eitaa logo
ذاکرین آل الله
358 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
433 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
نصیحت های مقام معظم رهبری به بسیجی ها: 1️⃣ بسیجی بمانید. 2️⃣ قدر خود را بدانید. 3️⃣ دشمن و نقطه ضعفهای دشمن را بشناسید. 4️⃣ نقشه های دشمن را بشناسید، غافلگیر نشوید. 5️⃣ رشد معنوی خودتان را اندازه بگیرید 6️⃣ مراقب نفوذ در مجموعه بسیج باشید. 7️⃣ ولاتهنوا ولاتحزوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین 💫
صـــبر مبهوت زیرِ لب می گفت : مگر این زن چه طاقتـــی دارد ؟ صـــبرِ ایّـــوب جـــایِ خود ، امّا صـــبرِ زینـــب حکایتــــی دارد صـــبرِ او اشکِ ناتوانـــی نیست صـــبرِ او ذوالفقــارِ در بند است گـــاه با صـــبر ، گـــاه با خــطبه تیـــغِ او در نیـــام بُـــرندّه است خسته بال و شکسته قامت نیست اسوه ی صبر و بی همــاورد است چوبِ محمل شکسته است ولــی خَم به ابــرویِ خود نیاورده است کربـــلا هر کجا بـــلا می ریخت صـــبرِ زینب به چشــــم می آمد آن طـــرف کـــاخِ ظلم می لرزید تا که چشمش به خشــم می آمد مثلِ بـابـا چو شـــیر می غُرّیـــد مثلِ مادر حجابی از شـب داشت کــربـــلا زنــده مانـــد در تاریـــخ چون کنارش حسین ، زینب داشت حلقه ی اشــــکِ دورِ چشمانش حلقه هایِ غمِ اســــارت نیست این اسارت شـــروعِ آزادی است این اسارت کم از شهادت نیست این زن آموزگــــارِ تاریــخ است هم کــــلامِ ســـتم نخواهــد شد دختــرِ خطبه هـــایِ بی پایـــان خطبه اش خرجِ غم نخواهد شد کشتـــیِ صــبر و استقامــــت را مرد و مردانــه او به جریـان برد کــربــلا با حسیــــن شــد آغـــاز خواهــرش کــار را به پایـان بر با اسمت عالمو دیوونه کردی چقد دل میبره آوازه ی تو واسه ت فرقی نداره خوب یا بد فدای لطف بی اندازه ی تو همین که اشک می ریزم به یادت عزیز چارده معصوم میشم بدون تو به هم می ریزم اما صدات که می زنم آروم میشم می دونم که فراموشم نکردی می گیرم کربلامو آخر از تو منو مادر به دست تو سپرده خودمونیم آقا کی بهتر از تو ؟! به این امّید جون دادی گمونم که قلب مرده ی ما جون بگیره بمیرم اونقده سختی کشیدی که این دنیا به ما آسون بگیره یه جوری دوستت دارم که میخام اگه نباشی تو، دنیا نباشه بعیده واسه ی بی سرپناها تو کشتی نجاتت جا نباشه هنوزم تشنه ی یاری میدونم هنوزم بازه راه خونه ت آقا هنوزم خواهرت میخونه با اشک (( گلی گم کرده ام می جویم اورا ))
قافلۀ شادی در ماه جمادی با شعف می‌رسد جانب این وادی یا زینب یا زینب(2) صَلّ عَلَی الزّینَب، وَ قلبِهِ الصَّبور از مقدمش عالم می‌شود غرق نور یا زینب یا زینب(2) اُختُ الحسَین‌ست و اُختُ الولایش خوان «اَلّذینَ صَدَقوا» می‌گوید قرآن یا زینب یا زینب(2) امینة اللهی در دین مصطفی زین اب هستی و ثانیة الزهرا یا زینب یا زینب(2) شکرِ الهی را بی پایان می‌دانی «ما رَأیتُ اِلا جَمیلا» می‌خوانی یا زینب یا زینب(2) «عالِمَۀٌ غَیرَ مُعَلِّمَه» زینب «فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهِّمَه» زینب یا زینب یا زینب(2) عقیلۀ بنی هاشم دانائی‌اش صدیقۀ صُغری باشد والائی‌اش یا زینب یا زینب(2) وَلیَةُ اللهِ الرّاضیَه بِالقَضا صابِرةُ البَلوی فی یَومِ العاشورا یا زینب یا زینب(2) «مِن غَیرِ جَزَعٍ وَ لا شَکوی» زینب در بحر معرفت بی منتهی زینب یا زینب یا زینب(2) شَریکةُ الحُسَین شریفةُ الوُجود در مواساتی و دائماً در سجود یا زینب یا زینب(2)
