد.
3⃣در زمان امام حسن مجتبی(علیه السلام) :👇
با پایان گرفتن مراسم صلح و کناره گیری امام حسن مجتبی(ع) از حکومت، امام(ع) از کوفه به مدینه هجرت کرد و معاویه سبّ و لعن امام علی(ع) را در بلاد اسلامی، رسمیت بخشید.
جاحظ می گوید :
📋《أَنَّ قَوْماً مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ قَالُوا لِمُعَاوِيَةَ إِنَّكَ قَدْ بَلَغْتَ مَا أَمَّلْتَ فَلَوْ كَفَفْتَ عَنْ لَعْنِ هَذَا اَلرَّجُلِ》
♦️جمعی از بنی امیه به معاویه گفتند :
تو که به آرزویت رسیدی، اگر از لعن این مرد دست برداری بهتر است!
معاویه گفت :
📋《لاَ وَ اَللَّهِ حَتَّى يَرْبُوَ عَلَيْهِ اَلصَّغِيرُ وَ يَهْرَمَ عَلَيْهِ اَلْكَبِيرُ》
♦️هرگز! به خدا سوگند! که دست از سبّ او نمی دارم تا زمانی كه اطفال امَّت با سبِّ علی(ع) جوان گردند و با آن سبّ رشد و نمو كنند، و بزرگان به صورت پيران فرتوت درآيند.(۴)
4⃣در زمان امام حسین(علیه السلام) :👇
در مقاتل آمده است که؛
وقتی تمام اصحاب و یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیدند و حضرت(ع) قبل از اینکه برای جنگ آهنگ دشمن کند، برای آخرین بار برای اتمام حجت خطاب به آنان فرمود :
📋《لِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِی؟
یا وَیْلَکُمْ اَتَقْتُلُونِی عَلى سُنَّه بَدَّلْتُها؟
اَمْ عَلى شَریعَه غَیَّرْتُها؟
اَمْ عَلى جُرْم فَعَلْتُهُ؟
اَمْ عَلى حَقٍّ تَرَکْتُهُ؟》
♦️چرا ریختن خون مرا مباح می دانید؟
واى بر شما! چرا با من مى جنگید؟
آیا سنّتى را تغییر داده ام؟
یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟
یا جرمى مرتکب شده ام؟
و یا حقّى را ترک کرده ام؟!
اما دشمن لجوج و کینه ای با کمال وقاحت خطاب به امام(ع) گفتند :
📋《اِنّا نَقْتُلُکَ (نُحَارِبُکَ) بُغْضاً مِنَّا لاَِبِیکَ》
♦️ما به خاطر بغض و کینه اى که از پدرت علی(ع) به دل داریم، با تو مى جنگیم و تو را مى کشیم.(۵)
📚منابع :
۱)المسترشد طبری شیعی، ص۳۴۱
۲)فرحة الغُری عبدالکریم ابن طاووس، ص۳۲
۳)دانشنامه امام علی(ع) رشّاد، ج۹، ص۴۷
۴)تهذيب التهذيب ابن حجر ،ج۷، ص۲۸۱
۵)ينابيع المودّة قُندوزی، ج۳، ص۸۰
✅در تاریخ آمده است که ؛
در لحظات بحرانی و سرنوشت سازِ جنگ های صدر اسلام، امام علی(ع) یگانه جنگاوری بود که شهادت طلبانه خود را وقف اسلام می کرد.
تا جایی که حضرت زهرا(س) در بخشی از خطبه فدکیه، در وصف مولا(ع) خطاب به مهاجر و انصار می فرماید :
📋《کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها، فَلا یَنْکَفِیءُ حَتَّى یَطَأَ جِناحَها بِأَخْمَصِهِ، وَ یَخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَیْفِهِ》
♦️هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهائى از مشرکین دهان بازکرد، پیامبر(ص) برادرش را در کام آن افکند، و او تا زمانى که سرآنان را به زمین نمىکوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمىکرد، باز نمىگشت.(۱)
در جای جای بدن امیرمؤمنان(ع) از فرق مبارک که در جنگ بدر و احد آسیب دید، تا کف پای او که در جنگ صفین تیری به آن اصابت کرد، آثار زخم و شمشیر و نیزه و تیر وجود داشت.
فقط در جنگ احد نود جراحت بر بدن مبارکش وارد آمد.
