فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_زیارتی_ارباب
✨سلام آقا؛ منم یک قطره از بارون
که میخوام سهم دریاشم
✨تو دریای دلت میشه
یه زائر تو حرم باشم؟!
💌 بفرستید برای اونایی که این روزها دلتنگ زیارت امام حسین (علیهالسلام) هستند...
🔅السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
#به_تو_از_دور_سلام
#شب_جمعه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#شب_عاشورا
#ظهر_عاشورا
خیمه به خیمه
روضه به روضه
دنبال تو می گردم ای منجی عالم
با قلب بی تاب
از داغ ارباب
بیا بخون روضه در این ماه محرّم
لَیْتَ شِعْری
أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى'
ای صاحب این روضه ها
هستی کجای نینوا
بیا امامم
لَیْتَ شِعْری
أیْنَ مُعِزُّالاولیا
امید شاه سرجدا
منتقم کربوبلا
بیا امامم
مهدی، أبانا العجل(3)به شاه عطشان.....
یا
یابن الحسن،آقا بیا(3)به شاه عطشان....
..............(به حقّ ارباب....)
➖➖➖➖➖
آجرک الله
بقیة الله
شاید کنار مادری گوشه ی مقتل
یا نیمه جونی
کنار زینب
هستی تو شاهد بلا بالای اون تل
بین گودال
شده حسین غرق جفا
یکی اونو زد با عصا
یکی با سیلی بی هوا
غریب زهرا
بین گودال
رو سینشه یه بی حیا
ازش شنیده ناسزا
برید سرش رو از قفا
غریب زهرا
مهدی أبانا العجل(3) به شاه عطشان.....
➖➖➖➖➖
داری می بینی
تن غریبی
به زیر نعل مرکب ده بی حیا رفت
تنش رها شد
میون صحرا
مقابل زینب سرش رو نیزه ها رفت
بینگودال
جلوی مادر کشتنش
غلتیده توی خون تنش
غارت شده پیراهنش
غریب زهرا
بین گودال
شد ارباً اربا پیکرش
اومد با ناله خواهرش
زد بوسه روی حنجرش
غریب زهرا
مهدی أبانا العجل(3) به شاه عطشان.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#سنگین
قابل اجرا:
زمزمه،روضه،شور،زمینه،زنجیر زنی
#شب_عاشورا
#ظهر_عاشورا
#وداع
لحظه ی آخره دیگه،داری میری به
میدون
بوسه زدم زیر گلوت،با ناله و دل
خون
منو سپردی دست کی،تو غربت
بیابون
بمون برادر ............مرو به میدون
نذار که زینبت بشه،غریب وحیرون
بوسه زنم بر.............رگی که پاره س
سرت رو نیزه وتنت،چه پاره پاره س
غریب مادر........
➖➖➖➖➖➖
خمیده و شکسته ای، برادرم چه
دیدی
بالا سر هفتاد و دو ، عزیز خود
رسیدی
امون ازاون تیری که ازپشت سرت
کشیدی
افتاده ای در............. گودال مقتل
به سینه وبه سر زنان، منم روی تل
بوسه زنم بر.............رگی که پاره س
سرت رو نیزه وتنت، پر از ستاره س
غریب مادر........
➖➖➖➖➖➖
هرکی باهرچی دستشه، اومد برا
زیارت
جایی نبود از پیکرت ،نشه بهش
جسارت
آماده اند اهل حرم ، دیگه برا
اسارت
یک جای سالم....... بر پیکرت نیست
بریده انگشت تو و،انگشترت نیست
بوسه زنم بر ..........رگی که پاره س
سرت رو نیزه و تنت ،پر از ستاره س
غریب مادر........