|⇦•ای به محمّد بهشت... ویژۀ ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ای به محمّد بهشت، یاسمن آورده ای همسر شیر خدا، شیر زن آورده ای محور هر پنج تن پنج تن آورده ای هم سخن مرتضی، همسخن آورده ای هاجر و ساراست این، مریمِ عذراست این دختر زهراست این، زینب کبری ست این دُخت ولیّ خدا، اُختِ حسین و حسن دختر علم و کمال مادر صبر و رضا یک حسن و یک حسین یک علی مرتضی فاطمه ی دوّمی در بغل مصطفی هر سخنش یا حسین هر نفسش یا اخا فاضله و عالمه، فاطمه ی فاطمه قبله ی جانِ همه، بر لب او زمزمه زمزمه اش بُرده دل از شه گلگون کفن آینه ی پنج تن، طلعت زهرائی اش می برد از خَلق دل، خِلقت طاهائی اش سینه ی صحرایی و دیده ی دریائی اش همره مادر رواست، امّ ابیهائی اش صبر، علمدار او، حِلم، گرفتار او داغ، شرر بار او، درد، خریدار او عصمت و زهد و حیا برتن او پیرهن از شبِ میلاد بود شعله ی تاب و تبش پیش تر از جدّ و باب خوانده خدا زینبش قصّه ی کرب و بلا زمزمه ی هر شبش فاطمه از جان و دل بوسه زند بر لبش روح و روانش حسین، تاب و توانش حسین جان و جهانش حسین، ورد زبانش حسین نطق و بیان علی در نَفَسش موج زن عشق، سرفراز او، صبر زمین گیر او اشگ شب فاطمه، ریخته در شیر او زخم شهیدان عشق آیه ی تطهیر او آیه ی بالای نی تشنه ی تفسیر او درس نیاموخته، شمع صفت سوخته چهره برافروخته، دیده به ره دوخته تا چه شبی با حسین کوچ کند از وطن خون خدا شهر عشق، زینب کبری درش فخر کند فاطمه خوانم اگر کوثرش شجاعت از حیدر و شهامت از مادرش بر سر نی آفتاب گشته به دور سرش کوفه کِشد انتظار،می دهد از کف قرار تا که شود آشکار، صبح وصال دو یار گردش خورشید و ماه بین دو صد انجمن فاطمه و احمد و پنج امام هُمام از تو به اوج جلال گرفته اند احترام نیست عجب گر خدا بر تو رساند سلام صبر تو در قتلگاه خرید جان امام تو زینبی، کیستی؟، حور، مَلک، چیستی چو فاطمه زیستی، اگر تو او نیستی چگونه نازد حسین به صبرت ای ممتحن تو از چهل مرز عشق به شام کردی سفر تو هر قدم داشتی نوید فتح و ظفر در اختیارت قضا در اقتدارت قدر به هیجده آفتاب رُخ منیرت قمر به سینه ات چنگ ها، به پیکرت سنگ ها به عارضت رنگ ها، در همه ی جنگ ها زنی نداده چو تو شکست بر اهرمن حاج غلامرضا سازگار
|⇦•حسين ماه زمين و ستاره... ویژۀ ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیهاا اجرا حسين ماه زمين و ستاره اش زينب كه بوده ياور و يار هماره اش زينب حيا و صبر و شكوه و وقار و حِلم و شرف چه واژه ها كه شده استعاره اش زينب جهان چشيده هميشه حضورِ فاطمه را چرا كه بوده ظهورِ دوباره اش زينب لباسِ عزت شيعه قيام كرب و بلاست كه بوده است تمام قواره اش زينب چه كاخ ها كه بنا كرده اند اهل ستم به هم زده همه را با اشاره اش زينب جهان به مركبي از چوب فتح خواهد شد اگر هر آينه باشد سواره اش زينب به خطبه اش زده آتش به كاخِ كوفه و شام سلاح اوست دَمِ پُر شراره اش زينب اگر تمام زمين مسجد الحرام شود به گوش مي رسد از هر مناره اش زينب مجتبي خرسندي
ویژۀ ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها كائنات افتاده ي دام عليست خضر خود لب تشنه ي جام عليست نام حیدر زينت عرش است اگر نام زينب، زينتِ نام عليست عَمَّتی! من هستم رو اسمت غیرتی عَمَّتی! یَا رَجَائِی عِنْدَ کُرْبَتِی عَمَّتی! عَمَّتی! هستیِ زهرا، دخترِ مولا قبله ی حاجاتی، حاجاتی، حاجاتی بانویِ محشر، وارثِ کوثر عمه ی ساداتی، ساداتی، ساداتی ای جَلیله! مولاتی یا عَقیله! جلوه ی تو جلوه ی رویِ حسن نَفخِه ات شِمِّه ای از بویِ حسن خاکِ تو وقفِ برادر شده است سوریه نگو بگو کویِ حسن عَمَّتی! نوحِ صبری روحِ عصمتی عَمَّتی! تو دومین زهرای عِترَتی عَمَّتی! عَمَّتی! با وقاری و ذوالفقاری و یا علی میخواندی، میخواندی، میخواندی شیری و غُرّان، خطبه ات طوفان کوفه را لرزاندی، لرزاندی، لرزاندی ای جَلیله! مولاتی یا عَقیله! قلبِ تو واله و مدهوشِ حسین وقفِ تو ضریحِ شش گوشِ حسین عالمی محو جلالِ تو شده چشمِ تو وا شد در آغوشِ حسین عَمَّتی! بازم رسیده شبِ زیارتی عَمَّتی! شبیه زینبیه نیست جنتی عَمَّتی! عَمَّتی! فانیِ فی الله، جانِ ثارُالله مریمِ عاشورا، عاشورا، عاشورا من میخوام امشب، از تو یا زینب اربعین کربلا، کربلا، کربلا ای جَلیله! مولاتی یا عَقیله!
نشستم عشق را معنا كنم دل گفت يا زينب نشستم ديده را دريا كنم دل گفت يا زينب نشستم يادي از زهرا كنم دل گفت يا زينب قيامت خواستم برپا كنم دل گفت يا زينب زني عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را همينكه لحظه ي از او نوشتن شد قلم لرزيد از او خواندم هوا در دم نفس در بازدم لرزيد به خود گفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد حريمي محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد خداوندا حريمي اينچنين را كيست سلطانش هزاران جان فداي او هزاران تن به قربانش نخوانش زينت بابا بگو جان علي زينب نگو دختر بخوانش مرد ميدان علي زينب سر و سامان مولا روح و ريحان علي زينب علی دستان الله است و دستان علي زينب علي را آنچنان در پوست و در خون خود دارد كه گويا جسم زينب يك علي در كالبد دارد سلام اي روز ميلادت هم اشك چشم ها جاري سلام آموزگار عشق در آیین دلداری تلاطم داشت بين چشم هايت شوق ديداري و اين يعني حسينت را تو خيلي دوست ميداری هنوز ای خواهر عاشق نخوردی شیر مادر را که می خواند طپش های دلت نام برادر را كجا وصف كسي همچون تو در قاموس من باشد كه مداح مقامات تو بايد پنج تن باشد نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری اگر حال پریشان، دست بسته، قد خم داری همان دست کریمی که حسن دارد تو هم داری و این یعنی برای دوست و دشمن؛کَرَم داری به زیر دین الطاف تو و آل ات همه سرهاست کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست پس از نام حسین اسمی به غیر از اسم زینب نیست مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست دلی غیر از تو از عشق حسین اینسان لبالب نیست میان سینه ام شوری ز شعر منزوی برپاست که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست الا ای عقل مبهوتت الا ای عشق حیرانت چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند در آن بی محرمی سربازهای معجرت بودند مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد که مدح تو بدون روضه ات یک چیز کم دارد چنان نام حسین بن علی نام تو غم دارد دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد... دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساعات میان خنده ها می ریخت اشک عمهٔ سادات 🔸شاعر: ___________
