eitaa logo
ذاکرین آل الله
297 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
320 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
✅بنداول امون از کینه ها و ظلم هشام که بامن نموده هتک احترام میریزه لختهٔ خون از رو لبام شده قاتل من ای زهر کینه میسوزه جگرم تو این مدینه غم زمونه هم با دلم عجینه رفته زکف تاب وتوونم (ای امون)۳ مثل برگی خشک وخزونم(ای امون)۳ واغربتا واغربتا واغربتا واغربتا ______________ ✅بنددوم می سوزم ازشدت زهرجفا می سوزم با روضه های کربلا بیادجد غریب سرجدا اگر چه میگذره چندین وچندسال هنوز به یادمه که ته گودال میزدجد غریب من پروبال خودم دیدم که عمه جان (چه میدوید)۳ میگفت که از داداش حسین ( سرنبرید)۳ واغربتا واغربتا واغربتا واغربتا _______________ ✅بندسوم خدایا دیدی چی اومد به سرم خدایا آتیش گرفته جگرم بیاد عموی تشنه ی حرم هنوز یادمه که مشکو دریدن هنوز به یادمه گوشو کشیدن سر جدم وبا خنجر بریدن تا افتادم از زین اسب. (زارو حزین) یادم اومد عمو م بی دست (خورده زمین) واغربتا واغربتا واغربتا واغربتا ________________ ✅بندچهارم میسوزم به یاد قوم ناثواب می سوزم بیاد اون بزم شراب میسوزم به بیاد اشکای رباب امون ازون سر خونی و دودی ازون محله ی بدِ یهودی پاهای آبله. صورت کبودی اون لحظه که اهل حرم (اواره شد) یادم میاد گوش رقیه (پاره شد) واغربتا واغربتا واغربتا واغربتا .
•|⇦چقدر ناله ی بی جان... و توسل جانسوز به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام به نفسِ حجت الاسلام یونس سمیعی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا يا اَبا جَعْفَرٍ، يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي، اَيُّهَا الْباقِرُ، يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ" *بازم سالای پیش گریه می کردیم برای امام باقر،می گفتیم: آقاجان! همه ی حاجی ها رفتن مکه،برا اعمال حج،کسی نیست دور قبرتون.اما بمیرم،امسال که حج رو هم تعطیل کردن،یقینا امروز کسی نیست بالا قبرتون ناله بزنه،چرا،شاید یه نفر این ساعت تو بقیع باشه،اونم پسرش مهدی زهراست،هی سر رو روی خاک قبر جدّش بذاره...هی بگه: یاجَدّاه!  ان شاالله خدا ظهور من رو تعجیل کنه،خودم برات حرم می سازم.اما امروز دلا رو ببریم کنار بستر امام باقر علیه السلام* چِقَدَر ناله ی بی جان و بی صدا داری به زیر لب تو فقط فکر ربنا داری گمان کنم که رسیده زمان پر زدنت که زهرِ کینه اثر کرده و غم ها داری *هی صدا می زد جگرم داره می سوزه...* چه کرده با تو که اینگونه محتضر شده ای شهادتین به لب های خود چرا داری؟! نفس کشیدنت آقا چقدر سخت تر شده است میان هر نَفَسِ خسته ات دعا داری کنار بستر تو مادری عزا دارد که گشته غرق غم و نوحه و عزاداری لبان خشک تو ذکر حسین می گوید دوباره گریه و مرثیه را بنا داری *چهارسالش بوده تو کربلا بوده...* هنوز هم تو به یاد سه ساله غمگینی هنوز هم به دلت غم کرب و بلا داری تو در لباسِ اسارت چه صحنه ها دیدی چه زخم ها که تو از کعبِ نیزه ها داری *به خدا فکر کن الان بالا سر قبر امام باقر نشستی، داری گریه می کنی...این ایام چقدر دل ما برای روضه تنگ شده،یا امام باقر! یه مددی برای محرم  به ما بده...* اما وصیتی دم آخر به صادقت داری که همراهِ خود دندانِ کنده ای داری... *یه بار یکی از دندان های امام باقر کنده شد،آقا این دندان رو کف دستش گذاشت؛می گفت:الحمدلله...گذشت،لحظات آخر دیدند یه پارچه ای رو بیرون آورد،به امام صادق داد،گفت پسرم! این دندانِ کنده ی منه...هر موقع خواستی من رو دفن کنی این دندان رو با من دفن کن...چون که باید همه اجزای بدن امام باهاش دفن بشه... چی میخوام بگم ؟!