eitaa logo
ذاکرین آل الله
296 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
322 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها "السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْيِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزَّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَأُصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الْأُمَمِ، وَعَناصِرَ الْأَبْرارِ، وَدَعائِمَ الْأَخْيارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَأَرْكانَ الْبِلادِ، وَأَبْوابَ الْإِيمانِ، وَأُمَناءَ الرَّحْمٰنِ، وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ" رحمت بی وقفه ای ایجاد شد آمد و عرش خدا آباد شد خانۀ موسی بن جعفر شاد شد غصه و غم از دلم آزاد شد اشکِ شادی روی مژگان آمده خواهر شاه خراسان آمده می چکید آیات توحید از رخش بوی یاس ناب پیچید از رخش شاه هشتم بوسه می چید از رخش می دمید انوار خورشید از رخش بس که در عصمت مقامش داده حق حضرت معصومه نامش داده حق ذکرِ بر روی لبانش یا رب است بانوی معصومۀ این مکتب است وصف او مانند وصف زینب است نزد حق از بس که والا مرتبه است حجت حق، جان فدایش می شود عرش حق مست دعایش می شود در حریم او دعا می آورند عقده بر عقده گشا می آورند حاجت کرب و بلا می آورند ناتوان، بهر شفا می آورند معجزاتش سهل و رایج هست او دختر باب الحوائج هست او از گناه و معصیت طاهر شدم تا میان صحن او حاضر شدم روی خاک افتادم و شاکر شدم چهارده معصوم را زائر شدم چون مرادم بانوی قم می شود قبر زهرا هم تجسم می شود بی نوا آمد مقام از او گرفت پادشاهی را غلام از او گرفت اعتبار و احترام از او گرفت آبرویی مستدام از او گرفت زائرانش را بهشتی می کند عاری از هر نوع، زشتی می کند ما فقیر رحمت معصومه ایم ریزه خوار و رعیت معصومه ایم زیر بار منت معصومه ایم خاک پای حضرت معصومه ایم روز و شب بر او توسل می کنیم بر خدای او توکل می کنیم آمد و قم میزبان عشق شد بر سرش گل ها نشان عشق شد آمد و مرثیه خوان عشق شد روضه خوان قدکمان عشق شد آسمانش خالی از کوکب نبود غافل از مرثیه ی زینب نبود سنگ نه .. روی سرش گل ریختند شعله نه .. بر معجرش گل ریختند ضربه نه .. روی پرش گل ریختند هر کجا دور و برش گل ریختند خوب شد در قم دلش غمگین نشد خوب شد بر ساحتش توهین نشد شاعر :محمد جوادشیرازی *از همه‌ جا جمع شدن .. رو سر دختر امام‌ گل میریختن .. اما ای روزگار زینب .. یه نفر جلو راه افتاد گفت :* طبق فرمان امیر شهر شام جمله آزادید بهر انتقام ریختند از هر طرف زنهای شام آتش و خاکستر از بالای بام یک نفر بر نیزه دار انعام داد بعد به زین العابدین دشنام داد .. صلی الله علیک یا عمة المظلومه "صلی الله علیک یا ابا عبدالله ... یا رحمة الله الواسعة و یا باب نجاة الاُمّة رحم الله من نادی يا حسین..."