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آن دم بریدم من از حسین دل
كآمد به مقتل شمر سیه دل
او می دوید و من میدویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
او می كشید و من می كشیدم
او از كمر تیر من ناله از دل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر من از حسین دل
* * *
تقصیر من است زیر و رویت كردند
ای كاش گلوت را نمی بوسیدم
* * *
انقده بی تو گریه كردم
پاشو ببین چهره ی زردم
من دوباره به تو رسیدم
كاشكی مدینه بر نگردم
سرت رو روی نیزه دیدم
از جگرم آه كشیدم
دنبال بچه های زخمیت
پای برهنه هی دویدم
#عاشورا
حاج محمود کریمی
😭😭😭😭
دودمه اهل بیت(ع):
دودمه ظهر عاشورا
قتلگاه است و تن آیینه و سنگ جفا
یا ذبیحا بالقفا
پاره های سینه ات افتاده زیر دست و پا
#دودمه
#ظهر_عاشورا
دودمه ظهر عاشورا
قدری آهسته برو جان برادر زبرم
تو مکن خون جگرم
رحم کن بر من دل خسته و اهل حرم
#دودمه
#ظهر_عاشورا
دودمه ظهر عاشورا
به میدان می رود شاه شهیدان
نه لشگر نه سپاهی
به دنبالش همه گیسو پریشان
#دودمه
#ظهر_عاشورا
دودمه ظهر عاشورا
اسب بی صاحب بابا بنگر خون جگرم
ذوالجناح کو پدرم
از چه همراه نیاورده ای آن تاج سرم
#دودمه
#ظهر_عاشورا
دودمه ظهر عاشورا
با وداع آخرت در خیمه گه شد شور و شین
ای پناه عالمین
بعد از این محرم نمانده بهر خواهر یا حسين
#دودمه
#ظهر_عاشورا
دودمه ظهر عاشورا
نیزه ها در پیش چشمانم سرت را برده اند
ای غریب مادرم
ای سلیمان زمان انگشترت را برده اند
#دودمه
#ظهر_عاشورا
دودمه ظهر عاشورا
تیغ بردار ای عدو از حنجرم
کن حیا از مادرم
آمده زینب کنار پیکرم
#دودمه
#ظهر_عاشورا
دودمه ظهر عاشورا
عرصه کرببلا امروز میدان من است
عید قربان من است
مادرم در کربلا امروز مهمان من است
#دودمه
#ظهر_عاشورا
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین#شبِ_دهم
به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
گریهکنا! یه شب دیگه، امام حسین مهمون ماست
فردا سر امام ما، این موقعها رو نیزههاست
بمیرم، چه تنهاست
گریه کنا! قبولِ حق، ده شب عزاداریاتون
شما میرید به خونه و، زینب میمونه نیمهجون..میون بیابون
تازه شروع میشه غمِ زینب
شروع میشه محرم زینب
امون از اون قدِ خمِ زینب
*خدایا فردا سر آقای ما رو می بُرن عاشورا فقط عاشورای سال شصت ویک هجری نیست. هر سال دوباره زمان تکرار میشه...هرسال دوباره روز دوم محرم همه با احترام پیاده میشن، همه برای زینب احترام میکنن.یکی پرده کجاوه رو کنار می زنه،یکی زیر بغل های خواهر رو می گیره،یکی برای عمه رکاب می گیره زانو میزنه. علیا مخدره زینب وارد کربلا میشه.عصر روز یازدهم همه چی برعکس شد. زینب همه رو سوار ناقه های عریان کرد. زین العابدین رو سوار کرد...حالا حرومی ها دارن نگاش می کنن چه جوری میخواد سوار بشه...*
تازه شروع میشه غمِ زینب
شروع میشه محرمِ زینب
امون از اون قدِ خمِ زینب
شما میرید به خونه ها ای وای
زینب و تازیونهها ای وای
کبودیِ رو گونهها ای وای
*امام زمان من و ببخش...از فرداشب عمه جانت رو تازیانه میزنن.دخترا رو سیلی میزنن..."صلی الله علیک یا سیدتی و یا مولاتی یا فاطمه الزهرا..."قصه از همونجا شروع شد.خودش فرمود:"وَ رَکَّلَ البابَ بِرِجلِه..."چنان با لگد به در زد"فَسَقَطتُ بوجهی"منِ زهرا با صورت به زمین افتادم.
آمد بالای سرم "فَیَضرِبُنی بِیده"چنان به صورت من سیلی زد"حتّی انتَثَر قُرطی من اُذُنی"گوشواره ام شکست، پراکنده شد...*
شما میرید به خونه ها ای وای...
زینب و تازیونهها ای وای...
کبودیِ رو گونهها ای وای...
«کاشکی نیاد غروب عاشورا»
*فردا قبل از اذان ظهر که هنوز خیلی از اصحاب بودن، بنی هاشم همه بودن...راوی میگه: شمر ملعون خیمه ها رو دور زد.از پشت به خیمه های امام حسین حمله کرد. نیزه رو به این خیمه فرو کرد...صدا زد:"علیَّ بالنار"آتیش بیارید...میخوام خیمه ها رو بسوزونم. راوی نوشته:زن ها همه فریاد زدنداز خیمه ها بیرون دویدند.حُمیدبن مسلم راوی لشگر دشمنه.میگه من اومدم صدا زدم:ای شمر! این کارو نکن.تو همین که داری حسین بن علی رو میکشی امیر ازت راضی میشه...دیگه خیمه هاشو نسوزون.من رو تهدید کرد.اسم من رو پرسید...ترسیدم،اسمم رو نگفتم...گفتم:برام درد سر درست میکنه...شبث ابن رِبعی ملعون اومد نگاش کرد...گفت:خجالت بکش! زن ها که گناهی ندارن...خجالت کشید، برگشت...اما بمیرم برا مادرت که اون ملعون گفت:هیزم بیارید مردم چی گفتن؟اِنَّ فیها فاطمَه"تو این خونه فاطمه هست"قالَ:وَ اِن..."باشه هم باشه..*
«کاشکی نیاد غروب عاشورا»
*فردا خودش اراده ی میدان کرد وقتی تنها شد"وَ عَزِمَ عَلی لِقَاءِ القَوم لِمُهْجَتَه"اراده کرد بره میدان خونش رو فدا کنه...با همه وداع کرد.یه وقت دید اسب حرکت نمیکنه..یه نگاهی انداخت دید دختر آمده دستا رو دور دست اسب حلقه کرده.اجازه نمیده.. از سر مهربانی و شفقت یه نگاه به دختر انداخت. دختر بابا رو نگاه کرد یه سؤال کرد"یَا أَبَ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْت؟"بابا! آیا تسلیم مرگ شدی؟ فرمود:دخترم ! "کیف لایَستَسلِمُ لِلموت ؟! "چطور تسلیم مرگ نشه اون کسی که"مَن لا ناصر و لامعین"اون کسی که غریب وتنها شده، کسی رو نداره، چطور تسلیم مرگنشه؟! دخترش انگار سریع قبول کرد..فقط یه دخواست غیر ممکن کرد.صدازد.."یا أَبَ رُدَّنا الی حَرَمِ جَدِّنا..." حالا که اینجوریه ما رو برگردون مدینه... آقا شروع کرد گریه کردن ..*
*فردا عصر از کنار گودی قتلگاه ذوالجناح برگشت سمت خیمه ها،زینش واژگون شده، بدنش پر از تیر شده، خون اباعبدالله روی گردنش ریخته...این دختر دوباره آمد جلو یه سوال کرد: فرمود: ""یَا جَوادَ أبِی!"ای اسب پدر! من یه سوال دارم!من که میدونم بابامو کشتن..." هَلْ سُقِیَ ابی أوْ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً؟فقط به من بگو به بابای من آب دادن یا نه...؟*
*چه تعبیری داره سیدبن طاووس:"لهم دویٌّ کدویِّ النَّحل"مثل صدایی که از کندوی زنبور عسل شنیده میشه،صدای مناجات شنیده میشد..."مابین قائمٍ و راکعٍ و ساجد..."یکی در قیام بود...یکی در رکوع بود...یکی در قنوت بود...یکی در سجده بود..*
حالا دخترش داره میگه...*
دارم تصور میکنم، این ماجرا عوض بشه
سری نره رو نیزهها، تقدیر ما عوض بشه
خدایا! کمک کن...
خدا خودت یه کاری کن، که فردا بارون بباره...
دیگه نیازی نباشه، عمو بخواد آب بیاره
خدایا! کمک کن...
*امشب حال رباب رو تصور کن...همچین که علی رو میخوابونه؛میگه پسرم غصه نخور! روزای سخت تموم میشه...پسرم خدا تو رو تنها نمیذاره...اما فرداشب این موقع رباب هم همسر شهیده هم مادر شهید...*
چی میشه شرمنده نشه سقّا
عمو که رفت زودی بیاد اینجا
خیره نشه کسی به سویِ(روی) ما
چی میشه مشکا پر بشه از آب
چی میشه که اصغر بشه سیراب
الهی که، رباب نشه بی تاب
«کاشکی نیاد غروب عاشورا»
دارم تصور میکنم
تموم بشه غصه و آه
نبُـرّه اون خنجر کُند...
شمر نره توو قتلگاه...
خدایا! کمک کن...
«شمر مرو به قتلگه...
فاطمه می کند نگه...»
*ای کاش خنجرت رو تیز کرده بودی نامرد...*
دارم تصور میکنم، هیشکی نبینه اشکامو
نتونه هیچ غارتگری؛ بدزده گوشوارهامو
خدایا! کمک کن...
برگرده کاش معجری که رفته...
برگرده انگشتری که رفته...
عموی آب آوری که رفته...
الهی که نریم به سوی شام
سنگی نیاد رو سرِ ما از بام
چوب نزنن به دندونِ بابام
«سیدناالغریب حسین جانم »
«کاشکی نیاد غروب عاشورا»
شب های جمعه فاطمه
با اضطراب و واهمه
آید به دشتِ کربلا
آید به دشت نینوا
*هرشب جمعه مادرش کربلا صدا میزنه:
بُنَیَّ ...بُنیَّ...* مادرت کنار قتلگاه صدا میزد:
آه..آه.."بُنیَّ قتلوک،ذبحوک و من الماء منعوک..."
شب های جمعه فاطمه
با اضطراب و واهمه
آید به دشت کربلا
گوید حسین من چه شد؟!
نور دوعین من چه شد؟!
گردد به دور خیمه گاه
آید میان قتلگاه
گوید حسین من چه شد؟!
نور دوعین من چه شد؟!
شبهای جمعه مصطفی
با مجتبی و مرتضی
آیند به دشت کربلا
گویند به صد شور و نوا
مظلوم حسین من چه شد؟!
مگر کسی که کشته شد
تنش برهنه می کنند...؟!
مگر کسی که کشته شد
سرش به نیزه می کنند...؟!
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من....
یه دختری رو محملا
خواب اسیری می بینه
خواب می بینه رو صورتش
گردِ یتیمی میشینه
رباب لالایی می خونه
الهی اصغر نمیره
«همه صدا بزنید...حسین....»
#شاعر: رضا یزدانی
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام #شبِ_دهم_محرم به نفسِ حاج عباس واعظی•✾•
دور ورت جنجاله
تنت چقدر بی حاله
رفتن همه اما شمر
هنوز توی گوداله
برای بار چندمه
میزنه خنجر و
فدات شه خواهر و
غریب گیر آوردنت
تشنه سر بریدنت
با اسبا رفتن روی تنت
با نیزه زد تو دهنت
ای کوفیان خیره سر
چند نفر به یک نفر
*زینب اومد رو تل زینبیه، تا نگاه کرد
"وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ" شمر روی سینه ی حسین نشسته، صدا زد" وامـحمـداه صلّى عـلیك مـلیك السّمـاء هذا حسین مـرمـل بالدمـاء مـقـطع الاعضاء..." یا رسول الله! دشت پر از حسینه... گفت: حسین من!...*
تورا به خاطر دِرهم چه درهمت کردند
چنانکه شرح تن تو به آخرت افتاد
ولی به جان خودت خواهرت مقصر نیست
درآن شلوغی اگر بارها سرت افتاد
آنقدر نيزه رفت و آمد كرد
بدن شاه نامرتب شد
*یکی از اصحاب شنید صحبت های حضرت زینب سلام الله علیها تو خيمه با ابی عبدالله رو، میگفت: حسین جان! اصحابت باهات تا آخر هستن یا نه؟ یاریت می کنن یا نه؟
اینو شنید و اومد پیش حبیب،
حبیب! خانم زینب نگرانه، پاشدن چند نفری از پشت خيمه بی بی رو صدا زدن...
بی بی جان! ما که نمردیم، ما تا آخرین قطره خون با حسینیم... بی بی دعاشون کرد...
امشب یه وقت تو تاریکی بیبی زینب دید یه نفر داره هی خم میشه چیزی برمیداره تو دامنش می ریزه، جلوتر میره تکرار میکنه... اومد جلو تا نگاه کرد داداشش حسینه، چیکار میکنی؟ آقا فرمود: فردا تو بیابون پر خاره، پر سنگه، دارم جمع میکنم، پاهای بچه هام صدمه نخوره
.
آنقدر نيزه رفت و آمد كرد
بدن شاه نامرتب شد
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
حالا که زائر نیستم؛ بگذار
در روضهها دور و برت باشم
دستِ مرا هم بند کن جایی
بگذار، من هم نوکرت باشم
چشم و چراغ روضهات روشن
از گریهکنها دعوتت با من
حالا که دور از گنبدم؛ بگذار
تا کفترِ نامهبرت باشم
هر جا که رودِ اشک، جاری بود
از چشم ابر انداختم خود را
میخواستم یک گوشه از دریا
جزو سیاهی لشکرت باشم
از خوبهایت نیستم؛ اما
نامِ مرا بنویس، در بدها
خوشبختی محض است، بگذاری
تا لابلای دفترت باشم
حسین آرام جانم
حسین روح و روانم...
*اسمم رو خط نزن آقا جان!
خدا اون روز رو نیاره اسمم از قلم بیوفته، چجوری چشمای خیسم دوباره به حرم نیوفته...*
در جمع سرسبزانِ پُربارت
این شاخهی خشک است، سربارت
ختمِ به خیرم کن؛ مرا بشکن
تا تکهای از منبرت باشم
* ابی عبدالله! شاخه خشک هم که باشم یه روزی به دردت میخورم*
خاکم کن و گِل کن؛ خرابم کن
شرمندهام؛ یک کاسه آبم کن
بگذار، وقتی آب مینوشی
من ساغرِ آبآورت باشم
سنگم؛ ولی سنگی که میخواهد
یک تکه از فرشِ حرم باشد
اهلِ بهشتم کن؛ شبی بگذار
تا زیر پای مادرت باشم
اینکه تو را دارم؛ اگر رویاست
از خواب، بیدارم نکن دیگر
ترکم نکن رویای خوابآور!
بگذار، تا در محضرت باشم
#شاعر رضا قاسمی
زیارت عاشورا را آگاهانهتر بخوانیم
👇👇👇
✍در زیارت عاشورا حدود هجده دعا داریم و متناسب با آن، هجده مقام از خدا میخواهیم
بعضی از این مقام ها بهقدری بالاست که اگر زیارت عاشورا وجود نداشت، نمیتوانستیم باور کنیم که کسی جرأت درخواست آنها را از خدا داشته باشد
و اما آن مقامها:
✅مقام خونخواهی امام حسین علیهالسلام
ان یرزقنی طلب ثارک
اینکه کسی بخواهد خونخواهی امام حسین را بکند، مقام خیلی بالایی است، چون خونخواهِ اصلی ابیعبدالله، امام زمان است
✅مقام وجاهت عندالله
(آبرومندی نزد خدا)
اللهم اجعلنی عندک وجیها
✅مقام معِیَّت و همراهی با معصوم
ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخرة مع امام منصور
این درخواست، بسیار ویژه است، چون تمام انبیا و اولیا آرزویش را داشتهاند
✅مقامی حیات طیبه
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد
✅مقام شهادت
و مماتی ممات محمد و آل محمد
چون مرگ همه معصومین از پیامبر تا امام حسن عسکری علیهمالسلام، با شهادت بوده
✅مقام محمود
ان یُبِلِّغنی المقام المحمود
در قرآن آیهای داریم که به پیامبر میگوید: نماز شب بخوان تا به مقام محمود برسی
مقام محمود از نگاه بیشتر مفسران، یعنی مقام شفاعت
خود شفاعت شدن، یک مقامی است که به هر کسی نمیرسد (لا یملکون الشفاعة؛ شفاعت به هر کس نمیرسد)
حالا یک مقامی هست که از شفاعتشدن بالاتر است و آن هم مقام شفاعتکردن است و ما در این فراز، این را از خدا میخواهیم
✅مقام مشارکت در مصیبت ولیّ معصوم
لقد عظمت الرّزِیّة… بک علینا… و اسئل الله بحقکم… ان یعطینی بمصابی بکم
(یعنی مصیبت شما را، مصیبت خودم میدانم)
الحمد لله علی عظیم رزِیّتی
(دقیقاً در اینجاست که انسان مصیبت را برای خودش میداند)
این مقام، خیلی عظیم است و خیلی باید دربارهاش بحث کرد
حکایت زیارت عاشورا، حکایت یکیشدن با اهلبیت علیهمالسلام است، قرار است از این طریق، به شجره حیات متصل شویم
✅مقام برائت
(برای دوری و تبرّیجستن از بعضی جریانها و افراد و نیز بعضی خصوصیتها)
و بالبرائة من اعدائکم
✅مقام لعن
این مقام، آنقدر مهم است که در زیارت عاشورا بر سلام اولویت دارد
اول صدتا لعن میدهیم و بعد صد سلام
(جاروب کن خانه را، سپس میهمان طلب) که اگر خانه دل جارو نکرده باشی در حقیقت لعن روزانه به خود میفرستی
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
نکته: چهره اصلی برائت و لعن، بعد از ظهور دیده میشود، چون ما مردم اصلاً تا قبل از ظهوراطلاع نداریم کسانی که باعث و بانی ماجرای کربلا بودهاند، ما را از چه نعمات زیاد و برکات بزرگی محروم کردهاند
ما الآن از دنیای بعد از ظهور چیزی نمیدانیم و درک نمیکنیم
اصل برائت در آن زمان اتفاق میافتد
✅مقام سِلم
انی سلم لمن سالمکم و ولیّ لمن والاکم
این مقام، عبارت است از مقام دوستی با دوستان و دوستداران اهلبیت، برای تشکیل یک شبکه متحد در راه تحقق منویّات این خاندان
✅مقام حَرب
حرب لمن حاربکم
این مقام، یعنی مقام دشمنی با دشمنان اهلبیت، برای پالایش آن شبکه متحد و همچنین مبارزه با موانع رشد بشر
✅مقام ایثار
ما در زیارت عاشورا این مقام را درخواست میکنیم و لااقل ادای آن را درمیآوریم
ایثار یعنی بذل بهترینها، و ما در زیارت عاشورا بهترین داشتههای خود را فدای امام میکنیم
بابی انت و امی
✅مقام قربة الیالله
باید گفت: مقام قرب و نزدیکی به خدا، بالاترین مقام ممکن است، منتها مراتب بالای آن فقط به کمک و دستگیری ولیّخدا که در این مسیر پیشتاز است، ممکن میشود
اللهم انی اتقرب الیک
✅مقام دوستی و نزدیکی به اهلبیت
انی اتقرب الی الله و الی رسوله
این مقام نیز، امتداد مقام قربة الیالله است
✅مقام معرفت اهلبیت
اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم
مقام ثبات قدم و اهل تزلزل نبودن و هر لحظه رنگ عوض نکردن
ان یثبّت لی عندکم قدم صدق
ثبّت لی قدم صدق عندک معالحسین
✅مقام رجعت
که هرکسی قادر نیست به این مقام برسد
رجعت فقط برای برخی مؤمنین و برخی کفار اتفاق میافتد
و ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام منصور
طلب خونخواهی با امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف فقط در صورت رجعت برای ما مقدور خواهد بود
✅مقام درود و صلوات خدا
اللهم اجعلنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمة و مغفرة
فی هذا الیوم و فی موقفی هذا و ایام حیاتی
درخواست خود را محدود به یک زمان و مکان خاص نمیکنیم
(یعنی الآن و اینجا و همه روزهای عمرم)
و لا جعله الله آخر العهد منی
(یعنی الیالابد باشد و محدود به حال)
لبیک یا حسین
اللهم عجل لولیکالفرج🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰اعتقاد عجیب مسیحی ها به حضرت عباس سلام الله
گرفتارم گرفتارم ابوالفضل
گره افتاده در کارم ابوالفضل
دعایی کن دوباره چند وقتی است
هوای کربلا دارم ابوالفضل
👌ما چقدر باور داریم گره ها به دست با وفای حضرت عباس باز میشه
🔸
#شب_دهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
یا بقیة الله آجرک الله...
آقا سرتون به سلامت...
شب عاشورای جد غریبتون حسینه...
کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه...
کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید...
🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
آقا...
خیلی برامون سخته...
امسال هم محرم ما بدون شما گذشت...
امسال هم عاشورای ما بدون شما...
صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی...
🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
نميدونم آیا من زنده ام اون عاشورایی که شما می آیید...
برای جد غریبتون مجلس میگیرید...
روضه میخونید...
شیعیان دور شما جمع ميشن...
زار زار گریه میکنند...
🔸در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی
🔸ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت
خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه...
خود حضرت در زیارت ناحیه فرمودند...
یا جدا...
اگه کربلا نبودم یاریت کنم...
اما صبح و شام برات گریه میکنم...
لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما
اگه اشک چشمم تمام بشه...
خون گریه میکنم حسین...
🔸از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت
🔸امشب بگو کجایی، گویم سرت سلامت
وقتی حبیب بن مظاهر وارد کربلا شد...
خانم زینب کبری خوشحال شد...
الحمدلله برادرم حسین تنها نیست...
ما هم امشب اومدیم بگیم آقا...
شما رو تنها نمیگذاریم...
اومدیم بگیم یا زهرا...
پسرت مهدی رو تنها نمیگذاریم...
امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم...
هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن...
یا صاحب الزمان...
-
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸امشب شب «انّاالیه راجعون» است
🔸فردا زمین کربلا، دریای خون است
شب عاشوراست...
شب مصیبت عظماست...
🔸امشب حسین است و شهادت آرزویش
🔸فردا بریزد بر زمین خون گلویش
امشب بگیم خدایا شکرت...
یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی...
بیایم در خانه حسین...
نميدونم توی مجلسمون کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه...
امشب باید خوب عزاداری کنی...
امشب باید بلند ناله بزنی...
معلوم نیست سال بعد زنده باشیم...
بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم...
خدا ميدونه خیلی ها سال قبل توی همین مجالس بودند اما...
الان زیر خاک خوابیدن...
آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و...
فقط یک بار بگن حسین...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
🔸امشب کند در خیمه زینب بیقراری
🔸فردا کند در مقتل خون سوگواری
از امشب دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه...
از امشب دیگه باید ما هم بگیم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل زینب برسه...
دید صدای هلهله دشمن میاد...
اومد کنار برادر عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
قراره چه اتفاقی بیفته...
ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم...
الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
ایی وای.. ای وای..
🔸امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
🔸ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
🔸مکن ای صبح طلوع
جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی...
تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید...
دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم م میخواهی بری...
منو تنها بگذاری...
باورم نمیشه برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم...
صبر کردم داداش...
جلو چشمام مادرم پرپر شد...
صبر کردم داداش...
فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم...
صبر کردم...
تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...
الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین...
چطوری منو تنها بگذاری...
زینب بدون تو میمیره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا...
زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی...
بدونید من هنوز زنده ام ...
خدایا حسین رفت میدان...
زینب کبری... داخل خیمه..
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آروم میگیره...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
میگه حسین...برادر...
زینب به فدات حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
شاید خوشحال شده زینب...
الحمدلله بردارم حسین برگشته...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
بی تاب شده زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه....
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
-
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
🔸حرمت عرش معلاست اباعبدالله
🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد
خوش بحال اونهایی که شب عاشورا کربلا هستند
کنار حرم با صفای ابی عبدالله...
🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد
🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
🔸ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
🔸سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله
شب عاشوراست
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل بی بی زینب برسه...
تا صدای هلهله دشمن بلند شد...
اومد کنار برادر
عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
فرمود خواهرم الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
فرمود حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
تا این حرف رو بی بی زینب کبری شنید...
صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم میخواهی بری برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
اینجا یک جا بود ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
یک جای دیگه هم روز عاشورا...
وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
صدا زد:
و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه
یا زینب و یا فاطمه، یا امکلثوم، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَام
اهل حرم سراسیمه از حرم بیرون آمدند
دور حضرت را گرفتند ...
دید خواهرش خیلی بی تابی میکنه...
صدا زد زینبم خواهرم...
تا صدای تکبیر منو میشنوید...
بدونید من هنوز زنده ام ...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما برادرش حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
راوی میگه دیدند یک خانمی...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه...
وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه...
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل بی بی زینب...
صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
-.
#روز_عاشورا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
🔸دارم به سر هوای تو یا ایهاالغریب
🔸دارم به لب نوای تو یا ایهاالغریب
🔸حسرت به دل نشسته ام و زار می زنم
🔸در داغِ کربلای تو یا ایهاالغریب
🔸عمری است بین هیئت تو خو گرفته ام
🔸با بیرق عزای تو یا ایهاالغریب
🔸ایل و تبار من همگی نوکر تواند
🔸من هم شدم گدای تو یا ایهاالغریب
🔸شکر خدا که بینِ سلاطینِ این جهان
🔸افتاده ام به پای تو یا ایهاالغریب
🔸لعنت به آن کسی که سرت را بریده است
🔸در پیش بچه های تو یا ایهاالغریب
🔸تنها شدی و پیروهنت پاره پاره شد
🔸ای جان من فدای تو، یا ایهاالغریب
روز عاشوراست...
روز مصیبت عظمی است...
امروز زمین و آسمان در عزای شما گریه میکنند یااباعبدالله...
امام صادق علیه السلام فرمود...
أَبَا بَصِيرٍ إِنَّ فَاطِمَةَ لَتَبْكِيهِ وَ تَشْهَقُ
مادرم فاطمه دائما در عزای حسینش گریه میکنه...
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ فِيمَنْ يُسْعِدُ فَاطِمَةَ
آیا دوست داری مادرم زهرا رو یاری کنی یا نه...
دلت آماده است بریم کربلا...
آخه امروز زهرای مرضیه میاد کربلا...
🔸مادرت گفت "بنیَّ" دل ما ریخت به هم
🔸بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
🔸مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد
🔸بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله
سید بن طاووس میگه...
فَوَقَفَ يَسْتَرِيحُ سَاعَةً...
از شدت تشنگی و خستگی...
لحظه ای ایستاد استراحت کنه...
نانجیب با سنگ بر پیشانی حضرت زد...
پیراهن عربی رو بالا زد....
میخواد خون از صورت مبارک پاک کنه...
فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ...
حرمله تیر سه شعبه از کمان رها کرد...
تیر آمد و بر قلب عزیز زهرا...
صدای غربتش بلند شد...
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
🔸نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
🔸نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت
🔸هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
🔸عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
🔸بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
🔸اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
به قصد فرج...
بگو یاحسین...
-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺗﺮﺍﻧﻪ
🖤میخورد ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ
🥀ﯾﺎﺩﻡ ﺁﺭﺩ ﮐﺮﺑﻼﺭﺍ
🖤ﺩﺷﺖ پر ﺷﻮﺭ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ
🥀قصه ﯾﮏ ﻇﻬﺮﻏﻤﮕﯿﻦ
🖤ﮔﺮﻡ ﻭﺧﻮﻧﯿﻦ
🥀ﻟﺮﺯﺵ ﻃﻔﻼﻥ ﻧﺎﻻﻥ
🖤ﺯﯾﺮ ﺗﯿﻎ ﻭﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ
🥀ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ
🖤ﻭ ﺍﻧﺪﺭﯾﻦ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻥ
🥀میدود ﻃﻔﻠﯽ ﺳﻪ ساله
🖤ﺁﺥ “ﺑﺎﺭﺍﻥ … ﺁﺥ “ﺑﺎﺭﺍﻥ
🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️
#امام_حسین_ع_شب_عاشورا
یک لحظه خلوت کردهای مشغول قرآنی
یک لحظه مشغول سخن در جمع یارانی
گاهی بفکر کندن خار بیابانی
گاهی هم از دلشورهی زینب پریشانی
امشب شب سختیست؛ امشب در دلت غوغاست
گاهی میآید نغمهی لبیک یارانت
گاهی میآید گریهی زنها و طفلانت
گاهی صدای اصغرت کرده پریشانت
امشب غم عالم نشسته در دل و جانت
امشب شب سختیست آری امشب عاشوراست
بر شانهی بابا رقیه میگذارد سر
خوابد علی اصغر در آغوش علی اکبر
خوابیدهاند آرام اهل بیت پیغمبر
زیرا که بیدارست چشم ساقی لشگر
تا کی چنین آرامشی در کربلا برپاست؟
فردا به پا خواهد شد اینجا محشر کبرا
فردا شود صحرا زخون عاشقان دریا
فردا حسین است و خودش، تنهاترین تنها
بی لشگر و بی اکبر و بی یار و بی سقا
فردا صدای العطش تا عالم بالاست
یک دم بهروی خاک افتد دست سقایش
یک دم حسین است و جوان ارباً اربایش
فکر حرم لرزه میاندازد به اعضایش
ای کاش برخیزد فقط عباس از جایش
آری حسین است این عزیز حضرت زهراست
نازل شده گویا دوباره سورهی زلزال
برگشته دیگر ذوالجناح از دشت خونین یال
افتاده جسم چاک چاکی در دل گودال
سر میبُرند و یک زن اینجا میرود از حال
از سینهاش برخیز ملعون! مادرش اینجاست
بالای تل از هوش رفته، خواهر افتاده
آتش به مو و معجر یک دختر افتاده
دیدند یک انگشت بی انگشتر افتاده
زیر سم اسبان دشمن پیکر افتاده
یک پیرزن میگفت سر هم در تنور ماست
پایان نیابد ظهر فردا ماجرا باقیست
آتش به جان خیمهی آل عبا باقیست
هم رفتن سرها به روی نیزه ها باقیست
هم کوچه و بازار... هم شام بلا باقیست
زین پس شروع کربلای زینب کبریست...
✍ #سعید_تاج_محمدی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