حسین ماه زمین و ستاره‌اش زینب که بوده یاور و یار هماره‌اش زینب حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف چه واژه‌ها که شده استعاره‌اش زینب جهان چشیده همیشه حضور فاطمه را چرا که بوده ظهور دوباره‌اش زینب لباس عزت شیعه قیام کرببلاست که بوده‌است تمام قواره‌اش زینب چه کاخ‌ها که بنا کرده‌اند اهل‌ستم به هم زده همه را با اشاره‌اش زینب جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد اگر هرآینه باشد سواره‌اش زینب به خطبه‌اش زده آتش به کاخ کوفه‌وشام سلاح ‌اوست دم پرشراره‌اش زینب اگر تمام زمین مسجدالحرام شود به گوش می‌رسد از هر مناره‌اش؛ زینب حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده به احترام لب پاره‌پاره‌اش زینب حسین کشتی دریای درد و داغ که شد دوباره با دل خون شد کناره‌اش زینب درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان هزار مرتبه بوده‌است چاره‌اش زینب چرا که در همه‌ی عمر غوطه‌ور در خون نکرده بوده دمی هم نظاره‌اش زینب 🔸شاعر: ___________ 🔹
شمس حجاب کبریا زینب است تجلی شرم و حیا زینب است روح مناجات و دعا زینب است شان نزول انما زینب است فاطمه کرببلا زینب است دوای درد بی دوا زینب است ای نفس حضرت ختمی مآب دختر آسمانی بوتراب در صدف بحر وفا درناب روی تو حسرت دل آفتاب موی تو شب ندیده حتی به خواب مصحف مستور خدا زینب است شب که به امید سحر آرمید صدای تکبیر فلک را شنید شب زدگان نسیم رحمت وزید دوباره شمس روی حیدر دمید آینه ای به دست زهرا رسید فاطمه ی علی نما زینب است دانه تسبیح تو شمس ضحی چادر تو، پرچم حجب و حیا به زیر سایه تو عرش خدا نه فلک از خاک رهت شد بنا خانه تو مطاف ارض و سما کعبه سیار خدا زینب است بیا و جلوه ی پیمبر ببین شیرزنی چون یل خیبر ببین ادامه سوره کوثر ببین حسن حسن نیز مکرر ببین دوباره یک حسین دیگر ببین پنج تن زیر کسا زینب است آمدی ای جان جهان حسین آمدی ای روح و روان حسین آمدی ای دل نگران حسین جان حسین جان تو جان حسین آمدی و زد ضربان حسین حسین مروه و صفا زینب است شمس چراغ در این خانه ات ماه غبار در کاشانه ات ارض و سما گر شده پروانه ات یافته این گونه شفاخانه ات تهمت عقل است به دیوانه ات دوای ما نعره ی یا زینب است هیبت روی تو سر ا پا علی فاطمه ای به شکل مولا علی نیست کسی مثل توالا علی میوزد از نطق تو هرجا علی لعن علی عدوک یا علی کوری چشم خصم با زینب است کرببلا دیده که پیغمبری فاطمه ای و یک تنه لشگری فاتح هر رزم چنان حیدری نیست اگر چه مثل تو خواهری حسین را برادر دیگری حسن به دشت کربلا زینب است پلک بزن شام و سحر خلق کن چشم بچرخان و قمر خلق کن حماسه ای بار دگر خلق کن به بانگ اسکوتو جگر خلق کن خطبه بخوان تیغ دو سر خلق کن آیینه دار مرتضی زینب است گرمی عشق و هرم این تب یکی است تا به سحر مسیر هر شب یکی است هر چه نوشتیم مرکب یکی است چنان که نام خالق و رب یکیس نام حسین و نام زینب یکیست جان میان هر دوتا زینب است روز قیامت که جهان مضطر است بی سر و سامان صف محشراست عرصه حشر از نم گریه تر است هر که خودش مانده و بی یاور است غم نخورد آن که تورا نوکر است سایه روی سر ما زینب است در کف تو چرخ چو دستاس بود با نفست دهر پر از یاس بود خاک رهت گوهر و الماس بود بس که به اکرام تو حساس بود پله منبر تو عباس بود ستون خیمه سما زینب است سیل کرم لحظه باریدنت گل بکشد منت گل چیدنت یاس در آرزوی بوییدنت هیچ گلی ندیده خندنت مگر به لحظه حسین دیدنت حسین را چهره گشا زینب است ازنگهت نور خدا منجلی هرچه خدا خواست تو گفتی بلی هیبت تو قصه هر محفلی خواست که غم دست تو بندد ولی غم که بود در بر دخت علی حیدر صحرای بلا زینب است آمده بر جنگ تو غم از الست کرببلا غم به بلا داد دست جنگ تورا حق به تماشا نشست قامت تو قامت غم را شکست دخت علی را تنوان دست بست فصل خطاب خطبه ها زینب است 🔸شاعر: _______ 🔹