خدا رحمت کند دکتر شفا را که در قم بود؛ درِ مطبش نوشته بود: "دوا اینجاست، اما شفا آنجا" یعنی دوا را ما می‌دهیم، امّا شفا پیش حضرت معصومه(س) است
و توسل ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها شده دل مجنون، خدا داده یه فرشته، به نجمه خاتون برا این دختر، سر سجادۀ شکره، موسی ابن جعفر جانم جانم .. فصل زمستون دلا بهار شد باغ خزونِ همه لاله زار شد بخت خوشی نصیب روزگار شد رسیده یس قرآن باشه برای ما روح و ریحان باشه عزیز شاه خراسان باشه قراره بانوی ایران باشه مولاتی یا حضرت معصومه .. دل من پر زد، عاشقونه باز دوباره، تا قم و مشهد به تو مدیونم، میدونم نمیشه بی تو، زنده بمونم جانم جانم .. تموم دردا رو دوا تویی تو کریمۀ آل عبا تویی تو همشیرۀ امام رضا تویی تو دوباره رحمت داره میباره توی کویر دل آواره چشای عاشقی که بیداره دخیلش و بسته به گهواره مولاتی یا حضرت معصومه .. میزنم جارو، با چشام صحن و سراتُ، حضرت بانو دل آواره، مگه غیر از حرم تو، جایی رو داره؟! جانم جانم .. تو حرمت دلم میشه هوایی وقتی که خواهر امام رضایی یعنی توام بانی کربلایی شبیه خونۀ روی آبم کریمۀ اهل بیت دریابم خدا می دونه خیلی بیتابم برای کربلای اربابم مولاتی یا حضرت معصومه .. شاعران : محمد جواد صادقی یوسف زندیه
«وَاللَّه لتمحّصنّ» و «وَاللَّه لتغربلنّ» قرار است که به شدت امتحان شوید، و قرار است که فشار داده شوید! در کجا و چه زمانی است؟ فقط خدا میداند...
و شور ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها آسمونا چراغون شدن و به مَدیحِت غزل خون شدن و توو بهشتِ تو مهمون شدن و غزل خون شدن و مثه بارون ‌شدن و کرم از لطف تو معلومه مددی حضرت معصومه اشعار عصمت را منظومه مددی حضرت معصومه خواهر امام رضا قمر امام رضا ای رُخَت روشنیِ بَصَر امام رضا می باشی تو پارهٔ جگرِ امام رضا مولاتی مولاتی عمّهٔ ساداتی… اومده بانوی هر دو سرا گل زهرا عزیز مرتضیٰ دل و هم دلبرِ امام رضا عزیز فاطمه عزیز مصطفی قُمْ بهشتِ ما عاشقانه گریهٔ شوقِ ما روانه عِیدیِ میلاد کریمه به دست صاحبَ الزّمانه ای نِگاهِ دو سَرا به دو دستِ کَرَمِت آبروی عالمین سَرِ ما و قَدَمِت این گداها رو بِبَر به حَریمِ حرمت مولاتی مولاتی عمّهٔ ساداتی… دههٔ رحمت و کرامته کارِتون جوده و عنایته گدایی از شما سعادته تمومِ حاجتِ دلم زیارته حقّ برادرت بی بی جان حاجت دلهارو روا کم نصیب همهٔ عاشق ها اربعین صحن کربلا کن جشن میلاد تو و شَعَفَم مُنجلیه راه زندگی ما راهِ عشق وَلیه ذکر عشقِ عاشقا مددی یا علیه یا حیدر یا مولا ای نگار زهرا… .
با اشک شوق جاری از چشم تر سلطان دارد خبرها می رسد از محضر سلطان در جمع خوبانش دوباره دعوتم کرده با مهربانی چشم ذره پرور سلطان آباء و اجدادش تمامی سرورم هستند آباء و اجدادم تمامی نوکر سلطان از سائلان آبرو داری که محتاج اند امشب دوباره پر شده دور و بر سلطان قطعا از اینجا دست خالی برنمی گردم با سفره ای که پهن کرده مادر سلطان از یاد زهرا پر شده سرتاسر حجره با عطر و بوی بی نظیر کوثر سلطان از مادرش که بگذرم باید صدایش زد این طفل را خیرالنساء دیگر سلطان نذر قدم های عزیزش هدیه آوردم ای خواهران من فدای خواهر سلطان نامش اگر چه ظاهرا معصومه ست اما ” معصومه ” نه بلکه بگو ” تاج سر سلطان “ مهمان امشب انبیا و اولیا هستند چشم انتظار دیدن أخت الرضا هستند نور دل پیغمبر و جان امام آمد از نسل زهرا دختری والامقام آمد اولاد این خانه همه آوازه ای دارند مولودی از نسل کریمان به نام آمد روی زمین آیینۀ زهرای مرضیه ست از آسمان ها مظهر