میخوام بگم اینجا امام صادق دندون های پدر رو هم کنار پیکر گذاشت...اما "لا یوم کیومک یا اباعبدالله..."من یک پسری رو هم میشناسم کربلا...تا امام سجاد بدن بابا رو تو قبر گذاشت...دیدند آقا سراسیمه بیرون آمد...داره دنبال شیئی می گرده...بنی اسد سوال کردند:آقا چی شده؟هی دیدند رو پاش می زد، می گفت:خدا لعنت کنه ساربان رو...اگر می خواستی انگشتر بِبَری،چرا انگشت رو بُریدی...؟!حسین....* ساربان خواست که انگشتری ات را بِبَرَد دید باید که انگشت تو را هم بِبُرَد *دیدند ساربان هر کاری کرد انگشتر بیرون نیامد...همین قدر بگم،یه وقت زینب نگاه کرد دید نه انگشتری مانده نه انگشتی به دست حسین...اینجا بود صدای ناله ش بلند شد...* برادرجان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری؟ حسین جانم... داریم با حسین حسین پیر می شویم خوشحال از این جوانیِ از دست داده ایم بِدَمِ المَظلُوم، بِدَمِ الغَریب،بِدَمِ العَطشان، فَاَجِبْنی یا اَللّهُ،ای خدا فرج امام زمان ما تعجیل بفرما،به حق سیدالشهدا حاجات ما برآورده بخیر بفرما،به حق سیدالشهدا آقامون امام زمان از ما راضی و خشنود بگردان.به حق امام باقر حال مناجات،اشک چشم در رثای اهلبیت به ما مرحمت بفرما.همه مرضامون شفا عنایت بفرما.همه ی شیعیان امیرالمومنین تا به امروز از این دنیا رفتند از این سفره متنعم بفرما.ای خدا عاقبت خودمون و خانواده مون و نسلمون تا قیامت ختم به خیر رقم بزن.آن چه گفتیم و نگفتیم و تو بهتر می دانی در حق این جمع به هدف اجابت برسان. .
|⇦• و توسل به راوی دشت کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام به نفسِ سیدمهدی میرداماد •✾•┅ ای نبی بر تو فرستاده سلام ای به زین العابدین ماهِ تمام هفتمین معصومی و پنجم امام مکتبت تا صبحِ محشر مُستدام تیغ نطقت می شکافد علم را روح می بخشد مرامت علم را *کودکی که چهار سال داشته کربلا،خیلی روضه هارو دیده و شنیده،قربونت برم آقاجان! اجازه میدید از کربلا بگیم؟ دیگه از اول ماهِ ذی الحجه به بعد باید بوی ماه محرم رو حس کنی،تویِ هر روضه ای باید محرم رو برا خودت تداعی کنی...* تو خزانِ باغِ زهرا دیده ای تو تن بی سر به صحرا دیده ای گردنِ مجروحِ بابا دیده ای بر فراز نیزه سرها دیده ای کاش می دیدم چه آمد بر سرت یا چه کرده کعب نی بر پیکرت * شنیدم شماهارو به یک طناب بستن...اما من می برمت جلوتر،روضه ی امام باقر کربلا نبود،باباش فرمود:" أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَهٌ وَ کَرامَتَنَا الشَّهادَه" ما از کربلا و شهادت ناله نمی زنیم،می دونی ناله ی باباش رو چی در آوُرد؟* تو چهل منزل اسارت دیده ای از ستمکاران جسارت دیده ای تشنگی و قتل و غارت دیده ای خود عزیزی و حقارت دیده ای چهار ساله، کوه ماتم بُرده ای مثِل عمه تازیانه خورده ای *یکی از صحنه هایی که بچه ها دویدن همراهِ عمه و هیچ وقت هم یادشون نمیره،غروب عاشورا،تل زینبیه و گودال قتلگاهِ...روان شناس ها میگن:بچه اگه توی بچگی حادثه ی تلخ ببینه تا بزرگ بشه محاله یادش بِره...لذا با خانواده ات میری بیرون،مسافرت،تصادفی،دعوایی می بینی،صحنه دلخراشی می بینی،اول کاری که میکنی چشمِ بچه ات رو میگیری،بچه ات نبینه این صحنه رو... من ببرمت یه جایی، یه جا جلویِ قتلگاه چشمشون رو عمه گرفت،یه جا دیگه هم سراغ دارم عمه جلو چشم بچه هارو گرفت...* شام بود و مجلسِ شومِ یزید چشمِ تو چوب و لبِ خشکیده دید *حسین.....اما میخوام بگم: اگه تو اون شلوغیِ مجلس ندیدن،اما بالاخره...یا امام باقر! اگه شما هم ندیدید،من مطمئن هستم رقیه توی خرابه همه چیز رو دید،تا نگاش به دندونای شکسته افتاد...* .
سینه_زنی و توسل به امام باقر علیه السلام _ حاج محمدرضا بذری•✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ عمری گذشت هنوز تویِ گوشم العطشِ بچه ها می‌پیچه تو خیمه‌گاه یه چیزایی دیدم که زهر کینه پیش اون هیچه دیدم،بچه ها رو تو خیمهٔ مَشکا رو خاک نمدار که می‌اُفتادن دیدم با چه خجالتی رفتن مشک و به سقای حرم دادن عَلَم افتاد، تو حرم غوغا شد پایِ دشمن ،سَمتِ خیمه وا شد وا مصیبت،ای امان از غربت... گودال بود تو خاطرم هرجا دیدم حصیر و کهنه قالیچه تو قتلگاه یه چیزایی دیدم که زهر کینه پیشِ اون هیچه دیدم،خنجر کهنه که نمیبُرّه حوصله‌ی سپاه‌شون سر رفت بین سنان و شمر دعوا شد خولی به سمت کوفه با سر رفت کربلا بود،محشر کبری بود یا بُنَیَّ، نالۀ زهرا بود وا مصیبت،ای امان از غربت... بینِ محلّۀ یهودی شد سرای روی نیزه بازیچه تو شهر شام یه چیزایی دیدم که زهر کینه پیش اون هیچه دیدم،اوباش مستِ سنگ به دستی که دنبال شرّ و فتنه می‌گردن جلو چشایِ عمه ام زینب به رأس روی نی جسارت کردن سری اُفتاد، زیر سُمّ مرکب ما می مُردیم، نبود اگه زینب وا مصیبت،ای امان از غربت... .
روضه و توسل به حضرت امام محمدباقر علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تو یک سره در چشم لشگر بودی و من نه *رقیه جانم، عمه جانم عمه جانم * تو یک سره در چشم لشگر بودی و من نه چون صاحب خال و زیور بودی و من نه فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد هرچند صورت مثل مادر بودی و من نه *محرم نزدیکِ .. هنوز گریه هامون محرمی نشده .. رقیه جان :* ما هر دو از بازار شامی ها گذر کردیم با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه در معرض چشم حرامی بوده ایم اما آن لحظه تو محتاجِ معجر بودی و من نه حسین .... حاجت گرفتی‌در خرابه‌من دلم می‌سوخت آن شب تو در آغوش یک سر بودیُ من نه اما دو تایی مثل گل از ساقه افتادیم ما دست در دستان هم از ناقه افتادیم یه سلام بدیم به اربابمون .. شاید محرم زنده نمونیم : الَسلامُ علیکَ یا اَبا عَبدالله وَ علیَ اَلارواحَ الَتی حَلَّت بِفِنائک عَیلکَ مِنّی سَلامُ اللهِ عَلیک ابدا ما بقیتُ وَ بَقی الیلُ وَ النهار وَ لا جَعَلهُ اللهُ الاخِرَ العَهدِ مِنّی لِزیارَتِکُم اَلسلامُ عَلیَ الُحَسین و عَلی علّیِ بنِ الحُسین و عَلی اولادِ الحُسین و عَلی اصحابِ الحُسین .. ↫
shahadat_Emam_Bagher_Motiei_1.mp3
2.13M
. امام باقر علیه‌السلام: کسی که در حال انتظارِ امام زمان(عج) مرده باشد، زیان نکرده اگرچه در میان خیمه با لشگرِ حضرت نمرده باشد «منتخب الاثر صفحه ٤٩٨» .
سینه_زنی و توسل به حضرت امام محمدباقر علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بگو که برام گریه کنن گریه کُنا تا ده سال تویِ مِنا گریه کنن برای من با روضه‌ های کربلا گریه کنن .. آخه یه عمرِ یادِ غمش، دلُ سوزونده گریه کنن .. برا شهیدی که بدنش، رو خاکا مونده شهیدی که شد چشمایِ آسمون غرقِ اشکِ عزاش عمریه روضه خوندم براش قّتِلَ الحّسین بِسَیفِ و ثَنان وَالحَجرِ و العَصاء مَظلومُ عطشانُ بِکَربلا ـــــــــــــــ حالا که نمونده رمقی تویِ پاهام از اثر زهر هشام یادم میاد مصیبتِ اسیری کوفه و شام آبله بود به رویِ پاها لاله می ریخت به روی خاکا روضه می شد دوباره برپا هرکی می گفت: کجایی بابا می رسید به گوش از رویِ نیزه ها آیه آیه صداش عمریه روضه خوندم براش قُتِل الحُسَین بِسَیفِ وَ ثَنان وَالحَجرِ وَ العَصا مَظلومُ عطشانُ بِکربَلا ـــــــــــــــ یادمه هنوز داغِ جدَّم حسین غمهایِ کربلاش عمریه روضه خوندم براش شهیدی که شد چشمای آسمون غرقِ اشک عزاش عمریه روضه خوندم براش می رسید به گوش از رویِ نیزه ها آیه آیه صداش عمریه روضه خوندم براش قُتِل الحُسَین بِسَیفِ و ثَنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا مَظلومُ عطشانُ بِکَربلا.... .
shahadat_Emam_Bagher_Motiei_2.mp3
5.07M
•| یا باقرالعلوم مددی .. . امشب سلامم می رسد خاکِ بقیعِ تو تا از تو گیرد روضه و اشکِ محرم را..! .
روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام به نفسِ حاج مهدی سلحشور•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ به خدا همۀ این خانواده آرزوشون بود اون لحظۀ آخر مثل جد غریبشون حسین جان بدن .. امام باقر ، یادگار کربلاست .. مناظرِ کربلا مگه یادش میره؟ آقایی که تو واقعه کربلا چهار ، پنج سال بیشتر نداره اون روزا رو مگه یادش میره؟ همیشه تا آخر عمر تعریف میکرد برا همه .. جمع میکرد مردمُ میگفت برا جد غریبش حسین گریه می کردند .. با بابای مظلوم و غریبش روضه می گرفتن برا حسین .. اجازه بدید روضه‌م رو اینطور بگم، شما تا یه واقعه ای تو ذهنت باشه، وقتِ درد و غم و اندوه لحظاتش رو یاد می کنی و اشک میریزی ، دلت میسوزه .. نمی دونم امام باقر و امام سجاد از کجا می گفتن برا همدیگه و گریه می کردند .. نمی دونم کدوم لحظات رو به یاد می آوردند و اشک می ریختن؟ .. اگه از من رو سیاه بپرسن اونی که از حرف خودشون یاد گرفتیم اینه :.. امام سجاد شروع میکرد روضه خواندن عزیز دلم .. خیلی سختی ما کشیدیم، کربلا خیلی مناظر رو ما دیدیم اما هیچ جا شام نمی شد .. مگه مناظر شام یادمون میره؟ آره بابا منم یادم نمی ره.. با رقیه ما رو دنبال ناقه ها می دوندن .. پاهامون آبله زده بود .. لبها خشکیده بود.. یادم نمیره بابا، وقتی ما رو وارد محله یهودیا کردن .. از بالای پشت بام همه بر سر و صورت ما سنگ می زدن .. ناسزا می گفتن .. دل عمه ام زینب رو خون می کردن .. ای حسین .. لحظاتِ آخرم، فرزندش امام صادق رو صدا زد .. صادقم من دارم میرم.. دیگه ساعات آخرِ .. من از دنیا رفتم مردم مدینه رو جمع کن .. منُ در سه کفن بپیچانید .. بدنم رو تشییع کنین .. اما یادم نمیره جد غریبم حسین .. براش بوریا آوردن .. کفن نبود، عجب تشییع جنازه ای کردن .. سرش رو روی نیزه چهل منزل .. حسین .. .
shahadat_Emam_Bagher_salahshoor.mp3
1.59M
امام باقر علیه‌السلام: «هر محبتی، غیر از عشق ورزیدن بر حضرت اباعبدالله الحسین وَهم و بیهوده و باطل است ..» سر البکاء ص ۳۵