به گفته مورخان جایی در بدنش سالم نماند و مانند گوشت جویده شدهای، روی زیر اندازی از پوست به استراحت می پرداخت.
شیخ مفید(ره) ضمن برشمردن هفتاد خصلت برای امیرمؤمنان(ع)، به مسئله آثار هزار زخم شمشیر اشاره کرده و چنین می فرماید :
📋《فَعُدَّ مَا بِهِ مِنْ أَثَرِ الْجِرَاحَاتِ عِنْدَ خُرُوجِهِ مِنَ الدُّنْيَا فَكَانَت أَلْفَ جِرَاحَةٍ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ!》
♦️آثار زخم را در بدن امام علی(ع) به هنگامی که از دنیا رفت، برشمردند که هزار اثر جراحت از فرق سر تا کف پایش بود.(۲)
📚منابع :
۱)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۳۵
۲)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۵۳
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸گوشهای از اثرات جانسوز ضربهٔ «شمشیر زهرآلود» در جسم شریف امیرالمؤمنین علیهالسّلام ...
علاوه بر آنکه ضربهٔ ابنملجم ملعون، چنان سخت بود که فرق مبارک تا سجدهگاه مولا علی علیهالسلام را شکافت، بعد از آنکه ابنملجم نانجیب را گرفتند و به نزد امام حسن علیهالسلام آوردند، اعتراف کرده و گفت:
📜 لَقَد سَقَيتُهُ السَمَّ شَهرَينَ و لَو قَسَمتُها بَينَ العَرَبِ لأفنَیتُهُم.
▪️دو ماه، آن شمشیر را آغشته به زهر کردم به گونهای که اگر آن ضربه را بین تمام عرب، تقسیم میکردم، همه را از بین میبردم.(۱)
📌 حال، تاریخ برخی از اثرات ضربهٔ شمشیر زهرآلود را برای ما نقل کرده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
🥀 پیاپی از هوش میرفتند ...
بعد از آنکه امیرالمؤمنین علیهالسلام در مسجد از هوش رفتند، وقتی که با کمک امام حسن و امام حسین علیهماالسلام به خانه آمدند، اندکی چشمان خود را باز نموده و فرمودند: رفیق اعلی بهترین همنشین و سخن گوی من است. ابنملجم را یک ضربت بزنید یا اگر امکان داشت عفوش کنید؛
📋 ثُمَّ عَرِقَ ثُمَّ أَفَاقَ
▪️سپس آن حضرت عرق کرده و بدن مبارکشان ضعیف گشته و از هوش رفتند.(۲)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 چشمان مبارکشان، بسیار گود شده بود ...
بعد از آنکه ابنملجم نانجیب کار خود را کرد، اشعث بن قيس ملعون، پسر خود را فرستاد و به او گفت: به دقت بنگر که حال علی علیهالسلامچگونه است؟! پسر اشعث رفت و نگريست و برگشت و گفت:
📋 يا أبَة! رَأيتُ عَينَيهِ داخِلَتَينِ في رَأسِهِ. فَقالَ الأشعَث: عَينَي دَميغٍ و رَبِّ الكعبة.
▪️ای پدر! چشمهايش را ديدم
كه گود شده و ميان سرش فرو رفته بود؛ اشعث گفت؛ به خداي كعبه سوگند این حال چشمهاي كسي است كه زخم به مغزش رسیده است.(۳)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 پاهای مبارک آن حضرت در اثر سمّ، سرخ شده بود ...
محمد بن حنفیه گوید: شب بیستم ماه رمضان در کنار پدرم بودم؛
📋 ثُمَّ تَزایَدَ وُلوجُ السَّمِ فِی جَسَدِهِ الشّریفِ حَتّی نَظَرنٰا إلیٰ قَدَمَیه و قَد اِحمَرَّتا جَمیعًا فَکبُرَ ذٰلکَ عَلَینا و آیَسَنا
▪️لحظه به لحظه، سمّ در جسم شریف پدرم، بیش از پیش، سرایت میکرد؛ به گونهای که وقتی نظرمان به پاهای مبارک آن حضرت افتاد، دیدیم که هر دو پای آن حضرت در اثر سمّ، سرخ شده است؛ با مشاهده این صحنه، دیگر از زنده ماندن پدرم، ناامید شدیم.(۴)
📚(۱)مقتل الإمام علی بن ابی طالب علیهالسلام، إبن أبیالدنیا، ص۲۷؛ و شرحالاخبار، ج۲ ص۴۳۳ (اندکی تفاوت)
📚(۲)الأمالی،شیخ طوسی،ص۲۳۲
📚(۳)مقتل الإمام علی بن ابی طالب علیهالسلام، إبن أبیالدنیا، ص۳۶
📚(۴) بحارالانوار ج۴۲ ص۲۹۱
✍این دو روزه چون سه ماهه مادرم لاغر شدی
حضرت خیبر شکن! هم سطح با بستر شدی
چشمهای نیمه بازت را به روی من نبند
مادرم را خواب میبینی مگر، باشد بخند
دور لبهایت زبانت را نچرخان جان من
شیر آوردم برایت نوش جان مهمان من
بد زده نامرد زخم تو نمیآید به هم
مثل زخم بازوی مادر سرت کرده ورم
آن غلافی که به کوچه بازوی مادر شکست
تیغِ آن در کوفه آمد بر سر حیدر نشست
قاتلت با طعنه میخندید بر احوال من
گفت بدجوری زدم،بیهوده دست و پا نزن
مادرم ای کاش امشب بود تا کاری کند
مثل ایام اُحُد از تو پرستاری کند
با تکان دست و پایت، دست و پا گم کردهام
آن کفن هایی که مادر داد را آوردهام...
@Maghaatel
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸طبیبا ! وا مکن زخم سرم را / مسوزان قلب زینب، دخترم را...
در نقلها آمده است:
🥀 چونکه امیرالمومنین عليهالسلام ضربت خورد، همه طبیبان كوفه را براى او گرد آوردند. هيچ كس از آنان از «اثير بن عمرو» نسبت به جراحت او داناتر نبود و طبيبِ مداواگر و صاحب كُرسى بود و جراحتها را درمان مىكرد.
🥀 چون «اثير» به زخم اميرمؤمنان علی علیهالسلام نگاه كرد، ريه گرم گوسفندى طلبيد و از آن رَگى بيرون كشيد و آن را در شكاف زخم گذاشت، سپس بيرون آورد كه سفيدى مغز مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام بر آن بود. سپس رو به امیرمؤمنان کرد و گفت:
📋 يا أميرَالمُؤمِنينَ، اِعهَد عَهدَكَ ؛ فَإِنَّ عَدُوَّ اللّهِ قَد وَصَلَت ضَربَتُهُ إلىٰ اُمِّ رَأسِكَ
▪️اى اميرمؤمنان، وصيّت خود را بكن مه ضربهٔ دشمن خدا به مغز سرت رسيده است.
📚مقاتل الطالبيّين، ص۵۱
✍ طبیبا وا مکن زخم سرم را
مسوزان قلب زینب دخترم را
طبیبا کار از درمان گذشته
که آتش آب کرده پیکرم را
طبیبا نسخه ننویسی که باید
اجل بر چیند امشب بسترم را
ببند آنگونه فرقم را که در قبر
نبیند فاطمه زخم سرم را
در و دیوار مسجد بود شاهد
که من گفتم اذان آخرم را
من آن یارم که شُستم در دل شب
تن خونین تنها یاورم را
درود زندگی را گفتم آنروز
که زد در کوچه قنفذ همسرم را...
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸به فدای آن آقایی که از غذای خودش به قاتلش میدهد ...
➖ وقتی که ابن ملجم ملعون را دستگیر کرده و او را نزد امیرالمؤمنین علی علیهالسلام آوردند ، مولا علی علیهالسلام فرمود:
📋 أطعِمُوهُ مِن طَعامِي وَ اْسقُوهُ مِن شَرابي
▪️از هر خوراکی که من میخورم و از هر نوشیدنی که من میآشامم به او بدهید.
اگر زنده ماندم دربارهاش فکر خواهم كرد و اگر زنده نماندم تنها بر او يك ضربت بزنيد و چيزي بر آن ميفزائيد.
📚 مقتل الامام علی بن ابی طالب علیهالسلام ،ابن ابی الدنیا، ص۴٠
➖ امیرالمؤمنین علیهالسلام پیاپی از هوش میرفتند؛ در یکبار که به هوش آمدند، امام حسن علیهالسلام ظرف شیری را به دست آن حضرت دادند و مولا کمی از آن را میل کردند؛ سپس ظرف را از دهان مبارک خود، دور نموده و فرمودند:
📋 اِحمِلوهُ إلىٰ أسيرِكُم
▪️این ظرف شیر را برای ابنملجم ببرید!!
📚 بحارالانوار، ج۴۲ ص۲۸۹
✍ به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا...
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸«فَرقم» شکافت تا که «فراقم» به سر رسید ...
اسماء بنت عُميس گوید:
📋 أنَا لَعِندَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام بَعدَما ضَرَبَهُ ابنُ مُلجَمٍ، إذ شَهَقَ شَهقَةً، ثُمَّ اُغمِيَ عَلَيهِ،
▪️پس از ضربت ابن ملجم بر بالین أمیرالمؤمنین عليهالسلام بودم كه فریادی کشید و از هوش رفت. سپس به هوش آمد و فرمود:
📋مَرحَبا، مَرحَبا، الحَمدُ للّهِِ الَّذي صَدَقَنا وَعدَهُ، وأورَثَنَا الجَنَّةَ
▪️خوش آمديد، خوش آمديد! حمدْ خدايى را كه به وعده اش وفا كرد و در بهشت جایمان داد.
🥀 به آن حضرت گفتند: چه مىبينید؟ مولا علی علیهالسلام فرمود:
📋 هذا رَسولُ اللّهِ، وأخي جَعفَرٌ، وعَمّي حَمزَةُ، وأبوابُ السَّماءِ مُفَتَّحَةٌ، وَالمَلائِكَةُ يَنزِلونَ يُسَلِّمونَ عَلَيَّ و يُبَشِّرونَ،
▪️اين پيامبر خداست، و برادرم جعفر، و عمويم حمزه. درهاى آسمانْ گشوده است و فرشتگان فرود مى آيند و بر من سلام و بشارت مى دهند.
📜 وهٰذِهِ فاطِمَةُ قَد طافَ بِها وَصائِفُها مِنَ الحورِ، وهذِهِ مَنازِلي فِي الجَنَّةِ، «لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَمِلُونَ»
▪️و اين، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است كه حوريان بر گِرد اويند و اينها منزل هاى من در بهشت است. «براى چنين پاداشى عمل كنندگانْ عمل كنند»
📚ربيع الأبرار، ج۴ ص ۲۰۸.
📚مشارق أنوار الیقین، ص۳۱۳
✍ بگو به خواب که آید به چشم بیدارش
دلا بسوز که مولا تمام شد کارش
سریعتر بدنش را به خاک بسپارید
که در بهشت، علی وعده کرده با یارش
زمینیان غمگین، آسمانیان خوشحال
که بیقرار دلی میرسد به دلدارش
برای دیدن دست کبود فاطمهاش
به عرش رفته یدالله، دست حق یارش
خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه
خدا کند برود ابر از شب تارش
دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش
دوباره گُل نکند کاش زخم مسمارش
خلاصه باز علی جان دهد اگر آید،
دوباره فاطمهٔ زخمیاش به دیدارش
علی که سیر شد از کوفه، زینبش هم رفت
چه کوفهای که تمامی نداشت آزارش
چه کوفهای که دوباره کشاند زینب را
نه بین مجلس تفسیر، بین انظارش
رواست کوفه خودش را فرو بَرَد در خاک
که رفت دختر غیرت میان بازارش
گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را
امان ز مردم نامرد بی کس و کارش
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸یا عباس! جانِ تو و جانِ زینب! این دختر، امانت من است در نزد تو ...
در نقلی آمده است؛
🥀 لحظات احتضار امیرالمؤمنین علیهالسلام بود که پیوسته از هوش میرفت و به هوش میآمد. در لحظات آخر چشمان مبارکش را گشود و فرمود:
📋 فَلیَخرُج مَنْ فِی الدّار وَلْیَبقِ بَنو فاطمَة سلاماللهعلیها
▪️همه از خانه خارج شوند و فقط فرزندان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بمانند.
🥀 در این هنگام حضرت عباس علیهالسلام قصد خروج از خانه را نمود که امیرمؤمنان علیهالسلام رو به او کرد و فرمود: کجا میروی پسرم؟ ابالفضل العباس علیهالسلام عرضه داشت:
شما امر فرمودید که غیر از فرزندان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، از اتاق بیرون روند!
🥀 مولا علی علیهالسلام فرمودند: تو نور چشم زهرایی! اینجا بمان! سپس حضرت شروع به وصیت نمود و در آخر رو به ابالفضل العباس علیهالسلام کرد و با دست اشارهای به حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها کرد و فرمود:
📋 یٰا بُنیَّ هٰذِه وَدیعَةٌ مِنّی إلیک؛ أوصیکَ بِأُختِکَ الحَوراء زَینَب سلاماللهعلیها
▪️ای پسرم! این دختر، امانت من در نزد توست؛ تو را وصیت میکنم که مواظب خواهرت، زینبِ حوراء سلاماللهعلیها باشی!
🥀 در حالیکه که اشک بر گونههای اباالفضل العباس علیهالسلام جاری شده بود، عرضه داشت؛ ای پدرجان! چشم شما را روشن خواهم کرد...
📚مولد العباس بن علی «علیهماالسلام»، ص۷۱
📚العبرة الساکتة، ج۱ ص۹۶
✍ چشم های به رنگ خونت را
بر پرستار خود کمی وا کن
دلِ من شور می زند بابا
گریه های مرا تماشا کن
گرچه بستم شکاف زخمت را
خونِ تازه دوباره میریزد
گر چه با معجرم گره زدهام
لخته خون، پاره پاره میریزد
مُردم از روضه خوانیات امشب
سوختم پایِ هر وصیت تو
سرِ شب از شکاف در دیدم
حال عباس را ز نیت تو
دست او را گرفتی و گفتی
رو سپیدم کن ای رشید علی
پیش زهرا کن آبرو داری
آبرویم بخر، امید علی
جان تو، جان خواهرت زینب
ای علمدار کاروان حسین
حیدر بی مثال عاشورا
جان تو، جان دخترانِ حسین
نکند کودکی شود تشنه
نکند دختری زمین بخورد
نشود با تو خیمهای بی تاب
نکند مادری زمین بخورد
دست هایت اگر زمین افتاد
نام زهرا به لب ببر، جان گیر
بدنت را سپر کن و بشتاب
خم شو و مشک را به دندان گیر
تشنه لب مشک آب را
به لب کودک بی زبان بگیر
تیر وقتی به چشم هایت خورد
مدد از زانوان بگیر
دست وقتی که نیست با صورت
از سرِ زین به خاک میافتی
غرق در تیر، ای کمان ابرو
به زمین چاک چاک میافتی
مادری می رسد به بالینت
دست دارد به روی پهلویش
کاش چشمت نبیندش وقتی
جای یک دست مانده بر رویش
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸یا عباس! مبادا آب بنوشی و برادرت حسین «علیهالسلام»، تشنه باشد ...
در نقلی آمده است:
🥀 مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، در همان شبی که فردای آن، به شهادت رسیدند، اباالفضل العباس علیهالسلام را در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد و فرمود:
📋 وَلَدي! سَتَقِرُّ عَيني بِكَ في يَومِ القيامة
▪️ای پسرم! به زودى در روز قيامت به وسيله تو چشمم روشن مىگردد.
🥀 سپس فرمود:
📋 ايّاكَ اَنْ تَشرِبَ الماءَ و اَخوكَ الحُسَين علیهالسلام عَطشان
▪️ پسرم! هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد و بر شريعه آب وارد شدى ، مبادا آب بياشامى در حالى كه برادرت حسین علیهالسلام تشنه است.
📚معالي السّبطين، ج١ ص۴۵۴
✍ خستگیّ تنت از بال و پرت معلوم است
حال و روزت ز نماز سحرت معلوم است
مرگ من، مرگ حسین و حسنت سرفه نکن
چقدر لختهی خون دور و برت معلوم است
إبن ملجم چه بلایی سر تو آورده
دیدم آخر به خدا زخم سرت معلوم است
بعد مادر به گمانم که قدت تا شده است
این هم از درد شدید کمرت معلوم است
خون و اشک از سر و روی تو بریزد با هم
نگرانی دل شعله ورت معلوم است
داغ اولاد چه آورده سرت پیر شدی
بغض پی در پی و زخم جگرت معلوم است
أمِّ اِیمَن به من از رخت اسارت گوید
صدق گفتار وی از چشم ترت معلوم است
گفتی عباس گُلَم! جان تو و جان حسین
همه ی کرب و بلا در نظرت معلوم است