حسن تمام آمد حی تعالی زینبی دیگر عطا کرده پس عمۀ خوب امامان همام آمد گفتند دختر رحمت است و ما همه دیدیم ابر کرامت ، منشأ فیض مدام آمد گرم طوافش بهجت و گلپایگانی ها پس کعبه ی سیار آیات عظام آمد ذکر لبانم دم به دم یا ضامن آهوست عیدی من امشب فقط با ضامن آهوست شاعر شدم در خلوت کنج شبستانش من را خجالت می دهد لطف فراوانش شعرش شهادت می دهد فردا ، ضرر کرده آن که ندارد نام او را بین دیوانش سعدی اگر مهمان صحن آینه می شد خرج حرم می شد حکایات ” گلستانش “ زیره به کرمان می برم وقتی که می بینم شاه خراسان می شود شخصا ثناخوانش خدمت به او بر خادمانش شأنیت داده آسیه و حوا و مریم از کنیزانش جان من و امثال من ارزش ندارد که موسی بن جعفر می رود وقتی به قربانش تنها نه امثال من بی خانمان بلکه جبرییل حتی لانه کرده زیر ایوانش مانند طعم بوسه بر درهای چوبین اش زیر زبانم مانده طعم خوب سوهانش هم به دو تا گنبد میان شهر دل بستم هم در اتوبان حرم تا به حرم مستم شاعر :علیرضا خاکساری
از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی ؟! گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چــگونه فرشته روزیش مــــرا گم میکند ؟!! ❤️
و توسل ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها شیخ می‌آید حرم گمراه می‌آید حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ فرقی نیست بین زائرانش چون‌که هم بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه ای خالی نمی‌ماند، اگر دقت کنیم روزها خورشید و شب ها ماه می‌آید حرم خوش به حال شاعری که ساکن شهر قم است گاه می‌آید حرم، بیگاه می‌آید حرم جمله‌ها بر عکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوق زیارت کاه می‌آید حرم گرچه در ظاهر بدی قصد زیارت کرده است در حقیقت عارف باالله می‌آید حرم هر که می‌خواهد ببیند قطعه ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه می‌آید حرم بعد منزل نیست چونکه این سفر روحانی است هرکسی هرجا بگوید: آه، می‌آید حرم .. *نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ .. خودم رو با سینه زدن به قتلگاه میکشم سفارش امام رضاست برا تو آه میکشم آه .. حسین .. * گفته‌هایم جای خود، حس می‌کنم حتی خدا لابلای زائرانت گاه می‌آید حرم .. شاه و رعیت، مست و عارف، شیخ و گمراه و همه با تمام زائرانش راه می‌آید حرم .. *هوای حسین .. هوای حرم .. هوای شب جمعه زد به سرم بده صدقه .. به راه خدا .. بده شب جمعه تو‌ کربُبَلا حسین ... حسین ... صل الله عَلیک یا سَیدنا المَظلوم .. صلی الله علیک یا سیدنا العطشان .. دخترِ فاطمه ! بازار! خدارحم کند چادرِ پاره و انظار خدا رحم کند ما که از کوچه فقط خاطره بد داریم شود این حادثه تکرار خدارحم کند یک و زن و قافله و خنده نامحرم ها بر اسیران گرفتار خدا رحم کند یک شبه پیر شدی یا زتنور آمده ای یک سر و این همه آزار خدا رحم کند نیزه داران همه مستند نیفتی پایین حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند گیسویت کم شده و این جگرم میسوزد بر من و زلف ِ خم یار خدا رحم کند ظرفِ خاکسترِ یک عده هنوز آتش داشت شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند دست انداخت یکی پرده محمل را کَند جلویِ چشم علمدار خدا رحم کند راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد این همه چشمِ خریدار خدا رحم کند زنی از بام صدا زد که کدام است حسین نوبت من شده این بار خدارحم کند یک نفر گفت اگر بغض علی را داری سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند .